آینده نامعلوم حیات رودخانهها
ابهاماتی درباره طرح آزادسازی رودخانه گنجنامه
*حمیدرضا حقنظری
*روزنامهنگار
کوهستان الوند از دیرباز مانند بسیاری از کوهستانهای دیگر در این کره خاکی، منبع زندگی و حیات آدمی و موجودات دیگر بوده است، زیرا تمامی جریانات رودهای بزرگ توسط همین آبهای مویرگی جاری در کوهستان شکل میگیرد و به پایین دست، جاری و تبدیل به شاهرگهای حیاتی یک تمدن میشود. این چشمهها و رودها سبب آبادانی تمامی درهها و دشتهای اطراف خود میشوند و برکت و نعمت را از سوی خدا بر همگان ارزانی میدارند. کوهستان الوند هم از این قاعده مستثنی نیست و سرچشمه بسیاری از رودکها و رودها است؛ مانند رودهای زربار، الوسجرد، یلفان، خاکو، حیدره، دیویجین و رودهای دیگر.
این رودها فقط مربوط به دامنه شمالی کوهستان الوند است. همین شرایط در دامنه جنوبی این کوهستان هم وجود دارد و امروز تمامی آبادانی شهرستان تویسرکان همدان گواه این موضوع است. البته نباید از نقش گذشتگان و اجدادمان غافل شد که با اراده بینظیر خود نقش سترگی در این آبادانی داشتند و باغهای بهشتی را بر آیندگان خود میراث نهادند.
حال با گذشت روزگار، بسیاری از رودها و رودکها که مایه سرزندگی این خطه بود از نظرها محو شدند و نسلهای بعد اصلاً فراموش کردند که در این شهر هم رودخانه وجود دارد و طبیعت فردوسیگونه در جریان است، زیرا این رودخانه محلی برای دفع تمامی زبالهها و فاضلابها شده بود. اگرچه در گذشته در تابستان چنین اتفاقی میافتاد و اغلب شهروندان خاطره خوشی از بوی رودخانهها نداشتند ولی امروز میتوان راه چاره کرد و آن قسمت ناخوشایند را هم خوشایند کرد اما به جای این کار صورت مسئله به طور کلی پاک شد و غمی به غم عاشقان این دیار افزود و روی این رودها بلوکها و خیابانها نهادند تا اینکه این روزها خبری مبنی بر اینکه بخشی از حاشیه رودخانههای شهر که جزو حریم رودخانهها هستند توسط عدهای به صورت باغ شخصی درآمدهاند، آزاد خواهد شد، شنیده میشود.
با شنیدن این خبر چندین سوال در ذهن دغدغهمندان مطرح میشود و آن اینکه چندوچون اجرای این طرح چگونه است و در آینده مدیریت بر این باغات و رودخانهها چگونه خواهد بود؟ تا اینجا که رودخانه گنجنامه آزادسازی و معضل زباله و فاضلاب آن حل شود امری نیکوست اما اینکه چگونه اداره شود، مسئله است. زیرا همواره در جایجای میهن عزیزمان در اینگونه موارد شاهد سوءمدیریت در ادامه کار بودهایم که منجر به تخریب و نابودی فضاهای جنگلی و باغی شده است.
این سوالات ما را بر آن میدارد که بیش از گذشته دست به عصا و با احتیاط بیشتر عمل کنیم. البته دلایل این ابهام میتواند ارائه و تبیین نکردن درست این موضوع برای مخاطبان باشد و شهروندان و فعالان محیط زیست ندانند قرار است چه بر سر رودخانهها بیاید و از طرفی فعالان و دوستداران این محیط و این شهر نقشی در تصمیمات ولو اینکه درست باشد، ندارند.
یکی از نگرانیهای فعالان حوزه محیط زیست تغییر کاربری اینگونه فضاها بوده است. زیرا این فضاها وقتی محلی برای درآمد و کسب و کار میشوند آن شکل و طبیعت اولیه خود را از دست میدهند و به جایی مصنوعی و بوستانمانند تبدیل میشوند در حالیکه فضای این باغات و ارزش اکولوژیکی این باغات به مراتب بالاتر از بوستانهای مصنوعی است که پیوند آنچنانی با ذات بشر ندارد. در حالیکه باغات حس بسیار نزدیکتری نسبت به فضاهای دیگر شهری از طبیعت واقعی بر انسان ارائه میدهند اما بعید به نظر میرسد چنین تمهیداتی در این موضوع در نظر گرفته شده باشد.
در فضاهای بوستانی یک سری درختهای غیربومی و اغلب غیرمیوه کاشته و یکسری سنگفرش از پیش تعیینشده احداث میشود اما اغلب معماری باغات و نحوه انتخاب درختان الگوی خاص خود را دارد و اغلب حاشیه این رودخانهها پر از بیشهزارها، سپیدارها، تبریزیها و راجیها بوده است و در قسمت دیگر درختان بید و گاهی در بخشهایی درختان گردو تنومند را میدیدیم اما در بوستانها فضاهای بوستانی این بیشهزارها و این الگوی باغات برای جامعه شهری خطرناک محسوب میشوند. از طرف دیگر پای این درختان پارهای از گیاهان بومی و دارویی میرویند در حالیکه در بوستانها فقط چمن میبینید؛ چمن و گلهای از پیش تعیین شده اما باغات در همه فصول سال شاهد رشد گیاهان وحشی و بومی هستیم که با دخل و تصرف در آنها، همه این نعمتهای خدادادی و اجدادی از بین خواهد رفت.
از طرف دیگر ضعفهایی که در مطالعه اینگونه پروژهها اتفاق میافتد بیتوجهی به تمامی موجودات وابسته به این فضا و باغات است زیرا با اینکه این باغات تصرف شده و به صورت ملک شخصی درآمدهاند اما موجودات بسیاری از قبیل پرندگان، پستانداران و حشرات که موجب زادآوری بسیاری از گونهها هستند در آنها زندگی میکنند و هر ساله با آغاز بهار به این نقاط مهاجرت میکنند اما نادیده گرفته شدن و مطالعهنکردن دقیق به طور قطع و یقین دیگر آنها را در این مکانها نخواهیم دید و باید با تمامی گلهای وحشی، بیشهزارها، روباهها، شغالها، سنجابها، پروانهها و حشرات درختان کهن خداحافظی کنیم و جای آن یک بستر مصنوعی و سنگفرش گرانیت شده محلی برای قلیان و آتش و سر و صدا و کافیشاپها و سفرهخانهها داشته باشیم.