اوزان توسعه
*مریم رازانی
*نویسنده
شاید کاربرد واژه «اوزان» برای توسعه که امری کاملا فنی و عملیاتی است غریب به نظر برسد اما پربیراه هم نیست اگر عواملی را که منتج به شکلگیری یک طرح جامع شهری و بالطبع اجرای درست آن میشوند، با اوزانی مقایسه کنیم که در موسیقی «تناسب حاصل از ادراک وحدت درمیان اجزاء متعدد» نام گرفته است. ضرورتها، اولویتهای ملی، اقتصادی و زیست محیطی مهمترین اجزای تهیه طرحهای توسعهاند و تشخیص آنها عموما بر پایه شناخت قرار دارد. از این رو مطالعه به عنوان زیربنای شناخت چنان اهمیتی پیدا میکند که نبود و یا دست کم گرفتن آن هر شکستی را موجه و ممکن میسازد.
تهیه طرحهای توسعه شهری مراحل مختلفی را در جهان پیموده است. مرحله اول قرن ۱۷ و ۱۸ را دربرمیگیرد. در این مرحله رفع مشکلات طبقات اجتماعی مد نظر بوده و ایدهها به صورت اتوپیا در شرایطی اصطلاحا آزمایشی و در راستای رفع هرگونه محدودیت و مانع برای تحقق شهرِ ایده آل مطرح میشدهاند. در شروع قرن بیستم مرحله دوم بر مبنای استدلال استقرایی و گسترش شیوههای تجربی شکل میگیرد و به تدوین اصول نظری شهرسازیِ مدرن منتج میشود. نظریه شهر خطی، شهر صنعتی، باغشهر و شهر درخشان حاصل این دوره از تاریخ است. مرحله سوم از نیمه دوم قرن بیستم آغاز میشود. در این مرحله بازسازی و نوسازی سریع شهرهای آسیبدیده در جنگ جهانی دوم مدنظر قرار میگیرد و در رابطه با شهرسازی به پیشرفتهایی نظیر رفع نبود تعادلهای موجود در چگونگی استقرار و توزیع جمعیت، تأسیسات تولیدی و خدماتی زیرساختی و توجه به برنامهریزی و طرحریزی کالبدی در سطوح منطقهای و شهری نیز نائل میشود. از سال ۱۹۷۰ به بعد طرح توسعه شهری از نقشه کالبدی به برنامه توسعه شهری تغییر مییابد. در این مقطع اصطلاحاتی چون برنامهریزی تصمیمگیر، برنامهریزی روندی، برنامهریزی جزء به جزء، برنامهریزی اجرایی و سیاستگزاری، برنامهریزی اجتماعی و وکالتی؛ به عرصه نظام شهرسازی وارد میشوند. حاصل آنکه در هیچ زمانی شهرسازی و توسعه شهری فیالبداهه و بدون مطالعه صورت نگرفته و برای هر مقطع زمانی برنامههای مدونی داشته که در برخی نقاط دنیا هنوز الگو و قابل استفاده است.
شهرسازی و توسعه شهری در ایران نیز مانند سایر نقاط جهان مراحل مختلفی را از سرگذرانده اما هنوز تا الگوشدن راه زیادی در پیش دارد. بر اساس تحقیقاتی که در مورد پیشینه طرحهای شهری صورت گرفته، از مقطع کودتای ۱۲۹۹ به بعد سیاستهای حاکم بر کشور بر روند شهرسازی بیتأثیرنبوده و در بعضی از مقاطع؛ تغییرات نه در ترکیب با بافت موجود، بلکه در تقابل با آن شکل گرفته و در مواردی منجر به تخریب نشانههای گذشته که بخشی از هویت ایرانی را نمایندگی میکردهاند، می انجامیده است. ساختوسازهایی که در سالهای اخیر و اکثرا با مجوز مسئولینِ بیصلاحیت در جوار بناهای تاریخی صورت گرفته خواه ناخواه در زمره اینگونه تخریبها قرار میگیرد.
سرمایه به عنوان رکن مهم توسعه زمانی پا به عرصه میگذارد که امنیت آن تضمینشده باشد. بر این اساس یک تحقیق جامع باید در اطراف طرحهای ارائه شده صورت بگیرد تا الزام آن را اثبات کند. چه تعداد طرح جامع و کارشناسیشده برای رشد شهری مانند همدان ارائه شده؟ آیا تحقیقات میدانی در مورد آنها به عمل آمده یا کلیشهوار از طرحهای کلی تقلید شده است؟ بر اساس مسندات؛ اقتصاد همدان از گذشته تا به حال بر عهده دو عامل موقعیت جغرافیایی و تولید مواد خام اولیه بوده است. هنوز کشاورزی، دامداری، تجارت، فرش بافی و صنایع دستی مهمترین منابع تولید ثروتند. از سویی قدمت و اصالت این استان فرهنگی که به دلیل ویژگی تاریخی عنوان «پایتخت تاریخ و تمدن ایران» را به خود اختصاص داده، شکی باقی نمیگذارد که سرمایهگذاری – اگرچه زمان بَر و دیربازده – باید در راستای همین موقعیت جغرافیایی و کهن شهری صورت بگیرد. حتی یک غیرمتخصص با اندک نگاه از بام کلان شهرِ همدان میتواند بلاتکلیفی سرمایهگذار و نادرستی تصمیمات مسئولان دورههای مختلف را در ساختوساز شهری مشاهده کند. برجهای روئیده در کنار خیابانهای کمعرض که توجیهی برای ساخته شدنشان وجود ندارد، ترافیک اجباری در محوطه بناهای تاریخی به دلیل وجود دهها مرکز اداری و تجاری اطراف آن، بافتِ شترگاوپلنگی مجتمعهای ساخته شده در حواشی بُلوارها و بسیار بنای تاریخی رو به ویرانی که اگر بودجهای برای ترمیمشان اختصاص یابد به مکانهای مهم گردشگری تبدیل میشوند، همگی نشان از باری و به هرجهت بودن تصمیماتی دارد که در سطح همدان گرفته شده است. غافل از اینکه از کلانشهرشدن در یک مصوبه تا کسب تمامی شرایط کلانشهری راه زیادی در پیش است.
چند روزی است روز جهانی مبارزه با فساد را پشت سرگذاردهایم. فساد عناوین متعددی نظیر رشوه، اختلاس و بهرهگیری از ظرفیتهای رسمی برای مقاصد شخصی را یدک میکشد. یکی دیگر و مخربترین آنها منحرفکردن بودجههایی است که باید برای آموزش، بهداشت و سایر خدمات عمومی که نفع همگانی در آن مستتراست، به مصرف برسد. لازمه پیشگیری از چنین فسادِ خواسته یا ناخواسته، اختصاص بودجه کافی برای طرحهای مطالعاتی بر اساس اولویتهای ملی، اقتصادی و زیست بومی؛ نیز، ضمانت اجرا و دخالت ندادن سرمایههایی است که صرفا به قصد مال اندوزی وارد میشوند و موجبات انحراف بودجه را فراهم میآورند. دیگر؛ ورود آزاد رسانههای رسمی و کنشگران اجتماعی به حوزههای تصمیمگیری است. رسانهها به عنوان یک نهاد نظارت و توازن، نقش حیاتی در کاهش فساد دارند. ایجاد فضای شفافیت در جامعه فساد را در سطح فردی و همینطور در سطح سیستماتیک کاهش میدهد. رسانهها قدرت این را دارند تا سه فرصت عمده « ارتقای مشارکت، تسهیل تولید همزمان محتوا بین دولت و مردم، نوآوریها و راهحلهای جمعسپاری» و در نتیجه مبارزه با فساد را فراهم کنند. دنیا در این زمینهها به پیشرفتهای شگرفی نائل شده است. امید که بیاموزیم و به کاربندیم.