تاریخ مصائب
مریم رازانی- نویسنده
*مریم رازانی
*نویسنده
تاریخ ایران زنان مقتدر زیادی را به خود دیده و در اعصار گوناگون، زنان حکومتگر، شاعر، سخنور و مبارز پرورده است. از (یوتاب) خواهر آریوبرزن که کوههای بختیاری را به روی لشکر اسکندر میبندد و به همراه برادر بر سر حفاظت از ایران جان میبازد، تا شاعر و مبارز عهد قاجار (طاهره قرهالعین) و مبارز اجتماعی تبریز (زینب پاشا)، (بی بی مریم بختیاری) مبارز دوره مشروطه، و تا (پروین اعتصامی) و (فروغ فرخزاد) و بسیار زنان عصر حاضر که اوراق سیاه تاریخ را که بر رد و انکارِ زن بنا شده بود شستند و به منزله نیمه زنده و پویای جمعیت، به وجود خویش آراستند. سخن درباره ایشان بسیار است و در مقال اندک نمیگنجد. آنچه در این نوشته کوتاه بررسی میشود، (به کدامین گناه) کشته شدن زنانی است که بدون داشتنِ اختیاری از خود، در اعصار مختلف به اسارت و یا تملک حکام درآمده و در لابلای صفحات تاریخ، آمارگونه از ایشان یاد میشود. از آن نمونه:
« … در جنگی که بین فریقین روی داد، فرهاد (اشک چهاردهم) تمام زنان خود را که با او همراه بودند، برای آنکه به دست دشمن نیفتند، از دمِ تیغ گذراند.[۱]».
« … زمانی که سلطان ( جلال الدین ) به خیمه مادر و همسر و حرم خود نزدیک شد شیونشان برآمد که مارا بکش تا به دست مغولان اسیر نشویم که سلطان دستور غرق کردن ایشان را داد[۲].».
« … همراهان اشرف هر روز فوج فوج از وی جدا شدند و او چون خود را مورد تعقیب قزلباش یافت اول زن محبوب خود، بعد از آن مادر و چند تن از زنان حرم خود را کشت[۳].
این زنان یا از طریق جنگ، دزدیده شدن و تجارت برده اسیرشده و به فروش درمیآمدند و یا به وسیله سران ایلها و طوایف برای دستیابی به صلح و اتحاد، پیشکش و درعداد زنان حرمسرای شاهان قرار میگرفتند. بسیاری از ایشان در همان نخستین روزهای ورود به قصر به بوته فراموشی افکنده میشدند و تنها عده کمی عمدتا به دلیل زیبایی و گاه هوش و درایتی که از خود نشان میدادند مورد توجه قرارمیگرفتند و از امتیازاتی، از جمله همسفری با شاه برخوردار میشدند. حرمسرای فتحعلیشاه «بنا بر مشهور، روی هم رفته بر یک هزار زن بالغ میشد. با جمع فرزندان و نوادگانش به دو هزار تن میرسید که بسیاری از آنها در ایام حیات او مرده بودند.[۴]».
ساده لوحی است اگر تنها جنگ و سیاستهای تلافیجویانه حاکمان و گاه زد و بندهای داخل حرمسراهای ایشان را عامل کشتار زنان بدانیم. زن کُشی در اصل از زمانی شروع شده که مالکیت زنان بر دارایی و حتی فرزندان شان از ایشان سلب شده و خود در مالکیت دیگری قرار گرفتهاند. در جوامع بدوی و مادرتباری بیشتر کشف و اختراعات نظیر تهیه البسه از پوست و پشم حیوانات، اختراع دوک نخ ریسی، چرخ ریسندگی، کاسههای چوبی ضد آتش، نیز زراعت، سبدبافی و کوزهگری به دست زنان صورت میگرفته. گوردون چایلد[۵] رشد و باروری عظیم تولید محصولات کشاورزی و عامل پیشرفت بشریت را کشف چگونگی استفاده از زمین برای کشت و زراعت توسط زنان میداند. زنان در معماری و ساختن انبار مواد غذایی و خانههای مسکونی جدید نیز پیشگام بودهاند. در طول تاریخ نیز بهرغم همه نابسامانیهای ناشی از جنگهای پی درپی، هرگاه در جنگ و اقتصاد و سیاست میدانی به کف آوردهاند، توانایی خویش را آزموده و به خوبی از عهده برآمدهاند. به عنوان مثال: «نویسنده (راحت الصدور) در وصف مصاف میاجق سردار خوارزمشاهی با مردم عراق، از زره پوشیدن زنان خوارزمی و جنگیدن آنان با عراقیان با اغراق مینویسد: «هر زنی پنجاه مرد عراقی را میراند.»[۶]. «امام محمد غزالی ارزش صدای دوک نخ ریسی زنان را در عرش، هم پایه ارزش صدای کمان غازیان و قلم عالمان میداند.»[۷].« ملکه خاتون، دختر طغرل سوم سلجوقی، که همسر اتابک ازبک، آخرین اتابک آذربایجان بود، رسما در سراسر شهرهای آذربایجان حکومت میکرد و شوهرش در اداره امور نقش چندانی نداشت.»[۸]. متأسفانه هرچه از روزگار تسلط زنان بر سرنوشت خویش دور میشویم، این بخش از جمعیت به تدریج و به بهانههای گوناگون کنار گذاشته میشوند و سرنوشتشان به دست مردانی میافتد که خود در آماج هزاران حمله و هجوم و غارت و شکنجه قرار گرفته و هر پاره از وجودشان به سویی کشیده میشود. مالکیت خصوصی، ظهور طبقات و برداشتهای چندگانه از آموزههای دینی نیز مزید برعلت میشوند و نابرابری جنسیتی را به وجود میآورند و تا امروز که زنان در همه عرصههای اجتماعی وارد شده و تواناییشان را به اثبات رساندهاند، هنوز تفکر مردسالارانه بر بخش اعظمی از جهان حکومت میکند. تجدید نظر اخیر در قانون دیه و تصویب برابری دیه مرد وزن – چنانچه اما و اگرهایی در آن منظور نشده و مقاصد سیاسی خاصی در پشت سر نداشته باشد- تنها گام کوچکی در راستای احقاق حق زنان و برابری جنسیتی است. اصلاح قانون ارث، آزادی اشتغال زنان در مناصب مختلف براساس لیاقت و بدون توجه به بندها و تبصرههای سلیقهای و بیاساس، حق طلاق و حق مالکیت بر سرمایههایی که در فعالیتهای اقتصادی فراهم آوردهاند از دیگر مطالباتی است که خواه ناخواه در طول زمان به دست خواهند آورد. چه بهتر که در این روزگار به آن پرداخته شود و تحققنیافتن آن غمنامهای به نام (روزگاران)[۹] را پدید نیاورد.
[۱] روزگاران (دکترعبدالحسین زرینکوب) ص ۱۶۲
[۲] تاریخ جهانگشای جوینی نوشته عطاملک جوینی و نیز سیرت جلال الدین منکبرنی، نوشته شهاب الدین محمد خرندزی
[۳] روزگاران ص ۷۴۴
[۴] روزگاران ص ۷۹۴
[۵] انسانشناس، باستانشناس، و استاد دانشگاه اهل استرالیا
[۶] راوندی، ۱۳۶۴، ص۳۹۶
[۷] بیهقی، بی تا، ص ۱۵۵
[۸] نسوی، بی تا، ص ۱۰۷
[۹] روزگاران – تاریخ ایران از آغاز تا سقوط سلطنت پهلوی – دکتر عبدالحسین زرین کوب