دسترسی آسان به مواد در کمپهای ترک اعتیاد!
از صدور مجوز تا نبود نظارت درست
پرسش مهمی که در این باره مطرح میشود این است که اگر چنانچه اداره بهزیستی استان مجوز تأسیس این مراکز را صادر میکند که میکند، چرا نظارت کافی و مناسب بر این مراکز وجود ندارد؟ گفتهها و شنیدهها حاکی از آن است که مشکلات عدیدهای در بسیاری از این کمپها جریان دارد.
*سمانه اسکندری
*روزنامهنگار
اعتیاد معضلی دیرینه در همدان است که در گذشته با مواد مخدر سنتی مانند تریاک شناخته میشد اما در سالهای اخیر با هجوم ناگهانی مخدرهای صنعتی و مواد محرک به بازار مواد مخدر، شکل و عوارض ناشی از مصرف مواد نیز دستخوش تغییر شد. از سوی دیگر همواره مسئله اعتیاد و مصرف مواد مخدر و محرک علاوه بر شخص مصرفکننده، خانواده و اطرافیان او را نیز به شکلهای مختلف درگیر ماجرایی پیچیده، تلخ و فرسایشی کرده و میکند. در ایام قدیم خانوادهها برای به اصطلاح ترک دادن عزیز مصرفکننده خود از روشهای سنتی مانند حبس او در اتاقی جداگانه استفاده میکردند اما در سالهای اخیر کمپهای ترک اعتیاد جایگزین این شیوهها شده است. طرحی که از سال ۷۵ به روش کلینیکهای موقت آغاز شد و در اوایل دهه ۸۰ خورشیدی به شکل اقامتگاههای متمرکز تکامل پیدا کرد اما تجربیات خانوادهها حاکی از آن است که ظاهرا برخی کمپهای ترک اعتیاد، ناکارآمد بوده و دور باطل مصرف مواد مخدر، تحویل به کمپ و مصرف دوباره مواد در آنها برقرار است! در نهایت پرسش مهمی که در این باره مطرح میشود این است که اگر چنانچه اداره بهزیستی استان مجوز تأسیس این مراکز را صادر میکند که میکند، چرا نظارت کافی و مناسب بر این مراکز وجود ندارد؟ گفتهها و شنیدهها حاکی از آن است که مشکلات عدیدهای در بسیاری از این کمپها جریان دارد. گفتگوهایی که در ادامه میخوانید مشخصا به این موضوع پرداخته است. در پایان، همداننامه اعلام آمادگی میکند تا تجربیات مشابه در این زمینه را بدون ذکر نام واقعی افراد منتشر کند.
کرامت انسانی موضوع فراموش شده کمپها
منیره.الف مادری است که ۶ سال است به واسطه مصرف گل توسط پسر بیست و چند ساله خود، درگیر مسئله طاقتفرسای اعتیاد شده است. وی با اشاره به کمپی که پسرش را به آنجا برده، میگوید: من پسرم را برای قطع مصرف سه بار به کمپ بردم. ممکن است با خودتان فکر کنید که اگر از شرایط حاکم بر این کمپ ناراضی بودم چرا سه بار به آنجا مراجعه داشتهام؟ دلیل این امر آن است که آنها پذیرفته بودند که هزینه مورد نظر را به یکباره نپردازیم. منیره ادامه میدهد: اولین بار ۴ سال پیش به این کمپ مراجعه کردیم و حدود یک میلیون تومان برایمان هزینه داشت. سپس به فاصله چند ماه، پسرم دوباره به مصرف برگشت و ما برای بار دوم او را در کمپ بستری کردیم و بار آخر نیز همین امسال اتفاق افتاد. منیره با بیان اینکه در برخی کمپها فساد و سوءاستفاده جریان دارد، میگوید: من همسر خود را نیز در اثر مصرف مواد مخدر از دست دادم و خودم سرپرست خانواده هستم و تمام کارهای مربوط به پسرم را خودم باید انجام بدهم. بار اول به این کمپ مراجعه داشتیم مشکلی برای من ایجاد نشد اما بار دوم اداره کننده اصلی آنجا برای من مشکل ایجاد کرد. وی توضیح میدهد: ادارهکنندگان کمپ افرادی هستند که خود نیز سابقه مصرف داشته و چند سالی است که از قطع مصرفشان میگذرد.
منیره با اشاره به اینکه کمپها علاوه بر هزینه کلی، اگر قرار باشد فرد مصرفکننده را خودشان به شکل اجباری ببرند، هزینهای جداگانه دریافت میکنند، بیان میکند: پسر من در اثر مصرف گل دچار حملات اضطرابی شده بود و طبق تجویز پزشک دارو مصرف میکرد اما وقتی برای بردنش آمدند، گفتند اجازه مصرف دارو ندارد و بدتر از آن اینکه فرد مصرفکننده را زمان بردن به کمپ جلوی خانوادهاش کتک میزنند و این هم برای خانوادهها بسیار دردناک است و هم اینکه شخص مصرف کننده بسیار تحقیر میشود. از طرفی آنها را داخل خود کمپ نیز به دلایل مختلف مورد ضرب و شتم قرار میدهند. به عنوان مثال یک بار پسرم رفته بود از آنها خوراکیهایی که برایش برده بودم را تحویل بگیرد اما بخشی از آن را به او نداده بودند و زمانی که اعتراض کرده بود اورا طوری کتک زدند که بینی او پر از خون شده بود و زمانی که به خانه برگشت جاهای زیادی از بدنش کبود بود و وقتی علت را جویا شدم گفت که به بهانههای مختلف او و سایرین را در کمپ کتک میزدند! منیره میگوید: پسر من و افراد مانند او بیمارند نه مجرم! گو اینکه حتی قانون نیز با مجرمان اینگونه برخورد نمیکند!
بهداشت زیر صفر
منیره از قول پسرش درباره بهداشت کمپ میگوید: پسرم برایم تعریف کرد که ملافههای آنجا بسیار کثیف بوده اما زمانی که قرار به بازدید بازرس بوده است، همه ما را به کار گرفتند تا کمپ را تمیز کنیم. دیگر آنکه برای آن همه آدم تنها یک صابون مشترک برای استحمام وجود داشته است! وی اضافه میکند حتی یکی از دفعاتی که پسرم را برده بودند شب اول جا برای او نبوده و او را در اتاقی در گاوداری کمپ خوابانده بودند!
سوء استفاده از زنان آسیبدیده و پیشنهادهای بیشرمانه!
تکاندهندهترین موضوعی که منیره درباره کمپ مطرح میکند این است که ادارهکننده ارشد کمپ از او درخواست برقراری رابطه کرده است. وی در این باره توضیح میدهد: وقتی تماس میگرفتم که با پسرم صحبت کنم این شخص به من میگفت بیا با من رابطه دوستی برقرار کن تا اجازه بدهم با پسرت صحبت کنی یا با او دیدار داشته باشی و هوای او را داشته باشم! منیره اضافه میکند بار آخر وقتی که پسرم ترخیص شد برای اینکه دوباره ما را به آنجا بکشاند گوشی تلفن همراه او را پس نداده بود. پس از اینکه بارها با او از تلفن منزل تماس گرفتم که تلفن پسرم را پس بدهد گفت آن را بیرون از کمپ میدهد. من نیز ناچار شدم با ترس فراوان با او قرار بگذارم. بعد با ماشین به محل قرار آمد و مجبور شدم برای گرفتن گوشی سوار ماشین شوم. بلافاصله گوشی را از او گرفتم. اما او تا زمانی که پیادهام کند حرفهای بیشرمانهای به من زد. از جمله پیشنهاد برقراری رابطه جنسی را به من داد. من که بسیار ترسیده بودم گفتم خجالت بکش من شوهر دارم! و او با نهایت وقاحت جواب داد: من اگر آدم بدی بودم الان تو را میبردم اطراف همدان و به زور با تو رابطه گرفته و از آن فیلم میگرفتم و همه جا پخش میکردم! منیره ادامه میدهد در نهایت مجبور شدم به دروغ وعده تماس به او بدهم تا پیادهام کند! وی در پایان میگوید من که سالها بدون همسر و به تنهایی، با چنگ و دندان و با شجاعت تمام از خود و پسرانم مراقبت کرده بودم آن روز بسیار ترسیدم و تا مدتها نیز از اینکه آدرس منزل ما در فرمی که پر کرده بودم وجود داشت خواب بر من حرام شده بود!
حمایت یا طرد کردن
دومین نفری که با او گفتگو کردم زهره.م است. همسر زهره در گذشته انواع مواد مخدر از جمله تریاک، ترامادول و شیشه مصرف میکرده اما اکنون با کمک خانواده و شرکت در جلسات انجمن معتادان گمنام ترک کرده است. زهره نیز همزمان با همسرش در جلسات نارانان شرکت کرده و ۱۲ قدم این انجمن که مختص خانوادههای افراد مصرفکننده است را گذرانده و حتی به تعدادی از زنانی که همسرانشان مصرفکننده بودند یاری رسانده است. وی با بیان تجربیات خود تعریف میکند: همسرم مدتها در فاز انکار بود اما بلاخره بعد از دوسال، زمانی که بازداشت شد پذیرفت که مصرفکننده است. من نیز با خانوادهاش موضوع را مطرح کردم اما خانوادهاش در ابتدا چون در این زمینه آگاهی نداشتند، برخورد مناسبی با این جریان نکردند به طوری که مادر همسرم نمیپذیرفت که این مشکل وجود دارد و پدرش نیز او را طرد کرد. این شد که خودم وارد عمل شدم و او را به رفتن به جلسات NA تشویق کردم. خودم نیز به جلسات نارانان میرفتم و برای همه رفتارهایم با همسرم در این جلسات مشورت میگرفتم. نزدیک یک سال و نیم جلساتش را ادامه داد و در آن مدت چند بار کمپ رفت و چند باری نیز در خانه ترک کرد، علاوه بر آن او را به کلینیک و پزشک مغز و اعصاب نیز بردم اما بارها و بارها مدتی پس از ترک، دوباره به مصرف باز میگشت و من بسیار خسته و ناامید شده بودم. وقتی با راهنمای خود مشورت کردم تصمیم گرفتم تا با تنها گذاشتنش او را تحت فشار بگذارم در نتیجه او احساس کرد که دارد همه چیزش را از دست میدهد و باعث شد تا این بار تصمیم جدی گرفته و به آن پایبند باشد. سپس به کمپ رفت و راهنما گرفت و جلساتش را هر شب میرفت. من نیز با مشورت راهنمای خود، کنترل کردن مدام او را کنار گذاشته و تغییر رویه دادم. زیرا پیش از آن کنترلگری من باعث ناراحتی و تحریک او میشد. تجربه به من ثابت کرد که شخص مصرفکننده را باید رها و طرد کرد تا به نقطه صفر پوچی برسد و تلنگر خورده و احساس کند باید تغییر کند.
بهداشت نامناسب و دسترسی به مواد در کمپ!
زهره با اشاره به اینکه کمپی که همسرش را برده بودند از آشنایان پدر همسرش بوده، میگوید: شاید به همین دلیل که به تنهایی به کمپ نرفته و پدرشوهرم من را همراهی کرد، مشکلی اخلاقی برایم پیش نیامده است با این حال همسرم از وضعیت بهداشت آن کمپ گله داشت و میگفت که بسیار کثیف بوده است. از طرفی از همقدمهایم نیز شنیدم که در کمپهایی که همسرانشان رفته بوند تهیه مواد مخدر و دسترسی به آن به راحتی صورت میگرفته است!
خانواده نیز باید تغییر کنند
از زهره میپرسم برخورد خانواده شخص مصرف کننده پس از اینکه او ترک کرد باید چگونه باشد که پاسخ میدهد: خانواده و همراهان او نیز باید به جلسات انجمن رفته و با گرفتن یک راهنمای خوب ۱۲ قدم را کار کنند و در آن قدمها یاد میگیرند که برخورد درست با عزیزشان که قطع مصرف کرده باید چگونه باشد. از طرفی باید درباره هر آنچه به این شخص مربوط میشود با راهنمایشان مشورت کنند تا احتمال برخورد اشتباه را به صفر رسانده و سهم خود را در این زمینه انجام داده و بقیه مسیر را به خداوند بسپارند.