*لیلا بهرامی
*جامعهشناس
شادکامی در برگیرنده هیجانات مثبت و رضایتمندی از زندگی است که به صورت احساسی بلندمدت و پایدار تجربه میشود. بنابراین تعریف رضایتمندی مولفه بسیار مهمی است که به خلق شادیهای کوچک و موقعیتی یا شادیهای عمیق و متدوام میانجامد. از طرفی در دنیای کنونی شادکامی به یکی از مهمترین استانداردهای زندگی تبدیل شده است چراکه به زندگی انسان امروزی معنا میبخشد. انسانی که در گذشتههای نه چندان دور معنای زندگی را در متافیزیک میجست در دوران اخیر به این نتیجه رسیده است که خود باید به زندگی معنا ببخشد. معنایی که از رهگذر رضایت از زندگی برای او حاصل میشود.
طبق نظرسنجی موسسه گالوپ در خصوص شادکامی، ایران رتبه ۱۱۴ را در میان ۱۵۷ کشور جهان دارد. هم چنین بر اساس شاخص دیگری ایران جزو غمگینترین، عصبانیترین و پر استرسترین کشورها قرار گرفته است. در این میان بر اساس سنجش جهاد دانشگاهی میانگین شادکامی مردم همدان (۳.۳۰) از میانگین کشوری (۳.۴۳) نیز پایینتر قرار دارد. احساس امنیت شغلی، سیاسی و اقتصادی در رضایت از زندگی افراد بسیار تاثیرگذار است که با وجود بحرانهای متعدد به تزلزل گراییده است.
به نظر میرسد پیشبینی ناپذیری اوضاع باعث ایجاد ترس از آینده در میان افراد شده است؛ ترسی که نتیجه آن ملال و رخوت، کاهش بهرهوری، افزایش تنش در خانوادهها و استرس است. در پی انتشار گزارش گالوپ «سپیده کاوه» پژوهشگر اقتصادی به سنجش شادکامی در کشور پرداخت. او در پژوهش خود تاثیر تمامی مولفههای کلی اقتصادی، رفاهی، زیستمحیطی، فرهنگی و آموزشی، زندگی اجتماعی و نحوه اداره شهر یا محل سکونت بر شادکامی را سنجیده و بر روی امنیت غذایی، دارویی و شغلی تاکید کرده است. یافتهها نشان میدهد گرچه اطلاعات پیش از بروز مشکلات اخیر اقتصادی گردآوری شده، اما باز هم مردم احساس امنیت بالایی را گزارش نکردهاند.
کاوه معتقد است اگر به سراغ همان پاسخگوها برویم و سوالات پژوهش را دوباره بپرسیم بیتردید احساس امنیت و شادکامی کمتری را شاهد خواهیم بود. کارآمدی نظام بوروکراسی از جمله مولفههای مهم سنجش شادکامی در دنیاست این در حالی است که بر اساس گزارشهای اخیر شاخص ادراک فساد ادارای نیز در ایران وضعیت مناسبی ندارد که نشاندهنده کاهش اعتماد مردم به نهادهای دولتی است. به طورکلی سرمایه اجتماعی که با میزان مشارکت در فعالیتهای اجتماعی و نیز داشتن روابط با نزدیکان، دوستان و همسایگان سنجیده میشود به دلایل متعدد و از جمله بالا رفتن هزینههای اقتصادی آسیب دیده است. افزایش احساس نابرابرای اجتماعی از دیگر عواملی است که به نارضایتی دامن میزند.
امروزه با بدتر شدن شرایط اقتصادی شاهد افزایش تعداد انسانهای فقیر و آسیب دیده هستیم که نظاره کردن این وضعیت باعث تالم روحی و ناراحتی میشود و موجب کاهش احساس رضایتمندی میشود. یکی دیگر از دلایل ناشادی را میتوان در ناشنوایی اجتماعی جست. بخارایی از جامعهشناسان فعال ایرانی اظهار میکند: «احساس شادی افراد برمیگردد به اینکه آنها چقدر در جامعه احساس میکنند میتوانند حرف بزنند و دوم چقدر این حرف قابل شنیدن و در مرحله بعد قابل اجراست. در جامعهای که مردم احساس میکنند حرفشان قابل بیان کردن نیست، یعنی تشکلی ندارند که حرفشان را بزنند مثل یک حزب که نمایندهشان است یا یک گروه اجتماعی که میتواند منتقلکننده نظرات آنها باشد، آن زمان است که احساس ناشادی، عصبانیت و نگرانی به آنها دست میدهد. در جامعه پویا که گروههای اجتماعی و احزاب فعالند و مشارکت افراد را فرامیخوانند، توسعه امکانپذیر است و احساسات منفی به تدریج کم میشود. اما در جامعه ما مسئلهای که وجود دارد این است که افراد جامعه احساس میکنند نمیتوانند متکلم خوبی باشند و شنونده خوبی هم ندارند. یعنی ارگان و ساختاری که علاقهمند به شنیدن حرفهای آنها باشد کمتر وجود دارد و اگر هم وجود داشته باشد تضمینی وجود ندارد که برای این حرفها اعتبار و ارزش آنچنانی قائل باشند. بنابراین جامعه با یک لکنت مواجه میشود. در این شرایط افراد جامعه مستعد برخورداری از اضطراب، ناشادی و عصبانیتاند که همه اینها یک «احساس» هستند».
بررسیها نشان میدهد بخش زیادی از اختلالات روانی ریشه در مسائل اجتماعی دارد. افزایش احساسات منفی نسبت به احساسات مثبت خطری جدی است که سلامت روانی افراد را تهدید میکند و جامعه نیاز مبرم به سیاست تولید شادکامی دارد. در شرایط شکننده موجود که شیوع ویروس کرونا نیز به بدتر شدن اوضاع دامن زده است چه میتوان کرد؟ «مهران صولتی» از دیگر جامعهشناسان ایرانی بر این عقیده است که گسترش فضاهای عمومی و فراهم ساختن گفتگوهای اجتماعی، افزایش مشارکت افراد در سازمانهای مردم نهاد و فعالیتهای داوطلبانه و خیرخواهانه باعث بهبود شرایط خواهد شد. هم چنین هرچه جامعه بیشتر بتواند خود را فریاد بزند و افراد با حضور در جنبشهای اجتماعی بتوانند به زندگی جمعی خویش معنا ببخشند شاهد افزایش شادکامی خواهیم بود.