*شهرام غفوری
*مدرس دانشگاه
دهقانان مهمترین طبقه اجتماعی ماورالنهر در زمان به قدرت رسیدن سامانیان بودند. آنان ستون فقرات جامعه سامانی بودند و با وجود آنان بود که آداب و رسوم ایران باستان هم چنان حفظ شد. این طبقه اجتماعی که قبل از اسلام نیز در سطح جامعه صاحب اسم و رسم بود با ورود اسلام به ایران به همکاری با دین جدید پرداخت. دهقانان که از عملکرد مالی بالایی برخوردار بودند مامور جمع آوری مالیات ها از کشاورزان ایرانی شدند. (جمع و جبایت ). در اوایل عهد سامانیان، قدرت دهقانان و تمایل آنان به حفظ قدرت محلی خود از ایجاد دولتی متحد و متمرکز در فرارود جلوگیری کرد. اما قدرت مسلط امیر اسماعیل سامانی با دارا بودن ارتشی دائمی که هسته مرکزی آن را غلامان ترکنژاد تشکیل داده بودند با وارد آوردن ضرباتی سهمگین بر پیکره نظام دهقانی، آنان را به اطاعت در برابر دولت مرکزی ناچار ساخته و یک رابطه دست نشاندگی را پدید آورد. به تدریج قدرت و اعتبار دهقانان به حدی کاهش یافت که کلمه دهقان مترادف با کشاورزی ساده و بی زمین قلمداد شد و در نهایت در بحث شهرنشینی بود که اضمحلال واقعی بر این طبقه قدیمی جامعه ایران وارد آمد و آنان متمایل ( مجبور) به اقامت در شهرها شده و روستانشینی و کشت وزرع را به تمامی رها کردند.
از دیگر طبقات مهم و برجسته در عهد سامانیان، بیگمان باید از تجار و بازرگانان نام برد. امنیت و آرامشی که در پی ایجاد یک حکومت مرکزی قدرتمند برقرار شده بود این امکان را برای صاحبان سرمایه فراهم کرده بود تا به تبادل کالا و برده با سرزمینهای همسایه، سرزمینهای جنوب جیحون، چین و حتی اروپای شرقی پرداخته، ثروت فراوانی را گرد آورند. انباشت این ثروتهای کمنظیر، گاه در مسیری غیر از تجارت کالا مصرف شد. تجار زمینهای دهقانان را به آسانی خریدند و خود در مقابل زمینداران سنتی قرار گرفتند.
بعد از خاندان سلطنتی و درباریان از دیگر طبقات این عهد، طبقه دبیران بودند. اینان که اغلب از خاندانهای قدیمی ماورالنهر و خراسان بوند از ابتدای ورود اسلام نیز حضوری پررنگ داشتند. خاندانهای چون جیهانی، بلعمی و عتبی از این گونه بودند که نگارش و حساب دفترهای خراج و جزیه و برقراری نظام مالی دربار سامانی نیز با آنها بود. اینان در رواج زبان و ادب فارسی و ترویج علم دربین مردم سهمی بسزا داشتند. در کنار این طبقه باید از علما و روحانیون نیز نام برد که در بحث مذهب در عهد سامانی بیشتر به آن خواهیم پرداخت.
نظامیان و جنگاوران از دیگر طبقات این عهد بودند که از جایگاه والا و برجستهای برخوردار بودند. اینان در زمانهایی که حکومت قوی بود و اقتصادی پویا داشت و قادر به پرداخت مواجب آنان بود سر به اطاعت داشتند اما در دوران رکود اقتصادی و نبود نقدینگی، دولت مجبور شد در ازای حقوق به سپاهیان، زمینهایی را به عنوان «اقطاعات» تقدیم آنان کند. و بدین گونه نظامیان نیز صاحب زمین شده و به عنوان طبقه زمیندار شناخته شوند. در این دوره غازیان و مطوعه نیز گاه حتی با تعداد زیاد ( ۵۰۰۰نفر) در منطقه و به جهت ستیز با کفار حضور داشتندکه البته هیچ گاه به صورت طبقهای مستقل در نیامدند.
اما طبقهای که نه تنها در عهد سامانیان بلکه درهمه دوران های تاریخی ایران زمین بدنه اصلی اجتماع را تشکیل میداد، رعایا بودند. رعایا که میتوان آنان را در قامت کشاورزان (در خدمت دهقانان)، صنعتگران ( در شهرها)، کارگران (در شهر و روستاها ) و پیشهوران ( درشهرها) تقسیم بندی کرد به تمامی بار اصلی پرداخت باج و مالیات را بر دوش میکشیدند. تا اواسط دوران سامانی که اوضاع اقتصادی وضعیتی مناسب داشت گرفتن مالیاتها عادلانه برقرار شده بود. اما در عهد «نوح بن نصر» بود که با غلبه یافتن سپاهیان بر امور حکومتی و بر هم خوردن نظم اداری و مالی، مالیاتها دو یا گاه چند برابر شد. کاهش قدرت امیر سامانی به نارضایتی عمومی توده مردم سرعت بخشیده و بی اعتمادی به دولتمردان خود باعث کمرنگشدن حمایت طبقه فردوست از آنان شد.
طبقه جدیدی که ایجاد آن از ویژگیهای عصر سامانی بود، حضور و ماندگاری تعداد زیادی از بردگان ترک بود که یا در جنگها اسیر شده بودند و یا توسط تجار و بازرگانان از مناطق ماورالنهر به بازار بردهفروشان که در این دوره از رونق خاصی نیز برخوردار بود، آورده شده بودند. اینان پس از آزادی و به علت بیاعتمادی امیران سامانی به دبیران، دهقانان و رعایای ایرانی توانستند با قدرت شمشیر، اعتماد روساء را جلب کرده و با مهارتی که در امور نظامی و سپاهیگری داشتند حاکمان را به سوی خود جذب کنند و حتی در عزل و نصب امیران و دولتمردان نه تنها در عهد سامانیان بلکه در روند تاریخ سلسلههای حاکم بر ایران که به بحث خواهیم نشست نیز سهیم بوده و سیطره خودرا حفظ کردند.