لزوم توجه بیشتر به آثار ایرانشاه بن ابالخیر
*علی اصغر بشیری
*پژوهشگر
کوشنامه سروده ایرانشان یا ایرانشاه بن ابالخیر (قرن پنجم)، که پیشتر نیز منظومه بهمننامه را سروده بود. این اثر در ده هزار و صد و بیت و نه بیت سروده شده است و تاکنون فقط یک بار آقای جلال متینی در سال ۱۳۷۷ آن را تصحیح و منتشر کرده است.
با توجه به مسایلی که از زندگی ایرانشان (ایرانشاه) بن ابالخیر برمیآید، وی مدتی را در همدان ساکن بوده است. احتمال دارد ایرانشاه اصالتاً همدانی باشد که این بحث، نیاز به پژوهشهای بیشتری دارد.
در میان منظومههای حماسی ایران کوشنامه، جایگاهی ویژه دارد. این اثر به لحاظ قهرمان خاص آن و به لحاظ داستانهایی که در سیر اثر وجود دارد، کاملاً ویژه است. داستان کوشنامه دو بخش دارد. بخش نخست زمانی است که اسکندر با مجسمه کوش پیلدندان برخورد میکند. یکی از بازماندگان جمشید آنجاست که او داستان کوش پیلدندان را برای اسکندر بیان میکند. این بخش حدود نهصد بیت است. بخش دوم داستان که حدود یازده هزار بیت است از این به بعد آغاز میشود.
کوش پیلدندان برادرزاده ضحاک است. نام پدر او نیز کوش است. زمانی که کوش به دنیا میآید صورتی ترسناک دارد؛ گوشهایی بزرگ با دو عاج در صورتش که هر کسی با دیدن آن وحشتزده میشود. پدر کوش زمانی که او را بدان شکل میبیند، فرزند را در بیشهای میاندازد تا طعمه حیوانات وحشی شود.
آبتین و همسرش او را مییابند و همسر آبتین بهرغم میل آبتین او را بزرگ میکند. کوشپیلدندان جنگجویی دلاور میشود. در جنگی که بین کوش، برادر ضحاک، با آبتین اتفاق میافتد در ابتدا کوش پیلدندان در سپاه آبتین است و بعدها که پدرش او را میشناسد به سپاه پدر میپیوندد. پس از آن در نبردهای بسیاری علیه آبتین وارد جنگ میشود و سپاه آبتین را شکست میدهد. او جانشین پدرش میشود و خدمات بسیاری را برای ضحاک انجام میدهد. یکی از مهمترین کارهای او تعقیب آبتین و یاران اوست. آبتین در سفرهای خود به جزیره بسیلا میرود. او به پادشاهی به نام طیهور پناهنده میشود (گفته شده که این جزیره احتمالاً ژاپن یا کره است). در نبردهایی که کوش پیلدندان با آبتین و طیهوریان دارد، پسر آبتین در یکی از این نبردها کشته میشود. سرانجام با فرارنگ (فرانک در شاهنامه) دختر طیهور، آشنا میشود و با او ازدواج میکند و بعدها فریدون از او زاده میشود. آبتین و فرارنگ به سمت دماوند میروند و کوش این خبر را به ضحاک میدهد. ضحاک نیز عدهای را برای کشتن آبتین میفرستد و او را میکشند؛ اما فریدون زنده میماند.
کوش ازدواج میکند و صاحب دختر و پسری میشود که هر کدام وقایعی دارند. بعدها هم که فریدون ضحاک را از تخت به زیر میکشد کوش پیلدندان با فریدون وارد جنگهای بسیاری میشود و در سرزمینهای چین و مغرب هم به شاهی میرسد. فریدون باری او را دستگیر میکند و باز او در شمار یاران فریدون قرار میگیرد و بعدها دوباره متمرد میشود. او در زندگی خود بارها مردم را به پرستش بتها و پرستش خویشتن نیز وا میدارد و در نهایت به دست پیری به راه راست هدایت میشود و مردم را به خداپرستی فرامیخواند. در پایان پیر خردمند چهره کوش را عمل جراحی میکند و عاجهای او را برمیدارد و گوش او را نیز معالجه میکند و در نهایت کوش پیلدندان، خداپرستی مؤمن میشود. او به سرزمین خود برمیگردد و مردم را به خداپرستی دعوت میکند.
چنین داستان پر فراز و نشیبی و تغییر شخصیت از مثبت به منفی و بالعکس، نه تنها در حماسههای ایران، بلکه حتی در دیگر آثار داستانی کهن ایرانی نیز کمتر نمونه دارد. این داستان یکی از مهمترین داستانهایی است که در روایتشناسی، با اصطلاح شخصیت بسیار پویاست.
از این داستان در برخی از متون تاریخی مانند تاریخنامه طبری، حبیبالسیر، روضهالصفا، مجملالتواریخ، تاریخ ابن خلدون و چند متن تاریخی دیگر به اختصار یاد رفته است که دکتر جلال متینی و دکتر سجاد آیدنلو به برخی از این این موارد اشاره کردهاند (متینی در مقدمه کوشنامه: ایرانشان، ۱۳۷۷ و آیدنلو، ۱۳۸۸: ۴۴). گفتنی است که از داستان کوش پیلدندان در شاهنامه مطلقاً نامی نیامده است (فردوسی، ۱۳۸۶)، هر چند که پژوهشگرانی مانند اکبر نحوی و محمود امیدسالار معتقدند از کوش در شاهنامه نیز به طرق دیگر ذکر شده است؛ مثلاً اینکه کاکوی شاهنامه همان کوش است و یا پیلدندان در شاهنامه نیز اشاره به همان کوش است.
بیشک، ایرانشاه بن ابالخیر مهمترین حماسهسرای ادب فارسی پس از فردوسی است و آثار او هم از نظر حجم (دو منظومهاش حدود بیشت هزار بیت است) و هم از نظر ارزشهای تاریخی و ادبی از همه منظومههای حماسی پس از شاهنامه برتر است و همین موضوع دلیلی است که آثار او باید در کانون توجهات بیشتری باشد. نگارنده در در مقالهای که اخیراً در مجله آینه میراث منتشر شده، اثبات کرده است که کوشنامه، کهنترین سند ارتباط ایران کهن با آفریقای مرکزی است و همین موضوع اهمیت برررسی کوشنامه را چند برابر میکند(ر.ک: بشیری، ۱۳۹۸).
*منابع در دفتر نشریه موجود است