مدیریتِ ویروسی

0

*منا بشیری

*دانشجوی دکترای معماری

این روزها ورود ویروس جدید کرونا در چرخه­ زندگی ایران، کل سبک و سیاق زندگی اسفندماهیِ  مردم را به نفع خودش تغییر داده است. به نظر می­رسد طبق آمار، جمع کثیری از جمعیت کشور هنوز به این ویروس مبتلا نشده باشند؛ در صورتی که در باطن ماجرا، تمامی مردمانِ ما کاملا درگیر و مبتلا به این ویروس هستند، حتی عمیق­تر که می­شویم، به نظر می­رسد قبلا هم مبتلا بوده­ایم، یعنی چند سالی هست که مبتلاییم اما خب، احتمالا بدون نمود ظاهری و تأثیرگذاری به زیست خود ادامه می­داده است.

طبق گزارش­های اولیه، نتیجه نهایی ورود این ویروس به بدن در بدترین حالت، نیست کردن آدم‌ها از صفحه روزگار است، بدون توجه به این‌که این آدم چه یا که بوده یا چه کرده، حالا شواهدی دال بر آسیب زدنِ کمتر این ویروس به بدن­های سالم است؛ مثلا بعضی از اشخاصی که کارکرد اعضایشان معیوب شده را به عنوان میزبان بهتر انتخاب می­کند و آن­جا بهتر خوش می­نشیند. همین چیزها را که می­شنویم، بیشتر معتقد می­شویم که این ویروس جدید نیست که اتفاقا خیلی هم کهنه است و فقط شتاب بیشتری گرفته است، او هم با شنیدن مفهوم سرعت در تخریب توسط مدیران ایرانی، همگام بشریت شده و تنها خواسته از غافله جا نماند. نمود این ویروس سال­هاست که در مدیریت شهری دیده می­شود. عملکرد آن به این شکل است که اگر عضوی از شهر را ببیند که سال­هاست کارآمدی داشته، خاطره آفریده، به مردم شهر خدمات داده و آفریدگاری داشته که روزگارانی با سبک دوران، آن را خلق کرده و امروزه به دلیل کهولت عمر و فرسایش آب و هوایی، عضوی از آن ناکارآمده، محکوم به نیست شدن از فضای شهری می­شود، بی هیچ فکری برای مرمت یا بازسازی آن. این حذف شدنِ ویروس­وار به دلایل دیگر هم می­تواند اتفاق بیافتد. وقتی ویروس وارد بدن می­شود، خاصیت زنده بودنِ سلول را گروگان می­گیرد و به نفع خود شروع به تکثیر می­کند، یعنی چیزهایی را که برای بدن مفید بوده، در انحصار خود درمی­آورد و خیلی خودخواهانه ماهیت خود را در تعداد بالا افزایش می­دهد تا کلا میزبان خود را از بین ببرد. مدیریت ما هم وقتی می­بیند که مثلا در خیابان طالقانی و یا خیابان باریک سعیدیه پایین باید اقدام به گُشادراه‌سازی شود تا برای عبور ماشین، راه رفت و آمد تسهیل یابد، شروع به تخریب خانه­های ارزشمند معاصر می­کند چون این خانه­ها را زگیلی در عملی کردن اهداف خود می­بیند؛ پس ویروس­وار برخورد می­کند؛ اقدام به حذف خانه­ها و تشویق برای تکثیر سلول­های جدید، تا اینقدر این سلول­ها در کوچه­ها و محله­های اطراف افزایش می­یابند که از آن شهر قدیم چیزی نمی­ماند. غافل از این‌که هر چقدر خیابان­ها را گشاد کند، راه را برای ماشین­های بیشتر باز می­کند. خیابان پهن‌تر، ماشین بیشتر، آینده تهران را برای خود رقم می­زند که سالیان است با ساخت پل و اتوبان، حریفِ ترافیک دهشتبار آن نمی­شود. نحوه عمل ویروس تحمیلی است، یعنی سیستم سلولی را وادار به تغییر ژنوم خود می­کند و خاصیت ویروسیِ خود را به آن تزریق می­کند. در سیستم شهری هم، فکر مدیریتِ حاکمه، این‌طور تشخیص می­دهد که به جای نگهداری از ساختمان­های ارزشمند معاصر، اقدام به تخریب آن­ها و جایگزین کردنشان با بناهای کاملا متناقض با بستر خود است. سال۹۹ و سال­های ادامه­ی آن، همدان را شهری بدون تاریخ صد ساله معاصرش خواهیم یافت مگر آن‌که قبل از همه‌گیریِ این نوع مدیریت و اپیدمیک شدنش، واکسنی برای آن تدبیر کنیم.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.