*سعید دوستی
*کارشناسی ارشد پژوهشگری اجتماعی
در سالهای اخیر و بر اساس تعاریف سبکشناسی در نقاشی جدید ایران، محمود زنگنه در طبقه هنرمندان ناایوو (naive artist) جای داده شده است[۱]. این موضوع که محمود زنگنه در کنار کسانی چون بانو «مکرمه قنبری» در این رده تحت عنوان هنرمندان ناایوو یا معادل های آن: خود آموخته، خود انگیخته و یا هنرمند ذوقی مطرح میشود، تأمل بیشتری میطلبد.
بانو مکرمه قنبری امروز برای اهل هنر فردی شناخته شده است او زنی رنج کشیده و بیبهره از سواد خواندن و نوشتن بود که در سن ۱۵ سالگی پس از سه زن دیگر به عقد شوهرش درآمد و پس از مرگ شوهر با کارهایی چون خیاطی و قابلگی و آرایشگری و حتی مداحی روزگار گذراند، روی آوردن این بانو به نقاشی از بیماری گاو مورد علاقه اش آغاز شد و بعدها پس از تشویق یکی از نقاشان شهرشان تمام در و دیوار خانهاش را با تجسم خاطرات و رویاهایش پر از تصاویر و نقاشی کرد. وی در نقاشیهای خود از اشیا حیوانات، پرندگان و گیاهان پیرامون محل زندگی خود و یا موجودات خیالی و با رنگهای محدود و بدون توجه به تکنیکهای خاص نقاشی استفاده کرد. روح بیتکلف و سادگی زندگی و اندیشه او بسیاری از مردم و هنرمندان را به سمت او و آثارش سوق داد، پس از معرفی و نمایش نقاشیهای او به جامعه هنری، اصطلاح «نقاش ناایوو» برای سبکشناسی آثار او به کار گرفته شده و بعدها کسانی چون اسماعیل توکل و محمود زنگنه هم در این طبقهبندی جای گرفتند. هر چند ویژگیهای مشترکی چون روستایی بودن، نداشتن استاد و تحصیلات، ذهنیت ابتدایی و روستایی، نقاشی خام دستانه و ناآگاهانه به عنوان ویژگی مشترک بین محمود زنگنه و بانو مکرمه قنبری به عنوان چهره شاخص و شناخته شده این سبک در ایران وجود دارد، اما مروری بر آثار و زندگی محمود زنگنه نشان میدهد این دستهبندی کاملا برای سبکشناسی آثار او کافی نیست، رگههای خود آموختگی و ناآگاهانه بودن سبک نقاشی محمود زنگنه با توجه به زندگی پر فراز و نشیب او و محرومیت او از تحصیل در ابتدای راه برکسی پوشیده نیست و همین ناآگاهی و شیوه خامدستانه او در رنگگذاری و نقاشی است که بنا بر روایت خود او باعث جلب توجه وزیر وقت فرهنگ و هنر شده و در نهایت استخدام او را در این وزارتخانه را رقم میزند.
نکته جالب اینجاست که شرط استخدام او تقلیدنکردن از دیگران در نقاشی عنوان میشود که این گویای درک حلاوت و شیرینی مستتر در فیالبداهگی و سادگی آثار او توسط اهل فن در ابتدای راه ورود او به دنیای نقاشی است. وی در یک مصاحبه در مورد تکنیک نقاشی خود میگوید: «چون تکنیک من منحصر به فرد است و استادی نداشتهام در مطالعه سبکها دقت کردهام، هیچ وقت دوست نداشتهام که پا جای پای دیگران بگذارم حتی نمیخواستم مثل دیگران نقاشی کنم اما به خود میگفتم که باید سبکها را بشناسم[۲]». پس اصطلاح هنرمند ذوقی و ناایوو در ابتدای راه طبق آنچه گفته شد به منظور دستهبندی آثار زنگنه منطقی به نظر میرسد، اما توقفنکردن او در ایستگاه هنر ناایوو او را از هنرمندان این دسته جدا میکند. او کمکم با آثار هنرمندان کلاسیک و مدرن آشنا شده و پس از شرکت در کلاس ها، دانش و آگاهی خود را بیشتر می کند وبعدها در هنرستان کمالالملک تهران شروع به تدریس کرده و مدت ۱۲ سال نیز در شهر همدان کلاس نقاشی برگزار کرده و هنرجو تربیت میکند. بعد از این دوران است که با اطلاع از اصطلاحات و سبکهای هنری و تکنیکهای نقاشی میگوید «خودم پیرو سبک رئالیسم با برداشت خیالی از طبیعت هستم، معتقدم کسی که پرسپکتیو را خوب بداند یک اثر معماری را از هر حیث میتواند کار کند». شواهد گفتهشده به همراه نمونه آثار او گویای آن است که در به کار بردن عنوان هنرمند ذوقی در توصیف آثار محمود زنگنه به خاطر پیدا بودن جنبههایی از خود آموختگی و نداشتن سواد علمی و دانشگاهی باید احتیاط کرد. تلاش مستمر محمود زنگنه در راه کسب آگاهی و تکنیک در نقاشی و شور و اشتیاق او به مطالعه سبکهای هنری در راه شناخت و دستهبندی آثار این هنرمند باید مورد بازبینی قرار گرفته و لحاظ شود. شاید این نقاش در ابتدای راه ازکشیدن نقاشی هیچ منظور زیبایی شناسانه ای را دنبال نکرده و هدف او از نقاشی تنها بیرون ریختن عاطفه و وسیلهای برای گفتگوی شخصی و بیان فشارهای زندگی بوده است اما زندگی و آثار او نشان میدهد که پیوسته در مسیر شدن حرکت کرده و عنصر آگاهی رفته رفته وارد کارهایش شده است. فاصله گرفتن او از عناصری چون دیوارهای نیمه ویران کاهگلی ده، چشم زخمها، درهای شکسته و قدیمی و دستیابی به نوعی از بیان سوررئالیستی از طبیعت (تصویر شماره ۴)گویای حرکت او از ذوقی بودن در نفاشی به سمت یک نقاشی آگاهانه و زیباییشناسانه است. برای درک بهتر تطور سبک و شیوه نقاشی او برگزاری نمایشگاهی از آثار او و یا مجموعه ای در قالب کتاب که بتواند این سیر را نشان دهد امری ضروری است که میتواند در قالب برنامه های هنری استان مطرح و اجرا شود.
[۱] دو هفته نامه هنرهای تجسمی تندیس،شماره ۱۹۸، اردیبهشت ۱۳۹۰
[۲] فصلنامه فرهنگ همدان ، سال دوم، شماره ۵ ،بهار ۱۳۷۵