*معصومه محمدی سیف
*جامعهشناس، دانشجوی دکتری سیاستگذاری فرهنگی دانشگاه آزاد تهران شمال
«فکر کردی از ما چی درمیاد؟ یک دکتر یا یک مهندس؟ نه آقا جون! ما از بچگی توی خیابان ول بودیم؛ این هم نتیجهاش، ته تهش یا دزدیم، یا معتاد» (یکی از دستگیرشدگان طرح دستگیری ارازل و اوباش). اینها جملاتی است که پسر ۱۵ سالهای به زبان خود، در توصیف شخصیتش میگوید. پسری که به قول خودش، کاری جز ولگردی ندارد و تمام روز خود را در کوچه و خیابان با دوستانش سپری میکند، خسته میشود، به خانه برمیگردد، کمی استراحت میکند و دوباره کار خود را از سر گرفته، به دوستانش زنگ میزند و همگی طبق قرار همیشگی همدیگر را در مکانی مشخص میبینند، با هم تفریح میکنند، قدم میزنند و میخندند، خوراکی میخورند و باز میخندند. رهگذران را به سخره میگیرند و میخندند و به همین ترتیب به دنبال ولگردی وقت خود را میگذرانند تا آخر شب. این تمام اتفاقات یک روز جوانان ولگرد است.
در بین آسیبهای اجتماعی، ولگردی به شکل معناداری بیشتر از دیگر بزهها بوده و در میان گروه سنی نیز نوجوانان و جوانان بیشترین گروه سنی را در میان دیگران دارند. ولگردی در جامعه ایران از حساسیت و اهمیت بیشتری برخوردار است. بروز این پدیده موجب مشکلات فراوانی برای جوانان ولگرد و خانوادههای آنان شده است. اگرچه این معضل، پدیدهای جدید نیست، اما آمار و ارقام و شدتی که این پدیده در جامعه دارد، آن را تبدیل به یک آسیب اجتماعی مهم و جدی کرده است. ولگردی، پیامدهای فراوانی هم برای فرد ولگرد و هم برای جامعه در پی دارد و جوانان را با مسائل و بحرانهای مختلفی روبهرو میسازد. در واقع، بحرانهایی که گریبانگیر افراد بیخانمان است، جوانان ولگرد را نیز به چالش میکشد. بحرانهایی از قبیل سوءتغذیه، ابتلا به بیماریهای مقاربتی و بیماریهایی مانند ایدز و هپاتیت، ناهنجاریهای روانشناختی از قبیل افسردگی، کاهش عزت نفس، اعتیاد و سوء مصرف مواد مخدر و رفتارهای ضداجتماعی از جمله این آسیبها هستند. براستی چه عواملی در بروز این معضل بزرگ نقش دارد و چگونه میتوان از بروز آن جلوگیری کرد؟
ولگرد کیست؟
ولگرد کسی است که مسکن و مأوای مخصوص یا وسیله معاش معلوم و یا شغل یا حرفه معینی ندارد، مگر اینکه سن او از پانزده سال تجاوز نکرده باشد. از بدو تشکیل مجلس شورای ملی، قوانینی به تصویب رسید که به نوبه خود مایه مباهات میهن بوده و به برخی امور به ظاهر ساده نیز توجهی شایسته شده است. توصیف افراد ولگرد از نظر آسیبشناختی با تأکید بر ابعاد خرده فرهنگی مسئله تا حدی مورد مخالفت قرار گرفته است. شیوه زندگی ولگردان از دید خود آنها حاکی از الگوی پیچیدهای از ارزشها و خط مشیهای حفظ بقا در پاسخ به نابرابریهای مربوط به محرومیت، ظلم و فقر است. از این چشمانداز، معنایی که ولگردان به شیوهی زندگی خود میدهند تا حد بسیار زیادی به وسیلهی نوع دخالت نظری و عملی دولت و نهادهای کنترل اجتماعی شکل میگیرد.
عوامل محیطی در بروز پدیدهی ولگردی در میان جوانان
۱) نداشتن اقامتگاه مشخص و معلوم
به این معنا که مرتکب آن لزوما محل اقامت و زندگی ثابتی ندارد و به کانون خانواده وابسته نیست و فاقد موقعیت اجتماعی است و اغلب به صورت گمنام زندگی میکند.
مقصود از اقامتگاه محلی است که شخص به طور عادی در آن به سر میبرد خواه اقامتگاه دائمی او باشد خواه به طور اتفاق و غیردائم در آن ساکن شود. در حالت قانون منصرف از اقامتگاه قانونی و عملی است بلکه منحصرا محل واقعی و معینی که شخص در آن به سر میبرد منظور نظر است. برخلاف هر گونه محلی را هم نمیتوان اقامتگاه معرفی نمود مثلأ خانههایی که محل عیش و عشرت بوده یا برای دفع هوسرانی اشخاص و مورد اغماض و چشمچوشی باشد نمیتوان اقامتگاه دانست. همچنین به سر بردن در اطاق یا محلی با جمعی از اوباش و یا آنها که سوابق جزایی دارند به داشتن اقامتگاه تعبیر نخواهد شد. از طرف دیگر عمده اثبات در داشتن محل اقامت با شخص متهم اما همین قدر که وی ثابت کرد دارای زندگی حسابی و عادی بوده و به اصطلاح معروف «لامکان» نیست باید پذیرفته شود مثلأ مکاریها و غلامان پست و یا پیلهوران که دائمأ در حرکت بوده و اقامتگاه معینی ندارند نمیتوان گفت به کلی فاقد آن نیز هستند چه این قبیل اشخاص از نظر اقتضای شغل محل معلوم و ثابتی ندارند اما در عین حال لامکان نیستند و با فرض آنکه آنها را شامل این صفت بدانیم صفات و شرایط لازم دیگر برای ولگردی در آنها وجود ندارد.
۲) نداشتن شغل یا کار و وسایل تأمین معاش
شرط لازم دیگر برای ولگردی آن است که شخص «به طور عادت» بیکار بگردد شغل حقیقی و واقعی نداشته باشد. مخصوصا صفت عادی بودن بر روی شغل و پیشه شرط اصلی است چه ممکن است کسی کار ثابت و عادی داشته اما به طور موقت آن را ترک کرده باشد در این مورد هم مانند سایر شرایط دادگاه اختیار وسیع در تعبیر حالات و صفات شخصیه و شرایط لازم در شخص ولگرد دارد مثلأ کسی که تازه از زندان خلاص و هنوز مهلت کافی برای پیدا کردن کار و شغلی نداشته نمیتواند تحت تعقیب درآید.
در واقع، «شخص ولگرد، آواره و فاقد اقامتگاه، دارای شغل یا وسیلهای برای امرار معاش و گذراندن زندگی روزمره خود نیست. بنابراین هر گاه کسی به طور روزانه یا هفتگی یا ماهانه از یک سازمان یا مؤسسه یا از ناحیهی اشخاصی چون والدین وجهی را به طور مستمر دریافت کند، ولگرد محسوب نخواهد شد. همین طور فروشندگان دورهگرد که محل اقامت و درآمد ثابتی دارند را نمیتوان ولگرد نامید. کیفر جرم ولگردی نیز در حال حاضر به عنوان یکی از مصادیق جرم قابل تعزیر، مانند تکدی بوده و از یک تا سه سال حبس است؛ اما در صورتی که شخص ولگرد برای امرار معاش خود مرتکب تکدی یا سرقت تعزیری شود، مجازات او تشدید خواهد شد» (ولیدی، ۱۳۸۰: ۳۳۴-۳۳۳).
«از نظر آسیبشناسی، عواملی مانند جنگ، بیکاری، تورم و اشغال کشورها، در نوع و میزان ولگردی اثر مستقیم دارد. وجود خیل عظیم ولگردان بعد از جنگ جهانی دوم در اروپا و هجمه و افزایش آنها در سالهای بعد از جنگ اخیر ایران و عراق به شهرهای بزرگ از جمله تهران بهترین گواه این مدعا است. ولگردان با گریز از قانون و انضباط و گذر از حیثیت و آبروی فردی و اجتماعی مولد انحرافات و مستعد ارتکاب جرایم دیگر خواهند بود. بسیاری از مجرمان به ویژه معتادان، سارقان و قوادها ابتدا با ولگردی و گدایی آغاز کردهاند. ناگفته نماند که ولگردی و گدایی منحصرا به صورت اصطلاحی آن یعنی نداشتن مسکن و مأوای و یا فقدان امرار معاش و خیابانگردی و اعانه خواستن نیست؛ بلکه عمده کسانی که به عنوان رمال، فالگیر، درویش و دستفروش در خیابانها و چهارراهها فعالیت میکنند، تحت عناوین ولگردی و تکدیگری قابل مطالعه و بررسی هستند» (کاوه، ۱۳۹۱: ۱۱۷۰:ج۲).
برخی تحقیقات رابطهی مستقیم بین تکرار جرم و ولگردی را تأیید کردهاند. به عنوان نمونه، تحقیقات باتاویا نشان داد که ۸۰ درصد از بزهکارانی که مرتکب جرم شدهاند ابتدا از ولگردی شروع کردهاند (شکاری، ۱۳۸۳: ۱۰۲).
۳) نداشتن وسیله معلوم برای زندگی
منظور از وسایل معلوم برای زندگی، عبارت از راه روشن و سالم برای تحصیل معیشت است پس داشتن عوائد شخصی یا پول نقد به اندازهی کافی یا نفقه و تقاعد و بالاخره هر گونه ماهانهای که ولو از مجرای مؤسسات خیریه به کسی برسد در حکم وسایل عادی و سالم برای تحصیل معیشت است. برعکس وجوه حاصله از فحشا یا گدایی یا امور خلاف اخلاق و عفت خارج از تعریف فوق و تحصیلکنندگان در صورت دارا بودن شرایط دیگر، ولگرد محسوب میشوند. همچنین داشتن وجهی جزئی با وجود شرایط لازم دیگر برای ولگردی خود بیشتر مؤید ارتکاب این گناه است چه شخص بیکار و فاقد مسکن اگر پولی داشت موجبات سوءظن بر منشأ تحصیل آن پول فراهمتر است.
۴) شهرنشینی
کسانی که در دهات و مزارع زندگانی میکنند اطفالشان کمتر خانه و زندگی را رها کرده ولگرد میشوند. برعکس ساکنین شهرها مخصوصأ محلات خارج از شهر استعداد زیادی به ولگردی نشان میدهند.