کافهگردی
درباره ویژگیهای کافههای امروزی
*مریم امیری
*خبرنگار
در زندگی پر مشغله امروز، انسانها همواره به زمان استراحت نیاز مبرم دارند. در حیات گذشته انسانها، به خاطر نوع و سبک زندگی اجتماعی شان، آدمها زمان زیادی را با هم میگذراندهاند و بیشتر در کنار هم اوقات زندگیشان را سپری میکردهاند اما امروز فشردگی کار و زندگی کمتر اجازه میدهد تا ما در کنار هم باشیم و با یکدیگر وقت بگذرانیم.
بسیاری از ما همواره برای جبران خستگیهای روزمرهمان به دنبال فضاهای سرگرمکننده و آرامبخش هستیم. اگر بخواهیم نوع اوقات فراغت گذشته و امروز را باهم مقایسه کنیم باید گفت که در گذشته خانوادهها بسیار ساده و در کنار هم خوش میگذراندند و این سادگی نشات گرفته از نوع نگاه آنها نسبت به زندگی بوده است اما هرچه به زمان حال نزدیکتر میشویم سبک زندگی پر زرق و برق و به اصطلاح فانتزی باعث شده است که ما نگاهمان را نسبت به زندگیمان عوض کنیم و مدلهای خوشگذرانی گذشتگانمان را نپسندیم و به دنبال مدلهای جدید باشیم که در واقع حس و حالمان را تغییر دهد.
البته باید این نکته را یادآور شد که امروز بسیاری از مدلهای گذران اوقات فراغت در بین جوانان و نوجوانان سعی میکنند با مدلهای رایج در کشورهای توسعه یافته همسانی داشته باشند. یکی از رایجترین کارهایی که جوانان امروز برای گذران اوقات فراغت و برخی اوقات برای رهایی از بیکاری مفرط انجام میدهند، پدیده جدید کافه گردی است.
کافه در واقع یک مدل مشابه قهوهخانههای قدیم جامعه ایران اما به سبک و سیاق غربی است. کافههای موجود در سطح شهرهای ایران با انتخاب نوع دکوراسیون خاص، سعی بر آن داشتهاند تا نظر مخاطبان خود را به خصوص جوانان را به خود جلب کنند که در حد بسیار زیادی موفق بودهاند.
امروز در بسیاری از نقاط مختلف شهر همدان شاهد افتتاح تعداد زیادی از کافه هایی هستیم که میزبان قشر جوان و نوجوان هستند. هرکس حتی برای اولین بار که در محیط حضور پیدا کند، متوجه خواهد شد که این مخاطبان کافهها هستند که سبک محیطی خاص آن را طلب میکنند.
در اکثر کافهها، محیط فیزیکی آن ترجیحا محیطی تاریک با نورپردازیهای کمسو، همراه با موسیقی که گاه آرام و بیکلام و یا به شدت پرهیاهو خواهد بود که شاید به سختی بتوان در آن محیط به گفتگو نشست، است. مدل دکوراسیونی که هر کس برای کافه خود پسند میکند، میتواند شرایطی فراهم سازد که شاید مخاطب را به دنیایی دیگر سوق دهد. به نحوی که جمعآوری انبوهی وسیله که هیچ یک از آنان بازخوردی از فضای فرهنگی کشورمان را ندارند و بالعکس برای مخاطب خود به طور تمام قد، فرهنگ جامعه غرب را نمایان میسازد.
به طور مثال وجود تابلوها و عکسهایی خاص از نویسندگان، شعرا و شخصیتهای مطرح غیرایرانی، طرحهایی از برخی نوشتارهایی داستانی که به ظاهر جزو دکور کافه محسوب میشود اما در واقع هیچ پیام خاصی برای مخاطب خود ندارد، استفاده از نمادهایی که به نحوی از سبکهای جدید هنری غرب الهام میگیرند و هیچ همسانی با دنیای پر افتخار هنری ایران ندارند…همه و همه محیط کافههای امروز ما را تشکیل میدهند.
نکته مهم آن است که با وجود نگاه انتقادی به این سبک که در محیط کافههای ما حضور جدی دارد از یک سو و با به وجود آمدن کافههای که سعی کردهاند بخشی از فرهنگ و سنت ایرانی را احیا کنند و به کافههای سنتی معروف هستند از سوی دیگر، بازهم گرایش جوانان در اکثر مواقع به سمت کافههایی است که ربطی به ما و جامعه ما ندارند.
جوانان ما اعم از دختر و پسر در طول یک هفته شاید بارها برای دورهمیهای خود در کافهها حضور پیدا میکنند و وقت خود را در آنجا میگذرانند. البته دوره جوانی و خواستههای آن چیزی است که نمیتوان بدان ایراد گرفت و باید پذیرفت که امروز به قدری جذبه کافهگردی خودنمایی میکند که حتی خانوادههای ما میل به حضور در این مکان را بیشتر احساس میکنند.
یکی از ایدههای خوب که در کافهها به چشم میآید، برگزاری بازیهای فکری و عملی است. این موضوع بسیار حایز اهمیت است چراکه باعث میشود افراد در حین استفاده از محیط کافه، از وقت خود برای پرورش ذهن خویش بهره بگیرند. همچنین در برخی از کافهها کتاب خانههایی بس کوچک اما وزین فراهم شده است که میتواند کمک شایانی در ترویج فرهنگ کتابخوانی داشته باشد.
در آخر میتوان یادآور شد که کافه گردی یک پدیده رایج در بین جوانان ما میتواند بیشتر از ظرفیتهای خاص خود در جهت رشد فرهنگی و رشد سلامت جامعه ما بهره بگیرد که این امر منوط به آن است که کافههای ما از محیطی سالم و پر نشاط برخوردار باشند.