کمکی که NA میکند
*عاطفه کلهری
در درون همه ما یک بخش سالم و یک بخش ناسالم وجود دارد که بر رفتارهای ما تأثیر میگذارد. زمانی میتوانیم رفتارهای ناهنجار خود را ببینیم و به آنها آگاهی داشته باشیم که سلامت روان داشته باشیم و برای تغییر تلاش کنیم و در مسیر بهبودی قرار بگیریم.
اعتیاد بیماری است و فرد معتاد یک بیمار است. در این بیماری مصرف کوچکترین بخش را شامل میشود و بخش اصلی و مهم آن به زیرساختهای اشتباه و بیمارگونه درون فرد معتاد مربوط میشود. شاید بتوان گفت اگر در خودمان دقیق شویم در همه ما یک بخش بیمار وجود دارد که گاه احساسات درون ما را به دست میگیرد و شروع به تخریب آن میکند.
عصبانیت، پرخاش، بیتفاوتی، تنبلی، سوءظن، تخریب و مانند این که در درون انسان تثبیت شده است حاصل کنشهای این بیماری است.
گاهی انسان خود و اطرافیانش را به خاطر رفتارهای آزار دهندهاش در رنج قرار میدهد و همین طور پیش میرود و نمیتواند ببیند و بفهمد که چگونه این بیماری رفتار و ارتباطات شخص با خود و پیرامونش را کنترل میکند، پس تا خود را نشناسد و فرایندهای ذهنیاش را نفهمد،تغییر آغاز نمیشود.
اگر به بیماری و احساس بد درونمان آگاه نباشیم، این بیماری مدام تقویت میشود و رشد میکند و نهایتا در بعضی افراد برای آرام شدن به سمت مصرف انواع مواد مخدر پیش میرود و به مرور فرد تواناییهای معمول زندگی مانند معاشرت، پیشرفت، کار و هدفگذاریهای شخصی را از دست میدهد و حتی با درون خودش غریبه میشود و درگیر یک بیماری عمیق که رهایی از آن به شدت دشوار است، میشود.
بزرگترین اتفاقی که در مراکز NA میافتد، این است که انسان را با بخشهای بیمار درونش آشنا میکند و راه برخورد با آنها و پذیرش بیماری درون و راه زندگی کردن بر پایه اصول مبتنی بر صداقت را آموزش میدهد، بدون پنهانکاری و در کمال شفافیت و با همراهی فرد بیمار و بعد از پذیرش، درمان را آغاز میکند و بعد از مدتی نشانههای بهبودی دیده وآسیب متوقف میشود و برای طیکردن روند درمان به کمک اعضای کار آزموده و با تجربه که همراهی کند نیاز است.
NA وساختار درست آن به انسان کمک میکند، بداند چرا این بیماری در مسیر زندگی اش به وجود آمده است و درک کند که نباید با آن بجنگد بلکه وقتی متوجه آن میشود با اینکه تلخ و دشوار است، میتوانند رفتارها و آسیبهایشان را درک کنند و همین درک به تغییر رفتارشان کمک میکند.
باید سعی کنیم از روبرو شدن با بخش بیمارمان نترسیم و فرار نکنیم، برای درمان این بیماری باید آن را بپذیریم و بعد حرکت کنیم.
همه ما همیشه در جهل یک جامعه، از کلماتی مانند روان،ب یماری روان و درون، اختلال رفتار و مانند این ترسیدهایم و این ترس باعث شده است بیماری را درمان نکنیم یا حتی آن را انکار کنیم.
گاهی وقتها انسانهایی را انتخاب میکنیم بدون اینکه بدانیم در کنار بیماری درونمان، ما را از زندگی بیزار میکنند و آنطور که خودمان از درون، خودمان را رنج میدهیم آنها از بیرون ما را رنج میدهند و بیماری شدت مییابد، انتخاب ما در هر زمینهای در زندگی، مسیر و هدفی که برایش قدم بر میداریم، نشاندهنده درون خود ماست.NA افراد بیمار را در مسیر رشد به سمت پایبندی به اخلاقیات میبرد و به آنها کمک میکند تا تصمیمهایشان بیشتر در راستای، آسیب نرساندن یا همان خسارت نزدن به خود و دیگران باشد و به اصطلاح تا مدتی با کَله خودشان راه نروند و در تصمیمهایشان از اعضای انجمن مشورت و کمک بگیرند تا بتوانند مهارت لازم را به دست آورند.
حتی میتوان گفت رشد اخلاقیات است که آنها را در حیطه روابط شخصی و حتی با همسر و خانواده، خودشان، بدنشان و ذهنشان، متعهد خواهد کرد.
فرد بیمار به دردها و رنجها و کمبودهای این اجتماع انسانی مبتلا شده است پس زمانی که به نهایت این رنج میرسند و میخواهند به زندگی برگردند، در کنارشان بمانیم، در کنار قدمهایی که برای رشد و حرکت بر میدارند، ما هم همقدم شویم، هیچ قدم کوچکی بیاهمیت نیست، بارها تلاش، شکست و حرکت دوباره…
باید در مسیر هدف به جلو حرکت کرد، نه اینکه هدف فقط رسیدن باشد، قدم حرکت با ارزشی است که بالاخره رضایت درونیِ طولانی ایجاد میکند و به فرد بیمار احساس بهتری نسبت به خودش وانسجام شخصیتش میدهد، پس فقط باید در مسیر هدف حرکت کرد.
NA از ما میخواهد تا خودمان را بشناسیم وقتی در خودمان حضور داشته باشیم، نگاهمان به رابطهها و انسانها تغییر میکند و در آرامشی عمیق قرار میگیریم. این آگاهی نسبت به خود، ما را فروتن میکند و با ارتباطاتمان را با خود و دیگران سامان میدهد.
پس نگاه اشتباه و به دور از واقعیتمان را نسبت به کلمه معتاد کنار بگذاریم و ببینیم، آنهایی را که قادر به دیدنشان نبودیم و باورشان نکردیم و آنها را نادیده گرفتیم، در کنارشان بمانیم و نگاه انسانی را به آنها دریغ نکنیم زمانی که خودشان مسیر بهبودی را انتخاب کردهاند.