گامهای نوآورانه در فضای سنت
*محمد افشار
*فعال فرهنگی
چند روز گذشته در ادامه روند غمبار این دوران، خبر رسید «سعید خضایی» نقاش همدانی هم قربانی بیماری کرونا شده است. غم این روزها قابل وصف نیست اما از دست دادن دوستان، نزدیکان و آشنایان درد بر درد میافزاید. ابتدا باید به خانواده و دوستان این هنرمند تسلیت بگویم و برایشان آرزوی صبر کنم.
یکی از نکات مهم کارنامه زندهیاد خضایی پرداختن به شاهنامه است. توجه به شاهنامه به خودی خود امر مبارکی است اما در چگونگی سخن بسیار است. از پیروی مومنانه سنت تا رفتارهای تجددگرا، بازه مواجه با شاهنامه را شکل میدهد. کسانی حاضر نیستند حتی یک بیت بر خلاف عقاید آنها دیده یا تفسیر شود تا کسانی که شاهنامه را از دیدگاه غربی مینگرند مخاطبان شاهنامه را تشکیل میدهند. در این شرایط رفته رفته از طرفداران سنت کم شده و جذابیتهای نظریات جدید، فاصله را با سنت زیاد کرده است. در فراموشی سنت معایب بزرگی وجود دارد که همه از آن آگاهند اما پرداختن به سنت هم کار آسانی نیست. زنده نگه داشتن سنتها در فضای جدید توان بسیار بالایی میخواهد. این کار از طرفی نیاز به شناخت دقیق سنت دارد و روی دیگر کار تحلیل امروزین سنت و تسلط به زیر وبم فضای جدید بدون تسلیم ابتذال شدن است، گویی که دو نیروی قوی در جهت مخالف به هنرمند فشار وارد میکنند و مسلما هر چه کار عمیقتر فشار هم بیشتر میشود. نمونه اعلای هنرمندی که سنت را در فضای جدید زنده نگاه داشته «مهدی اخوان ثالث» است. کسانی که با شعر اخوان آشنایی دارند بر این موضوع صحه میگذارند. در شعر اخوان با زبانی مواجهایم که ریشهای قوی در سنت دارد و شاعر با همین زبان فخیم موضوعاتی را بیان میکند که حرف روزگار خودش است.
در کارهای زندهیادخضایی ما سنتی را میبینیم که به زبان امروز سخن میگوید. من تخصصی در حوزه نقاشی ندارم اما با دید یک مخاطب ساده که نگارگریهای دستنویسهای شاهنامه تا نقاشی قهوهخانهای را با علاقه دنبال کرده کارهای خضایی بسیار دلپسند و دلیل دلنشینی این کارها نوآوری در فضای سنت است. همه ما با شاهنامه که شاخه تنومندی از سنت ماست ارتباط خوبی بر قرار میکنیم حال اگر کارهای مرتبط با این حوزه سنتی ویژگیها و جذابیت امروزین هم باشند، در مسیر همان کیمیاکاری قدم برمیدارند که اخوان و امثال او راه طی کردهاند. کار سعید خضایی هم در زمینه نقاشی آشتی دادن نگاه امروزی ما با فضای گذشته است. ارزش کارهای اینچنینی را در آنجا باید جستجو کنیم که ذهن انسان امروزی به راحتی سنت را نمیپذیرد و این کارهاست که میتواند دریچهای برای ارتباط با گذشته باشد. جوان امروزی شاید شاهنامه را به راحتی نپذیرد و خودش را از سرمایهای این چنینی محروم کند، تا زمانی هم که جذابیتی برای او نداشته باشد هیچ نیروی توان ایجاد چنین ارتباطی را ندارد. هنر سعید خضایی در ایجاد این جذابیت است.
درگذشت چنین هنرمندی جای تاسف بسیار دارد، کسی که آثارش گواهی میدهند که او علاوه بر توانایی در هنر نقاشی، در زمینه کاریاش بسیار باهوش بود. دریغ که فرصت برای شکوفایی بیشتر پیدا نکرد. امیدوارم در آینده فرصت پرداختن به هنر ایشان فراهم شود و ایشان و آثارش را فراموش نکنیم.