*شهرام غفوری
*مدرس دانشگاه
با سرکوب نهضتهای ایرانی و تا پایان سده دوم هجری بر خلفای عباسی و به خصوص هارون و بعدها مامون محرز شد که آرام نگاه داشتن ایرانیان، جز با واگذاری امور به خود ایشان ممکن نخواهد شد. خراسان این ولایت وسیع که خود کم از کشوری بزرگ نبود با جغرافیائی متنوع، فراوانی ارزاق که جغرافی نویس نامدار ابن حوقل آن را انبار غلات نام نهاده بود و قرارداشتن در مسیر جاده ابریشم که از نظر تجاری و بازرگانی نیز اهمیت زایدالوصفی به آن بخشیده بود همواره مورد توجه اعراب مسلمان قرارداشت و خاندانهای بزرگی از آنان در خراسان ساکن شده بودند و نوعی درآمیختگی نیز بین اعراب و مردم بومی در طی سالها رخ داده بود.
در دوران بنی امیه تضاد بین طبقات اجتماعی خراسان با عاملان زورگوی اموی باعث آن شد تا عباسیان این منطقه را بهترین نقطه برای خیزش انقلابی خود بر علیه بیداد بنی امیه انتخاب کنند و این نیز باعث شکست نهایی بنی مروان شد.
بعدها و در دوران بنی عباس جنگ قدرتی در درون دربار هارون الرشید رخ داد که منجر به تقسیم مناطق بین پسران وی امین، مامون و موتمن شد. مامون که صاحب استانهای شرق همدان تا مرو شده بود، ناگزیر از جنگ با برادر خود امین که عراق و شام را زیر سلطه داشت و راضی به از دست دادن خراسان بزرگ نبود شد. در دو جنگ روی داده بین سپاهیان این دو فرزند هارون، ایرانیان با نام فرمانده و سپهسالار لشکر مامون بیشتر آشنا شدند، طاهربن حسین .
طاهریان از خاندانهای قدیمی خراسان اما وفادار به عباسیان بودند آنان نسب خود را به منوچهر پادشاه اساطیری ایران رسانده بودند. مسعودی در کتاب التنبیه والاشراف آنان را رستمی نامیده بود .
با پیروزی سپاه مامون و قتل امین، نام طاهربن حسین یا ذوالیمینین در بین ایرانیان مطرح شد. مامون در سال ۲۰۵ هجری منشور عاملیت خراسان را به نام طاهر کرد. و بدین ترتیب اولین دودمان موروثی نیمه مستقل ایرانی – اسلامی در خراسان پدیدار شد.
طاهر پس از به قدرت رسیدن، نام خلیفه را از خطبه انداخت و سکه به نام خود زد. چندی بعد و به علتی نامعلوم درگذشت. همزمانی مرگ وی با حرکت جسارت آمیزش، نام مامون را به عنوان صادر کننده حکم مرگ وی مطرح کرد. خوافی در مجمل فصیحی آورده که طاهر قصد انتقال خلافت به یکی از علویان موسوم به قاسم بن علی را داشته و در روایتی دیگر آمده که در راه مدینه تا خراسان، طاهر با علی بن موسی الرضا (ع) نیز بیعت کرده بود.
به نظر میرسد که طاهر سودای استقلال ایران را داشته است. در تاریخ طبری آورده شده که وی در زمان مرگ جملهای به فارسی بر زبان جاری کرده بود (در مرگ نیز مردی وایذ )
به دلیل آشنایی با خراسان و نقش آب در آبادانی منطقه، در بین مردم به طاهر آب شناس نامبردار بود نامه وی به پسرش عبداله بن طاهر را از نخستین اندرزنامههای یک حاکم ایرانی به سنت پادشاهان قبل از اسلام دانستهاند .پس از وی به ترتیب، طلحه بن طاهر، عبداله بن طاهر، طاهر بن عبداله و در آخر محمد بن طاهر به حکومت رسیدند. تا سرانجام به دست یعقوب لیث صفاری دچار اضمحلال شدند.
تشکیلات اداری آنان به شیوه دستگاه خلافت بود که خود نمونهای برگرفته از دیوانسالاری عصر ساسانی بود. صاحب دیوان، صاحب الجیش یا سپهسالار و صاحب دیوان برید از مهمترین نهادهای اداری آن عهد بودند. واحد پول همچنان بر مدار ساسانی میشد. واحد پول طلا را دینار و نقره را درهم یا درم مینامیدند. بعدها طاهریان در بغداد هنوز بر سر مقام بودند. آنان صاحب شرطگی آن شهر را سالها بر عهده داشتند و مکانهای متعددی نیز به نام آنها نامیده شد. (حریم طاهری – خندق طاهر)
آل طاهر در دانش و هنر نامبردار بودند. ابن ندیم در الفهرست فصلی را به دانش و هنر این خاندان اختصاص داده است. همچنان که عبداله بن طاهر را از مترسلان بنام دانستهاند. آنان در فلسفه و موسیقی و هندسه نیز آثاری داشتند.
طاهریان به ایران گرایی نیز شهره بودند. قصیدهای معروف را به عبداله بن طاهر منسوب دارند که وی در آن به تفاخر به نسب و نیاکان ایرانی خود در برابر اعراب بدوی پرداخته است اما اهمیت حکومت طاهریان در آن بود که پیشگامی آنان سبب شد تا یعقوب صفار و بوییان دیلمی بعدها به تثبیت حکومت ایرانی در ایرانی بیندیشند.