در مجامع توسعهیافته و گاهی کشورهای در حال توسعه، بحث هویت تاریخی و جغرافیایی از مهمترین مباحث است. به همین دلیل افراد تلاش میکنند از زادگاه و خاستگاه خود جنبه مثبتی ارائه کنند و پس از تثبیت مثبتبودن این زادگاه، خود را به آن منتسب کنند و با افتخار از ریشههای خود سخن بگویند. در واقع احساس تعلق به گذشته و عناصری که او را به ریشههای تاریخی و فرهنگی پیوند میدهد، تقویت کند. گاهی این هویتها ساختگی است و رهبران اجتماعی تلاش میکنند با برجسته کردن یا ساختن هویتی، حس تعلق مردم را به محل زندگی خود تقویت کنند. گاهی رویدادهای پیش و پا افتاده و نازل را به یک رویداد و نماد ملی تبدیل میکنند؛ به طور مثال در شهر ونکوور کانادا که کمتر از دو قرن قدمت دارد، محل نخستین ساختمان که مربوط به مشروبفروشی بوده را تبدیل به یکی از اصلیترین نمادهای شهر شده و مجسمه صاحب آن نیز در مقابل ساختمان نصب شده است. در همسایگی ما نیز کشورهایی مانند ترکیه، آذربایجان و امارات با تصاحب میراث کشورهایی مانند ایران و افغانستان تلاش میکنند برای خود هویتی جعلی بسازند. اما در ایران به دلیل بیتوجهی رهبران فکری جامعه به بحث هویت فرهنگی، بخشی از داشتهها و میراث کشور از بین رفته یا ناشناخته مانده است. صدها متفکر، حکیم، عارف، ادیب و دانشمند ایرانی در سایه بیتوجهیها ناشناخته ماندهاند، هزاران بنای تاریخی و مذهبی نابود شده یا در حال تخریبند. حال پرسش این است که چه باید کرد؟ در روزگاری که مولوی، نظامی، نسیمی، ابن سینا و خیام را دیگران مصادره میکنند و مردم نیز جذب پائولو کوئیلو، الیف شافاک و وین دایر و عرفانهای سرخپوستی شدهاند چه باید کرد؟ وقتی مسئولان نیز شناخت چندانی از فرهنگ بومی ندارند و فرزندانشان در ینگی دنیا میزیند چگونه میتوان از هویت فرهنگی سخن گفت؟
به نظر میرسد هر کسی و هر نهاد دلسوز و دغدغهمندی در حد توان میتواند به این مسئله بپردازد. فعالان مدنی در قالب نهادهای مدنی با شناسایی و معرفی مفاخر فرهنگی و آثار تاریخی میتوانند حساسیت بخشی از جامعه را به این موضوع بر انگیزند.
به نظرم بهترین راه نگاه محلی به بحث هویت است. به طور مثال فعالان فرهنگی و پژوهشگران همدانی با تکیه بر داشتههای خود وارد گود شوند. ابتدا بزرگانی که به این استان مربوط هستند را شناسایی کنند سپس از طریق رسانهها نقاط قوت و مثبت آنان را بازنمایی کنند و با رویدادسازی و ایجاد تقویم فرهنگی استان به معرفی بهتر آنان بپردازند. در این صورت بدون شک مردم ترغیب خواهند شد.
به طور مثال باید توجه داشته باشیم که از ۱۴۰۰ سال پیش مردم این استان رفته رفته به اسلام گرویدند و در طول تاریخ در مقابل بیگانگان از سرزمین خود دفاع کردند. اما امروز نامی از قهرمانان ادوار مختلف دیده نمیشود و تنها نشان آنان که گورستان شهیدان نام داشت در دوران پهلوی تخریب شده و مدرسه بر روی آن ساخته میشود. از قهرمانانی که در مقابل دولتهای عثمانی و روسیه جنگیدند و شهید شدند، هیچ نامی نیست.
یکی از راههای معرفی مفاخر ساختن مجسمه، نشان و بنای یادمانی است. عینالقضات، خواجه رشید، میرسید علی همدانی، جنید بغدادی، ابوالوفا کرد، ابن صلاح، فخرالدین عراقی، ابن فقیه، مسعود سعد سلمان، عارف، عشقی، ریاض، غمام، نثری، غبار، ابن شادی، فریدون مشیری، پرفسور موسیوند، اکبر اعتماد، حسن غیور، علی اقبالی، امیرمهدی بدیع، ایراندخت میرهادی، ملاعلی معصومی، سیدجمال، ناصرالملک ، بهاالملک، مفتون ، کلیم همدانی، مشفق همدانی، داور، آزاد، پرویز اذکایی، صفاالحق، علیرضا ذکاوتی قراگوزلو، حسین معصومی، طالع همدانی، قباد شیوا، ناصر هوشمند وزیری و مجذوبعلیشاه تنها تعدادی از نامهایی است که چنین ظرفیتی دارد. یکی از این بزرگان خواجه رشید همدانی است که خدمات گرانسنگی به ایران و اسلام داشته است.
هفته گذشته طرحی با این موضوع توسط نگارنده به شورای شهر ارائه شد که پس از طرح در کمیسیون فرهنگی اجتماعی شورای شهر برای بررسی و اجرا به سازمان زیباسازی شهرداری ارجاع شد.