بینظمی و ناهماهنگی در شهرسازی همدان
*فاطمه محمدی کیا
*کارشناس ارشد معماری
نظم و هماهنگی در شهرسازی یکی از مهمترین عوامل موثر در ایجاد آرامش، انضباط و هماهنگی در شهر است که از دوران آغاز شهرنشینی، چه به دلایل امنیتی و چه برای وصول راحت به دسترسیها و چه برای زیبایی و تناسب، مد نظر بوده است. شهرنشینی از مظاهر تمدن محسوب میشود. اگر دیدگاه غالب را در مورد همدان به عنوان کهنترین پایتخت تمدنی جهان بپذیریم، انتظار میرود شکل کنونی و نظم فعلی شهر بسیار بهتر و به سامانتر از آنچه اکنون شاهد آن هستیم باشد.
یکی از عوامل مهم و تاثیرگذار در طراحی، مسئله هویت است. هویت باید مدنظر طراحان شهری و شهرداریها باشد و وجهه تمایزی میان مکانها ایجاد کند. «کوین لینچ» نویسنده کتاب تئوری شکل شهر، در این باره میگوید: « هویت یعنی یک محل. هویت حدیست که شخص میتواند یک مکان را به عنوان مکان متمایز از سایر مکانها شناخته و یا بازشناسی کند؛ به طوری که شخصیتی مشخص بینظیر یا حداقل مخصوص به خود را دارا شود». اگر بخواهیم طبق گفته لینچ درمورد شکل کنونی شهر همدان قضاوت کنیم باید، بیش از هر سخن، از خود بپرسیم که این شهر چه خصوصیت منحصر به فردی دارد؟ درباره شهرسازی همدان، که روزگاری پایتخت باستانی مادها و اشکانیان و در کنار شوش پایتخت تابستانی هخامنشیان بوده است، چه میتوانیم بگوییم؟ کدام یک از وجوه شهرسازی بیانگر پایتخت تاریخ و تمدن است؟ آنچه درمورد شکل باستانی هگمتانه میدانیم فقط آن توصیفی است که «هرودت» تاریخنویس یونانی، درباره قلعه هفت توی هگمتانه نوشته و آن را توصیف کرده است. این قلعه هم مانند فرم فعلی شهر دایرهای و مرکز محور بوده است. این توصیف بیانگر فرم شهر در گذشته است؛ اما آنچه به لحاظ هویتی مهم است شکل تاریخی شهر هگمتانه نیست بلکه هویت تاریخی و تمدنی شهر است. این هویت، که باید حفظ شود، نظمی است که بالضروره در نگاه اول نظر را جلب می کند و یادآور شهری با تمدنی چند هزار ساله میشود.
در گذشته خط آسمان از اتصال خطوط فوقانی ساختمان به آسمان پیدا بود و آنچه این خط یکدست را آگاهانه و تعمدا میشکست و حرکت چشم را به دنبال خود میکشاند گنبد و گلدسته مسجد جامع شهر بود؛ گنبد و گلدستهای که به لحاظ ارتفاع و شکوه به عنوان بنای شاخص شهر شناخته میشد و از همه نقاط شهر به خوبی دیده میشد و قابل تشخیص بود.
آنچه اکنون می بینیم این است که در شهر به زیبایی و تناسب توجه چندانی نشده است و شهر مردموار نیست. مردمواری اصطلاحی است که در معماری و شهرسازی برای رعایت تناسب با ابعاد و اندازه انسانی در نظر گرفته میشود. یکی از ویژگیهای اصلی معماری ایرانی-اسلامی مردمواری آن است؛ ویژگی ای که بر اساس آن معمار بنا همواره توجه به ابعاد انسانی را در معماری در نظر میگرفته است. این خصوصیت متاسفانه در شهرسازی مدرن مغفول مانده است و شهر نه برای انسان که برای ماشین ساخته شده است. حاصل آن که در شهر مدرن ماشین نسبت به انسان ارجحیت یافته است.
خوشبختانه شهر همدان، همانند شهرهای صنعتی و ابرشهرهایی هم چون تهران نیست که فرد در آنها هنگام مواجهه با خیابانها و ابعاد مختلف شهر احساس بلعیده شدن توسط آزادراهها، حقارت در مقابل سرعت و ماشین و پنداشت کوچک بودگی در قبال برجهای بلندمرتبه مییابد. در شهرسازی جدید اصالت با خودروها است و افراد پیاده جایگاهی در شهر ندارند و کمتر فکری به حال افراد پیاده میشود؛ خوشبختانه با اجرایی شدن طرح پیاده راه بوعلی و میدان امام و خیابان اکباتان و بلوار ارم تا حدی این توجه به سمت افراد و پیادهها معطوف شده است. این تحول گامی ارزشمند و درخور تحسین است؛ اما هنوز هم در نقاط مرکزی شهر هماهنگی و نظم شهری توسط عوامل مختلفی به هم خورده و جلوه بصری شهر مخدوش شده است. یکی از این عوامل بلندمرتبه سازیهای بیرویه در دهههای اخیر است. این ساختوسازها علاوه بر نداشتن پیشینه هویتی باعث به هم خوردن خط افق در شهر شده است؛ شهری که به لحاظ تاریخی و باستانی اهمیت قابل توجهی دارد و این ویژگی باید در شکل و فرم کنونی آن پیدا و نمایان باشد.
یکی از بزرگترین معضلات طراحی و اجرای شهر ناهماهنگ و نامنظم این است که پدیدآورنده میراثی برای آیندگان میشود که برای سالهای متمادی، و ای بسا طی سدههای آتی، مهمان نسلهایی خواهد بود که چشمهایشان به ناهماهنگی و نازیبایی عادت خواهد کرد و این آشفتگی جزیی از ذائقه بصری و سلیقه شهری شهروندان خواهد شد.
شهر همدان فرمی اصطلاحا عنکبوتی و ستارهای دارد. در این ساختار، ساختمانهای زیبای میدان امام در مرکز و کوه الوند در جنوب غربی شهر و بنای آرامگاه بوعلی ارکان هویتی شهر را تشکیل دادهاند. خوشبختانه بلندمرتبهسازی در اطراف میدان امام و آرامگاه بوعلی غیرمجاز است و به همین دلیل، ساختمان بلند مرتبهای در اطراف این دو بنا سر برنکشیده است؛ اما در چشم انداز شهری نمای الوند به عنوان یکی از هویتهای زیبای شهری مخدوش شده است. این نماد هویتی از زوایای مختلف شهر با بلندمرتبهسازیهای غیرهوشمندانه، که ضرورت داشت در حاشیه شهر اجرا میشد، پنهان شده است و خط آسمان و جلوه شکوهمند کوه ناپیدا شده است.
آنچه این نوشتار در پی توضیح آن است آن که هنوز هم، به رغم نابسامانی هایی که در لحاظ خط افق شهر رخ داده است، میتوان با به کار بستن تدابیری موثر و اندیشیده جلو این روند را گرفت و ذیل زنجیره ای از تمهیدات و برنامهریزیهای از پیش اندیشده، طرحی درافکنند که ساخت برجهای بلند مرتبه را به حواشی شهر منتقل کند.
به صورت مشخص پیشنهاد این نوشتار آن است که اگر مسئولان شهری ساختوساز بناهای مرتفع را به شعاعی از این ستاره که در نقطه مقابل الوند قرار دارد محدود کنند، میتوان خط آسمان و هویت شهری را تا حد زیادی حفظ نمود و هماهنگی و نظم بیشتری را در شهر ایجاد کرد؛ بدین ترتیب حفظ زیبایی، گسترش تناسب و افزایش هارمونی شهر همدان در ارتباط با ساختار و فرم دایرهای شهر امتداد خواهد یافت و بلند مرتبه سازی، به دلیل گسترش در جهت شمال جغرافیایی شهر، به صورت کمتری خط افق شهر را مخدوش خواهد کرد.