دستانی که با خورشید می‏‌درخشد

نقش خورشید در هنرهای دستی زنان ایران زمین (بخش دوم)

0

*معصومه محمدی سیف

*دانشجوی دکترای سیاستگذاری فرهنگی، نویسنده و پژوهشگر فرهنگ اقوام

«نقشمایه‌ خورشید، کم‏وبیش در تمامی مراکز تمدنی ایران باستان حضور داشته است. سرخ‏دم لرستان، تپه موسیان در شمال غرب شوش، سیلک کاشان، تپه حصار دامغان، تپه گیان نهاوند، تل در مرودشت، شهر سوخته در سیستان، تپه یحیی و شهداد در کرمان، همه از مراکزی هستند که نقشمایه خورشید در آن‎ها به کرات دیده می‌شود. با توجه به تعدد نقشمایه‌‏ خورشید در سفال‎های ایران باستان، می‎توان به این نتیجه رسید که ظهور این نقشمایه بر روی سفال‎ها تاحدودی جنبه‏ی آیینی نیز داشته است. برای مثال، «در کاوش‌های دامغان، دکتر «اشمیت»، احصائیه[۱] منظمی از مردگان تهیه کرد و چنین معلوم شد که در دوره‏ی  اول تپه حصار تا اوایل دوره دوم، مردگان را به جانب مشرق، یعنی به طرفی که خورشید از آن جا طلوع می‏کند خوابانده‏اند. هم‌چنین در حدود سه هزار و ششصد تا سه هزار سال پیش از میلاد، یعنی مقارن با دوره اول شوش یا دوره سوم سیلک که در تمامی فلات ایران خورشید در زمره‏ی بزرگترین خدایان به شمار می‏رفت، تقریبأ در تمامی فلات ایران نقش خورشید بر روی سفال‎ها قابل مشاهده است».

«نقش خورشید که نمونه‌های آن بر روی سفالینه به‎وفور یافت می‏شود، ما را متوجه اهمیت و اعتبار این نقش می‏کند که در روزگاری نه‏تنها در ایران، بلکه در جهان، خورشید به‎‏عنوان خدای بلند مرتبه و خدای روشنی، همه‌نگر و منبع حاصلخیزی و حیات، مورد پرستش بوده است. هم‎چنین به سبب غروب و طلوع خود، نماد مرگ و رستاخیز به شمار می‏آمد». به عنوان مثال، نقشمایه‏ خورشید در تزیینات معماری و صنایع دستی یزد نمودی چشم‎گیر داشته و دارد و با اندکی تأمل، می‏توان کیفیات تصویری متنوعی را از این نقشمایه در تزیینات به‌کار رفته در صنایع دستی این شهر، مشاهده کرد». از این رو، «نماد و نمادپردازی جزو ساختار اندیشه و تفکر بشر محسوب می‏شود و تمام آئین‌‌های عبادی و نیایش‌های انسان بدوی آمیخته با نماد بوده و به شکل نمادین اجرا می‏شده است. حضور عناصر نمادین در هنر اسلامی به نحوی دلپذیر و عمیق، ما را به سرچشمه‌های غنی حکمت و معرفت عرفان، راهبر می‏شود؛ زیرا آثار هنری تمدن اسلامی چیزی جز بیان هنری و زیباشناسانه متون عرفانی آن و بنیادهای متافیزیکی آن نیست». «اما به‌رغم تعاریف ارائه شده ظاهری و مادی، خورشید از دیرباز به دلایل گوناگون مورد ستایش و احترام قرار گرفته است، به گونه‌ای که نگاره‌ی آن، در آثار بدوی، تاکنون انعکاسی چشمگیر داشته و این انعکاس، تأکیدی بر جایگاه والا و تقدس آن است».

«در این بین، می‏توان نماد‎ها و نشانه‏هایی را در لوازم روزمره زندگی مردم یافت که ریشه در اعتقادات و آیین‎های آن‎ها داشته‎اند. نقوشی که به مرور زمان و براساس نگرش مردم در هر دوره، تحول یافته، پالایش شده، و سینه به سینه ثبت، ضبط و منتقل شده‏اند. در میان نقوش به دست آمده از میان دوره‏ها، نقشمایه‏ خورشید از جایگاه ویژه‏ای برخوردار است و در ازمنه‌ تاریخی ایران به‎کرات در فرآورده‏های دستی مشاهده می‌شود. خورشید و نقوش وابسته به آن همچون چلیپا، ریشه در آیین مهرپرستی (میترائیسم) دارد. آیینی که از ایران به بین النهرین و آسیای صغیر رفت و در اثر تماس‎‏ها و ارتباطات سیاسی و اجتماعی به یونان و روم راه یافت و در عیسویت نفوذ کرد». نقشمایه‌ خورشید به گونه‌ای تجریدی و تزئینی به شکل پرخونی مشعشع تصویر شده درحالی‌که درونش با رخساره زنی با گیسوان از میان باز، ابروان در هم‌‎پیوسته و لبانی کوچک، مزین شده است. به‌عبارت یدیگر، نگاره مذکور از تلفیق دو عنصر خورشید و مادینه گرد هم آمده است و این امر سبب اطلاق اصطلاح خورشید خانم به این نگاره در هنرهای تصویری و یا ادبیات شده است». در واقع، «ارتباط نزدیک و عنایت و توجه به فرهنگ و سنت‎های کهن ایران زمین و از طرفی، ابتکار و نوآوری هنرمندان مسلمان، نقش مهمی را در شکل‎گیری هنر ایرانی اسلامی ایفا کرد. به‏طوری که بسیاری از نقوش، چون خورشید که از دیرباز در باورها، اعتقادات، خرافات و هنرهای مردم ایران در تمام دوره‏های تاریخی وجود داشتند، در دوران اسلامی نیز بر هنر این دورهان راه یافته و تأثیر بسزایی بر آن گذاردند و شایسته است خورشیدی که سالیان دراز بر دست رنج هنرمندان این مرز و بوم نورافشانی می‎کرده است، و در اعتقادات مردم همواره زنده و پابرجاست، را پاس بداریم تا هرگز غروبی بر این خورشید نباشد و گرد خاموشی بر نقوش ایرانی آن ننشیند».

نگاره موردبحث در قالی‌های ایرانی بنا بر نوع طرح و نقش در قالی‌های تصویری و سنتی جایگاه‌های گوناگونی را به خود اختصاص داده است. یکی از این جایگاه‌ها، حضور نگاره خورشید خانم در مرکز و به‌عبارت دیگر در ترنج قالی است. ترنجی که در قالی نقطه‌ای انتزاعی و نمادین به شمار می‌آید و بر معانی بسیاری همانند ورای بهشت زمینی، کثرت در وحدت، منشأ همه هستی، عامل بالقوه، فضای قدسی، محور دنیا، واقعیت مطلق و نقطه‌ی تلاقی جهان صحه می‌گذارد». «لذا کاربرد نقشمایه خورشید خانم که خود بر مفاهیم الوهیت، رحمت و جمال ذات حق‌تعالی دلالت دارد، آن‌هم در مرکز فرش که برترین نقطه قالی در جهت نیل به اهداف و نقطه مقدس به شمار می‌آید، سبب افزایش و تشدید تجلی صفات و مفاهیم نمادین نقش خورشید خانم در قالی می‌گردد و به‌گونه‌ای ناخودآگاه بر جلال و جمال الهی اشاره می‌کند».

«خورشید در دست ساخته‌های ایران باستان، گاه همراه با مظاهر خود همچون اسب، بز، پرنده، حلقه، چرخ و چلیپا، گاه با قرص کامل به صورت منفرد، همراه با حواشی که نشان دهنده‌ تشعشعات آن است و گاه در قالب انسان نمودار می‎شود. «برای مثال در مهری از شوش، خدای خورشید در پیکره‌ی انسانی، به‏عنوان خدای عدالت و قضاوت با بال راه راه، بر تخت چهارپایه مانندی  نشسته و خادم، رابط پرستش کننده را به او معرفی می‏کند». علاوه بر ادیان، خورشید جایگاه قابل توجه و لاینفک در ادبیات ایرانی دارد و واژگانی نظیر مهر، هوشیدر و خور در ابیات شاعران بزرگی چون خاقانی، عطار، مولانا و حافظ به تعداد کثیر قابل‌تأمل است و اشاره به اعتقادات ناخودآگاه و گرایش‌های نهانی آنان به آیین دیرینه مهر و مقام والای خورشید در نظر آنان دارد».

 

منابع

کتاب‌ها

بهداد، حمید؛ جلالی جعفری، بهنام «بررسی آرایه خورشید در صنایع دستی و تزیینات معماری یزد» (۱۳۹۲)؛ فصلنامه هنرهای زیبا – هنرهای تجسمی» تابستان ۱۳۹۲ ، دوره ۱۸، شماره ۲، تابستان، صص ۲۷ – ۴۲.

بهنام، عیسی (۱۳۲۰)؛ «صنایع و تمدن مردم فلات ایران پیش از تاریخ»، چاپخانه مجلس، تهران.

کزازی، میر جلال الدین ( ۱۳۶۸)؛ «از گونه‌ای دیگر: جستارهایی در فرهنگ و ادب ایران»، تهران: نشر مرکز.

ملک زاده (بیانی)، ملکه (۱۳۶۳)؛ «تاریخ مهر در ایران»، یزدان، اول، تهران.

مقاله‌ها

دادور، ابوالقاسم و الهام منصوری (۱۳۸۵)؛ «درآمدی بر اسطوره‏ها و نمادهای ایران و هند در عهد باستان»، کلهر، اول، تهران.

ذاکرین، میترا (۱۳۹۰)؛ «بررسی نقش خورشید بر سفالینه‏های ایران»، فصلنامه هنرهای زیبا – هنرهای تجسمی، شماره ۴۶، تابستان۱۳۹۰، صص ۲۳-۳۳.

ژوله، تورج الف (۱۳۹۰)؛ «پژوهشی در فرش ایران»، چاپ دوم، تهران: انتشارات یساولی.

شاه پروری، محمدرضا؛ میرزاامینی، سید محمد مهدی (۱۳۹۵)؛ «تجلی نقش خورشید خانم در قالی ایران»، فصلنامه ی جلوه هنر، شماره ۱۵، بهار و تابستان، صص۵۵-۶۶.

شهبازی، مجید و همکاران (۱۳۹۱)؛ «نقش عناصر طبیعت و نمادپردازی در عرفان و هنر اسلامی»، فصلنامه تخصصی عرفان اسلامی، سال هشتم، شماره ۳۲، تابستان ۹۱، صص ۲۲۳-۲۴۱.

محمدی، رامونا (۱۳۸۷)؛ «نقش خورشید در هنرهای اسلامی»، فصلنامه نقش مایه، سال اول پاییز و زمستان ۱۳۸۷ شماره ۲، صص۵۱-۶۰.

 

[۱] . دانشی که موضوع آن دسته بندی منظم امور اجتماعی است، آمار، سرشماری، شمار.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.