سالهاست فوتبال را به فرموده اداره میکنیم
اولیایی: خیلیها از حوزه سیاست میآیند تا از ورزش بهره ببرند، نمیآیند که به ورزش خدمت کنند
اولیایی: متاسفانه شرایط اجتماعی به گونهای است که ما میزگردها و آنالیزهای ورزشی و نقد و بررسی نداریم. اگر از مطبوعات توقع نقد درست داریم حتما میزگردها و رودررو شدنها و آنالیز عملکردها را برای نقد عادلانه لازم داریم
*حسین زندی
*روزنامهنگار
انتقال پاس به همدان گرچه به مخالفتهای فراوانی از سوی رسانهها پیشکسوتان فوتبال و کارشناسان همراه بود، اما حضور پاس در همدان اتفاق خوبی برای ورزش این استان بود تا جایی که از پاس به عنوان لکوموتیو ورزشی استان همدان یاد میشد. استقبال از پاس در همدان از سوی مردم این استان و استانهای همجوار آن قدر وسیع و گسترده بود که تا مدتهای زیادی همه اتفاقات تحت شعاع حضور این تیم فوتبال قرار داشت.
حضور چهرههای سرشناس در این باشگاه در فصل ۸۷ _۸۶به این انتقال وزن بخشید «سید محمد کاظم اولیایی» مدیر عامل پاس شد.
اولیایی را همه میشناسند مردی که موهایش را در این فوتبال سفید کرده و با ریز و درشت آن بیگانه نیست اولیایی که چندین سال رئیس هیئت فوتبال استان همدان بود، کاملا به عنوان مدیر فوتبالی به شمار میآید. اولیایی در زادگاهش همدان از محبوبیت زیادی برخوردار است؛ مردی که طراح انتقال قهرمان آسیا به همدان بود و بعد از این اتفاق پای انتقادات همه جانبه فوتبالیها نیز ایستاد.
اولیایی که سابقه قهرمانی آسیا را با استقلال دارد و خدماتش در فوتبال بر هیچ کس پوشیده نیست برای پاس برنامه های زیادی داشت که هر یک به شکلی نابود شد.
به واسطه حضور اولیایی در همدان چهره سرشناسی نیز به این استان آمدند؛ زندهیاد «منصور پورحیدری» سرپرست و مدیر فنی شد «وینگو بگوویچ» به عنوان سرمربی در کنار بازیکنان مثل «خسرو حیدری» ، «حنیف عمرانزاده»، «وریا غفوری»، «مصطفی چترا آبگون»، «محسن ربیع خواه»، «محمد غلامی»، «یدالله اکبری» و چهرههای دیگر.
پاس در اولین فصل حضورش عملکرد خیلی خوبی داشت و موفق شد با ۴۹ امتیاز در رده پنجم قرار بگیرد اما همه چیز انقدر خوب پیش نرفت. با اولیایی درباره روزگاری که بر ورزش همدان گذشته، گفتگو کردیم که در ادامه میخوانید.
تخصص در مدیریت وزش چقدر موثر است؟
کسی که مسئولیتی را در هر زمینهای قبول میکند باید هم شناخت و هم تجربه و دانش لازم را داشته باشد، اگر مجموعه اینها را تخصص در نظر بگیریم، حتما برای اداره کارها تخصص لازم است، مخصوصا در حوزه هیئتهای ورزشی و مدیریت باشگاهها اینها حتما لازم است. کسانی که وارد یک حوزه میشوند باید تبحر و تجربهای از قبل داشته باشند و اولین کارشان نباشد، چراکه ممکن است به دلیل نداشتن شناخت تصمیماتی بگیرند که به ضرر مجموعه تمام شود
حضور مدیران و سیاسیها را در ورزش چگونه ارزیابی میکنید؟
اگر مدیرانی بیایند در حوزه سیاست در سایر حوزهها اما ورزشکار بوده باشند، علاقمند به ورزش باشند دانش ورزش را داشته باشند و به کمک ورزش بیایند، خوب است و استقبال میکنیم اما شرایطی پیش آمده که خیلیها از حوزه سیاست میآیند تا از ورزش بهره ببرند، نمیآیند که به ورزش خدمت کنند بلکه خیلیها میآیند تا از ورزش سرویس بگیرند و افکار عمومی را به سمت خودشان جلب کنند، این هم برای ورزش مفید نیست. ممکن است برای افراد و رشد افراد و شناخته شدن افراد در جامعه مفید باشد اما به نفع ورزش نیست. ورزش از این حضور نه تنها منتفع نمیشود بلکه ضرر هم میکند.
ورزش استان در سالهای اخیر نه تنها پیشرفت نداشته بلکه شرایط خوبی ندارد. مهمترین عامل پسرفت ورزش استان چیست؟
من آمار ورزش استان را ندارم اما استعداد و ظرفیت استان را میشناسم. در شرایطی که ما باید جایگاه بهتر و مناسبتری در کشور و حتی آسیا داشته باشیم، متاسفانه عوامل مختلفی اجازه نداده ما خیلی رشد کنیم، به عنوان نمونه اغلب استانها به ویژه در همدان بهای لازم به آموزش و استعدادیابی داده نشده است. ما نیاز به آکادمیها داریم اما این استعدادیابیها و آکادمیها را حتما باید در دل باشگاهها ببینیم. اشتباهی که در ورزش کشور میشود این است که در زمینه آموزش و استعدادیابیها به فدراسیونها و هیئتها مسئولیت دادند در صورتی که باید باشگاهها را تقویت کنیم. سنگ زیرین و هسته اولیه در ورزش در همه جای دنیا باشگاههاست و این باشگاهها هستند که باید کمک شوند و یک نوع خرید خدمت از آنها داشته باشیم تا باشگاههای ما بتوانند استعدادیابی کنند و این استعدادها را رشد بدهند و از آنها بهرهبرداری کنند.
با شرایط فعلی آینده ورزش استان را چگونه می بینید؟
به نظر من هر گاه مدیران سیاسی و اجتماعی به جایی رسیدند که احساس کردند جامعهای با نشاط میخواهند، جوانان سودمندی میخواهند، باید پیشگیری از خیلی موارد منفی در جامعه بشود در آن صورت است که توجه به حوزه ورزش بیشتر خواهد بود. متاسفانه در شرایط فعلی ورزش از طریق شعار تقویت میشود. در دنیا استاندارد سرانه ورزش ۲ متر است و در کشور ما یک متر پیشبینی شده و نمیدانم در همدان چند سانتیمتر دیده شده است. اگر الوند را کنار بگذاریم زیر ۵۰ سانتیمتر میشود. وقتی این همه عوارض را در حوزه جوانان میبینیم، این همه اعتیاد و دیگر آسیبهای اجتماعی را در سطح استان مشاهده میکنیم بدون تردید یکی از عوامل مهم آن این است که ما در حوزه ورزش گسترش لازم را نداشتهایم، امیدوارم آمارها به سمت مثبت شدن پیش برود.
با اینکه تیم پاس سقوط کرده از آوردن این تیم به همدان دفاع میکنید؟
در حوزه فوتبال یک استثنا پیش آمد، در یک دورهای آقای مرادی؛ استاندار سابق به دلیل ارتباطاتش با نیروی انتظامی یک پیشنهادی آورد، من هم عامل اجرایی آن بودم که قطب سوم فوتبال کشور را که پاس بود به همدان بیاوریم که در لیگ برترحضور داشته باشیم که این از آرزوهای خیلی از استانها و جوانان است که در لیگ برتر حضور داشته باشند. متاسفانه ما هم از این فرصت خوب استفاده نکردیم. دلیلش این بود که وقتی پاس به همدان آمد مدیران صادق نبودند، قول و قرارهایی که گذاشتند، عملی نکردند، مدیران بعدی هم موضوع را به بخش خصوص سوق ندادند، این درد کل ورزش کشور است، متاسفانه ما ۴۰ سال است که فوتبال را دولتی و به فرموده اداره میکنیم، در حوزه امنیت اگر فرمانده بخواهد نظر مطلق بدهد و همه از دستورات او تبعیت کنند قابل قبول است اما کار در ورزش به مانند بسیاری از حوزهها کار تیمی است. ما در ورزش به کار جمعی و خرد جمعی نیاز داریم. متاسفانه تلفیقی از این مشکلات دست به دست هم داد و تیم پاس نتوانست انتظارات مردم را بر آورده کند ما نه تنها از این فرصت خوب بهرهبرداری نکردیم حتی یک نوع بدهکاری هم در حوزه فوتبال پیدا کردیم.
علل سقوط تیم پاس چه بود؟
سوءمدیریت کلان استان و شعارهایی که مسئولان استان میدادند و توقعات را به شدت بالا میبردند اما در عمل قدرت اجرا و یا تمایل اجرا نداشتند، چون عواقب داشت. اگر در آن زمان میتوانستیم پاس را خوب مدیریت کنیم این امر به تمام ورزشها در سطح استان تسری پیدا میکرد. دو، سه سالی که پاس در لیگ برتر بود چند نفر از نیروهای بومی رشد کردند، در حوزه داوری و مربیگری چند نفر نیرو رفتند در خارج از استان فعالیت کردند. واقعا حیف شد. امیدوارم که ما قدر این برندها را بدانیم و بتوانیم دوباره پاس را احیا کنیم.
نقش رسانهها در به وجود آمدن شرایط فعلی چیست؟
زمانی که باشگاه پاس آمد فوتبال ما در سطح لیگ برتر نبود، مطبوعات و رسانهها هم در بطن کار نبودند. بخشی از فوتبال و ساختار اجتماعی خودش را رشد داد بخشی هم نتوانست، در آن زمان مطبوعات باید بیشتر کمک میکرد، مطبوعات ما متاسفانه آن کمکهایی را که میتوانست بکند به خاطر بعضی از ملاحظات سیاسی نکرد، در بعضی جاها هم ممانعت کردند. من مصاحبهای در همدان داشتم که استاندار وقت بعضی از مدیران مسئول را سرزنش کرده بود که چرا بعضی از مسائل را که فلانی گفته نوشتید، اگر ما مطبوعات آزاد داشتیم، اگر شجاعت نوشتن داشتیم، قطعا رسانهها خیلی بیشتر میتوانستند کمک کنند. الان هم انتظار این است که رسانهها به عنوان رکن چهام دموکراسی بیشتر کمک کنند و به مسائل بیشتر بپردازند.
آیا نقد سازنده در حوزه ورزش صورت میگیرد؟
متاسفانه شرایط اجتماعی به گونهای است که ما میزگردها و آنالیزهای ورزشی و نقد و بررسی نداریم. اگر از مطبوعات توقع نقد درست داریم حتما میزگردها و رودررو شدنها و آنالیز عملکردها را برای نقد عادلانه لازم داریم.
ارزشیابی عملکرد یک مقدمهای دارد به نام برنامه، چون برنامه نداریم برای مطبوعات هم کار سختی است که در مورد افراد و هیئتها قضاوت کنند، رسانهها باید اول از همه از مدیران ورزش، روسای هیئتها برنامه بخواهند و بعد نسبت به برنامه ارزشیابی کنند تا مشخص شود چه کسی در حوزه عملیاتی خودش درست عمل کرده و کدامیک ضعیف عمل کردهاند. نقد زمانی شدنی است که ارزشیابی اتفاق بیفتد و ارزشیابی هم زمانی شدنی است که برنامه اجرایی از قبل ارائه شود تا هر تشکیلات بر اساس برنامهها نقد شود اما به طور کلی جای نقد در حوزه ورزش در همدان در گذشته کم بوده و به نظر من در حال حاضر هم این خلا وجود دارد.