شهر من دیگر آرام نیست
*فاطمه محمدیکیا
*کارشناس ارشد معماری
شکلهای شهری به دو دسته شطرنجی و دایرهای تقسیم میشوند. از آنجا که همدان در دورههای تاریخی مختلف از اهمیت ویژهای برخوردار بوده و اغلب به عنوان پایتخت انتخاب میشده است، بنابراین برای ایجاد امنیت و جلوگیری از نفوذ دشمن، تمرکز قدرت در هسته مرکزی شهر قرار گرفته و شهر به شکل دایرهای طراحی شده است.
با اینکه رفته رفته و با گذر زمان شکل شهر دچار دگرگونیهایی شده است اما شکل اصلی شهر به شکل حلقوی باقی مانده. هسته مرکزی شهر همدان میدان مرکزی است که شش خیابان اصلی شهر از آن منشعب میشوند و به سمت بیرون گسترش مییابند، به همین دلیل اغلب، شهروندان برای رفتن به نقطه دیگر شهر باید از میدان مرکزی عبور کنند و این امر باعث شلوغی و تراکم جمعیتی در این نقطه میشود. در دوره کنونی با رشد جمعیت شهری و افزایش شهرنشینی و زندگی ماشینی شاهد بار ترافیکی در برخی از نقاط شهر هستیم که با احداث زیرگذر و کمربندی هم این مشکلات حل نشدهاند. اصلیترین گرههای ترافیکی همدان را میتوان در میدان بعثت، میدان مدرس، میدان جهاد، ایستگاه عباسآباد، میدان قائم، میدان پژوهش و میدان آرامگاه بوعلی دید.
همانگونه که از نوشتار سطر فوق میتوان دریافت یکی از عوامل ایجاد بار ترافیکی در شهر وجود میادین و فلکههای متعدد است. میدان در شهرسازی به محیطی بسیار فراخ و گسترده گفته میشود که برای گردهمایی و تجمع و مشارکت مردم در مراسمهای اجتماعی کاربرد دارد (چیزی نظیر میدان نقش جهان اصفهان)، و به ایستگاههای دایره شکل که در تقاطع چند خیابان ایجاد میشود و کاربرد تجمعی ندارد، فلکه گفته میشود اما از آنجایی که واژه میدان به اشتباه برای همه این کاربریها به کار گرفته شده ما نیز در این نوشتار از واژه میدان استفاده میکنیم.
همانگونه که پیشتر گفتیم یکی از عوامل بینظمی در شهر همدان وجود میدانها و فلکههای بسیار زیاد و نزدیک به هم هستند که با افزایش تعداد خودرو در شهر دیگر جوابگوی بار ترافیکی شهر نیستند.
نبود نظم در اختصاص کاربریها با فضاهای شهری یکی دیگر از عوامل ترافیک شهری به شمار میآید. برای مثال وجود مرکز خرید زاگرس در میدان جهاد بدون در نظر گرفتن کوچکی میدان و بدون اختصاص پارکینگ ویژه برای آن و یا اختصاص بیمارستان قلب فرشچیان، بیمارستان بوعلی، بیمارستان بهشتی و اختصاص یک مرکز جراحی محدود جدید در مسیر تفرجگاه و بوستانهای اصلی شهر موجب ازدیاد بار ترافیکی به ویژه در روزهای تعطیل در این مسیر شده است.
عامل دیگر بار ترافیکی نبود مترو و قطار شهری و کمبود اتوبوسها و وسایل حمل و نقل عمومی و نبود خطوط و مسیرهای ویژه برای عبور و مرور این وسایل نقلیه است.
همچنین در کشور ما هیچ عامل بازدارندهای برای حضور اتومبیلهای تکسرنشین در خیابانها و مسیرهای پرتردد در نظر گرفته نشده است و اتومبیلهای تک سرنشین حضور پررنگی در این مسیرها دارند و این امر موجب بارترافیکی گستردهای در شهر میشود.
در پایان میتوان با ارائه چند راهکار و پیشنهاد از بار تراکم خودرو و هدر رفت وقت و انرژی و همین طور آلودگیهای صوتی و محیط زیستی و حتی تصویری در خیابانهای شهر کاست.
- بسیاری از فلکههای کوچک مانند فلکه مدرس، میدان جهاد، میدان بعثت، ایستگاه عباس آباد و مانند این قابلیت تبدیل به چهار راه ( با حذف کامل فرم دایهای و ایجاد مسیر متقیم در تقاطعها نه صرفا با ایجاد چراغ قرمز) را دارند و در این صورت شاهد نظم شهری و تقلیل بار ترافیکی در این مسیرها خواهیم بود.
- میتوان با جانمایی صحیح برخی از مراکز شهری همچون بیمارستان، درمانگاه و ساختمانهای پزشکان و مراکز خرید، بار ترافیکی را کاست.
- با ایجاد قطار شهری و افزیش وسایل حمل و نقل عمومی اختصاص خطوط ویژه برای آن میتوان شاهد شهری آرامتر و خلوتتر از نظر حضور اتومبیل بود.
- با فرهنگسازی برای استفاده عموم از وسایل نقلیه عمومی و دوچرخه و همین طور پیادهروی میتوان شهری سالم و شاد و زیبا را آفرید. این امر مستلزم نگاه ویژه به شهرسازی و اولویت شهرسازی به انسان است و نه ماشین. شهری که برای انسان و افراد پیاده ساخته شده و ارجحیت و اصالت با افراد پیاده و دوچرخهسوار است. این امر مستلزم تغییر نگاه ما و اولویت ما به انسان، سلامتی و شادابی در مقابل اصالت ماشین است. این امر را میتوان با ایجاد گذرگاههای متنوع و زیبا و جذاب برای افراد پیاده و دوچرخهسوار ایجاد کرد و برای این مهم، بهترین مصالح و مبلمان شهری را در پیادهراهها در نظر گرفت و همچنین خطوط ویژه و امنی را برای عبور دوچرخه ایجاد کرد.