عدالت شهری و پایداری زیست محیطی
دکتر حسن سجادزاده- مدیرگروه شهرسازی دانشگاه بوعلی سینا
یکی از شاخصهای شهر و مدیریت پایدار، بحث عدالت محیطی است. در این میان یکی از مولفههای مهم برقراری عدالت محیطی توزیع مناسب فضاهای سبز و بوستانهای شهری در بافتها و محلات شهری است.
*دکتر حسن سجادزاده
*مدیرگروه شهرسازی دانشگاه بوعلی سینا
یکی از شاخصهای شهر و مدیریت پایدار، بحث عدالت محیطی است. در این میان یکی از مولفههای مهم برقراری عدالت محیطی توزیع مناسب فضاهای سبز و بوستانهای شهری در بافتها و محلات شهری است. توزیع مناسب فضاهای سبز در بافتهای شهری ضمن برقراری سرزندگی و شادابی شهری، موجبات احساس تعلق و دلبستگی به محیط های شهری میشود. در این میان شهر همدان به عنوان یک کلانشهر و به عنوان اولین شهر سبز پایدار جهان اسلام بایستی از این ویژگی برخوردار باشد. تحقق این امر بدون توجه به مدیریت یکپارچه البته کاری سخت و یا غیرممکن است. وقتی ساختار شهر همدان را از بالا مورد ملاحظه قرار میگیرد توزیعنکردن یکنواخت فضاهای سبز شهری و تراکم فضاهای سبز در مناطق جنوبی شهر بیشتر مشهود است که البته بخش زیادی از این فرایند به موقعیت جغرافیایی و بستر طبیعی این منطقه برمیگردد، اما در دهههای گذشته نیز میل به گسترش و توزیع فضاهای سبز در این مناطق نیز بیتاثیر نبوده است. در حالی که بافتهای شمالی و بهخصوص مناطق حاشیهنشین شهری از این قضیه، کمترین بهره و نصیب را برده و همین امر ضمن ایجاد قطب بندی شهری باعث هجوم و ترافیک شدید برای استفاده از فضاها و مناظر سبز شهری در قسمت جنوبی شهر بخصوص در ایام تعطیل و اخر هفتهها شده است. این نگرانی وجود دارد که چنانچه سطوح و سرانه فضاهای سبز شهری به همین منوال ادامه پیدا کند موجبات تضعیف تعلقات اجتماعی افراد مناطق شمالی شهر نسبت به کیفیت محیطی کلانشهر همدان شود.
جالب اینکه وقتی با بافتهای مسکونی و محلات قدیمی همدان مراجعه میکنیم، میبینیم محلات قدیمی همدان در این رابطه یک الگوی بسیار موفق بوده که میتوان با تبعیت از آن به الگوهای پایدار در توسعه شهر همدان دست یافت. هر محله قدیمی نظیر حاجی و کبابیان و کلپا دارای یک مرکز محله و فضای باز شهری بوده که در اصطلاح محلی چمن نامیده میشد. هر چمن دارای فضای سبز و درختان کهنسال و چشمه و قناتهای زیبایی بوده که نیازهای اکولوژیکی و زیست محیطی محلات را به عدالت برطرف کرده و موجبات تعلق اهالی محلات را نسبت به این محیط ها ارتقا داده است و به این ترتیب علاوه بر ارتقای سرزندگی محلات نوعی عدالت اجتماعی و محیطی را بهواسطه توزیع این گونه فضاها در کل بافت شهری برقرار کرده است. براین اساس با تاسی و الگو گرفتن از کانسپت شهرسازی گذشته میتوان در برطرفکردن بسیاری از نابرابریهای زیست محیطی اقدام کرد.
نکته دیگر در این زمینه این است که هجوم و مهاجرت ناشی از استفاده از خدمات سبز شهری در برخی مناطق شهری موجبات نوعی واکنش نامناسب اجتماعی نیز خواهد شد. طوری که بعضا شاهد پدیدههایی نظیر وندالیسم و حتی خشونتهای شهری در برخی مناطق کمتر برخوردار از این قضیه نیز هستیم. بنابراین پایه و مایه بسیاری از بزههای شهری را می توان در این نوع تبعیضهای محیط زیستی و یا خدمات زیست شهری جستجو کرد. البته تاثیر این نابرابری زیست محیطی در همه ابعاد اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی قابل تامل است. زیرا پایداری زیست محیطی بدون پایداری اجتماعی امکان پذیر نیست. براین اساس عدالت محیطی عاملی بسیار مهم در روند توسعه و مدیریت شهری محسوب می شود و بیتوجهی به آن موجبات نبود احساس مسئولیت نسبت به حفظ و رونق و ارتقای کیفیت محیطی شهری را به دنبال خواهد داشت.
با اطمینان میتوان گفت چنانچه بسیاری از فضاهای رها شده بافت شمالی شهر همدان و همچنین زمینهای کشاورزی رها شده را اگر بتوان با مشارکت بخش خصوص به فضاها و خدمات سبز شهری تبدیل کرد، میتوان به اثر بخشی و ارتقای کیفیت شهر همدان به عنوان پایلوت شهر سبز پایدار جهان اسلام دست یافت.
مسئله بعدی در بحث سرانه فضاهای سبز در شهر همدان، اختصاص بخش عظیمی از فضاهای سبز به محیط های بلاستفاده و یا اختصاصی نیست. به عنوان مثال دانشگاه بوعلی با دارا بودن مساحتی جدود یکصد و هفتاد هکتار فضا که در این میان فضاهای سبز زیادی نیز در پردیس آن وجود دارد، فضایی است که میتواند مورد بهرهبرداری عموم همشهریان و هماستانیها با مدیریت صحیح قرار گیرد. متاسفانه نظیر اینگونه فضاها با دیوارکشیها و حصارکشیهای اطراف آن امکان استفاده از عموم مردم و حتی مناطق اطراف آن را از بین برده و با توجه به هزینه نگهداری و مراقبت بالای اینگونه فضا که در محوطه بسیاری از ادارات و سازمان های دولتی هم این امر مشاهد میشود، کمترین بهره و استفاده از فضاهای سبز را شاهد هستیم.
از طرفی رشد شتابان نواحی و مناطق سبز شهری بهواسطه توسعه های افقی و کمی شهر همدان بهخصوص از جنبههای جنوبی و غربی شهر این نگرانی را هم به وجود میآورد که در آیندهای نه چندان دور این ثروتهای عظیم زیست محیطی نیز با خطر از بین رفتن تهدید شوند. بنابراین توسعه محیط زیست بایستی در شهر همدان با یک مدیریت هوشمندانهای دنبال شود و این نواحی سبز به عنوان یک سرمایه اکولوژیکی و ثروت سبز نگهداری و مراقبت شود. براین اساس تمرکز زدایی یکی از راهکارهای حفظ و نگهداری این منابع بوده و با کنترل ساخت و سازهای شهری بهخصوص در مناطق جذاب طبیعی میتوان از این منابع خدادادی به نحو احس استفاده کرد.
راهکار دیگر توزیع فضاهای سبز محلی در غالب پارک های محلی و بوستانهای جیبی در بافتهای سکونتی و در مقیاس محلهای است. بنابراین با توزیع مناسب فضاهای سبز محلی ضمن جلوگیری از قطببندیها در شهر همدان موجبات مشارکت شهروندان در امر ارتقای شهر تاریخ و تمدن و شهر سبز پایدار را در آینده خواهیم داشت.