قلعه‌سازی به جای خانه‌سازی

0

*فرزاد سپهر

*مدرس معماری و روزنامه‌نگار

مثل معروف «خشت اول چون نهد معمار کج» را همه می‌دانیم. خشت اول، پایه‌های یک ساختمان را می‌سازد و به فرض استفاده از سنگ، وجود پایه‌های سنگی استحکام بنا را در پی دارد اما سوال این‌جاست که اگر سنگ را از پی ساختمان به روی ساختمان بکشیم نتیجه چه می‌شود؟

در سال‌های نزدیک کوچه‌ها و خیابان‌های شهر شاهد قد علم شدن ساختمان‌هایی بیش از پنج طبقه آن هم با نماهای سنگ شده هستند. نماهایی که به گفته‌ای می‌خواهند قدرت و صلابت سنگی خود را به رخ شهروندان بزنند و ثابت کنند ماندگار می‌مانند. طرفداران این نماهای سنگ شده، به زیبایی ساختمان و کارایی آن می‌بالند. ایشان ستون‌های برافراشته در ورودی، بالکن‌های برآمده با نرده‌های محدب و مقعر سنگ‌های تراش خورده، پنجره‌هایی با قاب‌های زمخت و سردرهای مرمرین را دلیل زیبایی ساختمان خود می‌دانند. مالکان ساختمان‌ها یا همان صاحبان سرمایه پس از سفارش و ساخت توسط مهندس معمار با القای اجرای خاص خود بر چهره شهر سنگ می‌کشند. حالا نام نمای رومی را هر شهروند صاحب سرمایه و ملک می‌شناسد و پیمانکار ساختمان نیز بر اجرای آن گردن می‌گذارد چه برسد به معماران طرفدار این نمای رومی که خود بانی و ترویج‌کننده آن هستند.

نمای رومی یا نمای کلاسیک به دنبال ترویج سلیقه‌ای مثلا بین‌المللی و به قول طرفدارانش سلیقه‌ای فرنگی و شیک است. در گفتگو معمولا دلیل می‌آورند که سلیقه مالک زمین و به دنبال آن سلیقه من همین هست که هست چه بخواهی و چه نخواهی این شکل از اجرا خیلی هم خوب نه تنها زیبایی دارد که نشانگر توانایی مهندس معمار آن است.

هزینه ساخت هرچه می‌خواهد باشد. مهم‌تر از هزینه ساخت که مالک بر گرده خریدار می‌گذارد القای روزافزون نمای سنگ شده یا رومی در شهر است. یاد شعر اخوان ثالث با آوای ماندگار استاد شجریان و موسیقی استاد علیزاده بخیر که می‌گفت «نه از رومم نه از زنگم همان بی‌رنگ بی‌رنگم بیا بگشای در بگشای دلتنگم.»

هنوز خشت و آجر دلتنگ همراهی دوباره شهروندان، در کوچه‌های محله‌های قدیمی شهر دیده می‌شوند و با شخصیت روایتگر خود به چشم‌های عابران می‌نگرند شاید از آن همه سلیقه سنگی دست بردارند. نتیجه اما جز این است.

آجر راوی داستان خانه است و روایتی ماندگار دارد. تعریف زیبایی‌شناسی آجر و خشت می‌تواند کارکرد مدرن و امروزی پیدا کند. شرکت‌های سازنده آجر طرح‌های جدید و نو را در آجرهای ساخت خود عرضه کرده‌اند و آشنایی مهندس معمار امروز با این شکل از اجرای آجر، راه رهایی از طرح‌های سنگی است. توجیه اقتصادی و صرفه در راحتی اجرا، ایمنی بیشتر آجر نسبت به اجرای سنگی، طراحی همسو با اقلیم و طبیعت شهر و فرهنگ و ویژگی‌های بومی می‌تواند به آگاهی مهندس معمار رسیده و از طرف او به توجیه ذهن مالک و سرمایه‌دار منجر شود.

همان‌طور که در مواجه با پزشک برای چگونگی نسخه نوشتن او هیچ حرفی نمی‌زنیم، خوب است به هنگام سفارش طراحی و ساختن یک بنا نیز به مهندس معمار و توانایی او اعتماد کنیم نه این‌که برایش نسخه بپیچیم!

به شخصه از همراهی استادی سپیدموی در هنر و فن معماری به استفاده از آجر تاکید دارم. آجر در معماری ایرانی بر جایگاه راوی داستان شهر تکیه زده و روایت هویت شهر است. تناسب‌های آجری با راهکارهای امروزی می‌تواند نقطه قوت یک ساختمان در اجرا باشد نه آن‌که به اجبار زمختی نماهای سنگ‌شده را بر چشم شهروندان بدوزیم. هنر معماری با فن ساخت همراه است. معماری هنر است، یکی از هفت هنر. معماری با فرهنگ بومی،‌ جامعه‌شناسی و انسان‌شناسی شهروندان در هم تنیده شده و تار و پود خود را از خشت‌خشت یک ساختمان به ودیعه می‌بَرد.

از قدیم‌الایام استاد معماری را اوستای معمار می‌گفتند دقیقا همان‌که هنر و فن معماری را عجین شده با هم پیش می‌بُرد. علم مهندس معمار حتا اگر به درجه دکترا برسد باز هم برای اثبات درستی جایگاه خود باید بتواند همچون استاد معمار یا اوستای معمار یک ساختمان را طرح‌ریزی و بنا کند.

این معمار است که بر شهر سلیقه می‌گسترد و اگر بتواند حرف خود را به منطق هنر و فن معماری از کارکرد مصالح بوم‌آورد، فرهنگ زیست مردمانه، تناسب‌های ساده و زیبای آجری تا طراحی فضاهای داخلی یا همان نقشه معماری به آزمون و سنجه بگذارد، می‌توان داستان شهر را برای نسل‌های بعد نیز روایت کرد.

نسل‌های بعد همچون ما علاقمند به زندگی در ساختمان‌هایی هستند که نامِ خانه دارند. خانه یا کاشانه با ساختمانی بدون هویت و تجمل‌مآب متفاوت است. ساختمان‌های سنگی شهر نه خانه و کاشانه که قلعه‌هایی برای خودنمایی و القای قدرت سرمایه بر سر و دوش شهروندان هستند. کاشکی خانه و کاشانه بسازیم نه قلعه و ابزاری سخت همچون سنگ.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.