همدان و آسمانش و آسمان و خطش
*بهرنگ مجیدی
*مدرس دانشگاه و پژوهشگر
این سالها به دلیل اینکه شتاب ساختوساز و سوداگری و ارزشهای افزوده وغیرمتعارف در مسکن و ساختمان را شاهد بوده و هستیم- بنابر هر مصلحت و هر ضعفی که در برآوردهنکردن نیاز متقاضیان مسکن و ساختمان به وجود آمده است- شاهد از بین رفتن آسمان آبی و افق دید ناظر در درون شهر و در بیرون و در نمای شهر همدان هستیم. شهری که آسمان آبی آن در پشت خروارها بتن و آهن گم شده است و در گمشدن آسمان و طبیعت، گمشده نهایی انسان است.
اما معنای خط آسمان به بیانی ساده با گذری بر مقالات و کتب و سایتهای مختلف این تعاریف را میبینیم: «خط آسمان به آخرین خط تراز بنا یا خط اتصال بنا با آسمان یا نقطه برخورد خطوط فوقانی ساختمانها با خط افق گفته میشود وجود خط آسمان زیبا و منظم شاید تاثیرگذارترین عامل در نظمدهی به فضاهای شهری باشد؛ عاملی که امروز به ندرت در نمای کلان شهرها دیده میشود در همین زمینه دیده شده گاهی اوقات در کشورهای توسعه یافته برای اینکه خط آسمانی پذیرفتنی وجود داشته باشد ساختمانهای جدیدی را که بدون توجه به این مسئله ساخته شدهاند از بین بردهاند خط آسمان با شاخصکردن بنا یک اولویتبندی را به ذهن مخاطبان القا میکند و زیربنای هویت شهر هم با توجه به همین شاخصکردن بنا ساخته میشود.
زمانی که به یک شهر خاص فکر میکنیم اولین تصویری که به ذهنمان میرسد دورنما و چشم انداز شهری آن است. دورنمای شهری در حقیقت حکم اثر انگشت را برای یک شهر دارد چراکه دورنمای هر شهری کاملا منحصربفرد است. این چشم اندازهای خیرهکننده در واقع افقهایی مصنوعی هستند که سازهها و ساختمانهای یک شهر آن را ایجاد میکنند نمایی بینظیر از تمام یا بخشی از معماری یک شهر با پس زمینه آسمان شهر با تمام کالبد فیزیکی و مجتمعهای زیستی اش در ابتدا محلی برای زیستن و پرورش است که در این مکان اصول و ارزشها و هویت انسان تجلی مییابد.
و اما در همدان با یک نظر یک هشدار: آیا این موضوع شناسایی خط آسمان و تاکید بر آن را شاهدیم؟ آیا در افق شهری که میشناسیم انسان و فرهنگ و دین و هویت تاریخی در اولویت تصمیمسازی است؟
چگونه است که با این همه مصاحبه و جلسه و سمینار و وبینار و این همه مراکز دانشگاهی تراکم ماشین و ترافیک و ارتفاع ساختمانها و ناهماهنگی و نازیبایی بصری چه در ساخت و نمای شهری و چه در افق کج و معوج شهر و اغتشاشات فراوان بصری مجال تنفس و دیدن مزایا و لطایف بصری- شهر را از نسل امروز آینده گرفته است. نمادهای شهری ملی، دینی، فرهنگی، مفاخر و مانند این در کجای افق بصری شهر از بیرون دیده میشوند و چه تاکیدی بر شناسایی این مزایای شهری شده است؟ آسمان آبی و طبیعت زیبا از دید انسانی در درون معابر شهری چقدر دیده میشود؟ آیا به اقلیم در دادن همه مجوزهای صادره و ارتفاع ساختوسازها چقدر توجه شده است؟ آیا محور قرار گرفتن سرمایه و سوداگری و تجارت و نمرود پنداری با ساخت و ساز مجال شناسایی هویت ایرانی، اسلامی، ملی و اقلیمی را به نسلهای آینده میدهد؟ مسئولان و متولیان چقدر به این موضوعات توجه دارند؟ اگربه آن اندیشیدهاند چرا نشانههایی از این اندیشه را نمیبینیم؟ و سوالهایی بیپاسخ که هر روز سوالی دیگر به آنها اضافه میشود.
ای کاش گذراندن روزمره و تعارفات و منافع در اداره امور روزمره شهری مجال اندیشیدن بر مجریان امر نبندد چراکه بیش از پیش در آینده نه چندان دور املای پر اشتباه نوشته شده در نگرش شهری شهرهای بزرگ دنیا و کشور مان را -بازنویسی خواهیم کرد.