*داود احمدی
*دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران
به باور صاحبنظران، بشر علاقه عجیبی به تمرکز و استقرار در واحدهای سکونتی بزرگ دارد. براساس آمارهای موجود، حدود نیمی از مردم جهان ساکن شهرها هستند و این روند در دهههای آینده روبه افزایش است. به طور کلی، این موضوع را میتوان ناشی از تلاش مردم برای ارضای نیازهای خود و به دستآوردن امکانات مناسب زندگی شهری در شهرها دانست.
حاشیهنشینی بهعنوان چالش اجتماعی، معضلی است که گریبانگیر بسیاری از کلانشهرهای ایران شده و همدان نیز از این قاعده مستثنا نیست. البته این موضوع مختص به ایران و سایر کشورهای در حالتوسعه نیست و اکثر جوامع، تجربه دوگانه حاشیه و متن را در شهرهای خود دارند؛ تجربهای که گاهی با اتخاذ رویکردهای مناسب منجر به کمرنگ شدن چهره حاشیه و تلفیق آن با متن شده است، اما گزارشها درباره جمعیت حاشیهنشین در همدان به فراخور افزایش سریع جمعیت و درهمشکسته شدن اقتصاد معیشتی مبتنی بر کشاورزی با فرآیند صنعتی شدن، رشد شتابان حاشیهنشینی را نشان میدهد. آمارهای جدید از وجود جمعیت ۱۶۵ هزار نفری حکایت میکند که در حواشی شهر همدان زندگی میکنند و از آنها با نامهای مختلفی چون ساکنان مناطق کمبرخوردار، اهالی محلات ناکارآمد شهری، ساکنان مناطق ویژه و اهالی سکونتگاههای غیررسمی نام برده میشود. اینکه فکر کنیم جمعیت حاشیهنشین به این رقم رسیده است و مسئولان برای کنترل آن هیچ اقدامی صورت ندادهاند، دور از انصاف است، اما اینکه عمده این اقدامات چندان موفق نبوده و از سوی جمعیت حاشیهنشین و همچنین متن نشین با استقبال مواجه نشده است، موضوعی است غیرقابلانکار. اما با اینحال خلا پژوهش در حوزه معماری شهری و تقابل برساخت هویتی این مناطق از جمله در شهر همدان محسوس است و بیتوجهی به این نکته میتواند موضوع را از تضاد به چالش و نهایتاً به بحران اجتماعی تبدیل کند.
ازاینرو شناخت مفهوم معماری شهری و بررسی نقش آن در مناطق مسکونی غیررسمی به ارتقای حس تعلق، امنیت روانی، بهداشت، روحیه تعاون، بهرهگیری از نظام ساختوساز مبتنی بر استاندارد و مواردی ازایندست را به دنبال خواهد داشت. بر اساس گزارشها پیدایش و گسترش محلههای حاشیهای و اسکان غیررسمی، از مهمترین چالشهای توسعه پایدار شهر همدان به شمار میرود و در سال ۱۳۹۵، شهر همدان دارای جمعیتی به میزان ۵۵۴.۴۰۶ نفر بوده که بیش از ۱۶۵.۰۰۰ نفر آن بهصورت حاشیهای در سکونتگاههای غیررسمی ساکن هستند یعنی حدود ۳۰درصد جمعیت شهر همدان جذب اجتماعات غیررسمی شدهاند و از امکانات شهری بیبهرهاند. بیشتر این مناطق در حوزه استحفاظی منطقه ۳ و ۴ شهرداری و در شمال همدان واقع بوده که دارای وسعتی بیش از ۵۹۵ هکتار هستند که اکثر ساکنان آن را اقوام لر، لک، ترک و کرد تشکیل میدهند، این مناطق هماکنون با مسائل متعدد کالبدی، اجتماعی، اقتصادی و زیستمحیطی مواجه هستند، که از این میان میتوان به ساختوسازهای غیرمجاز، نداشتن پروانه ساخت و سند قانونی، نارسایی خدمات شهری، آلودگی زیستمحیطی، بیکاری، اشتغال کاذب و مواردی از آن دست اشاره کرد. بنابراین مناطق حاشیه همدان بخش مهمی از جمعیت شهر را در خود جایداده و لازم است با منطق و درایت علمی با این پدیده برخورد و نسبت به شناخت مسائل آن اقدام شود. چراکه پاشنه آشیل مدیریت شهری جدید بهویژه در کلانشهرها ساماندهی و مدیریت محلات حاشیهها یا به تعبیر اخیر اسکانهای غیررسمی است. مجموعههایی که به دلیل استقرار تعداد کثیری از شهروندان که در خود جایدادهاند و از منظر برخورداری از خدمات شهری در وضعیت مطلوبی قرار ندارند از یکسو و کیفیت پائین زندگی از سوی دیگر چالشی اساسی برای داشتن شهرنشینی مطابق با مؤلفههای معماری شهری بهحساب میآید.
همچنین این مناطق ظرفیت بالایی برای انواع آسیبها و مسائل اجتماعی دارند و در صورت بیتوجهی میتواند تمامی هستی یک شهر را نیز تهدید نمایند. نارضایتی، از شاخصههای اصلی این نواحی در همه جای دنیا است. پائین بودن روح تعلق شهروندی و نداشتن مشارکت، احساس تبعیض، سرخوردگی انباشت شده از خصایص بارز مناطق حاشیهنشین است. حاشیهنشین این احساس را دارد که شهر خانه او نیست، اگرچه خانه او در شهر است. مطالعه و شناخت و تحلیل مسائل حاشیهها بهویژه در مجموعههای مادر شهری از اهم مسائل و حوزههای مهندسی جدید اجتماعی در جوامع پیچیده محسوب میشود. همچنین یکی از اساسیترین ویژگیهای مشترک این مناطق که در نگاه اول جلبتوجه میکند ساختار و کالبد متفاوت معماری شهری این نواحی با متن شهر اصلی است که بیرونیترین نمود حاشیهها بهحساب میآید و گسترشی ناپایدار و ناموزون را به شهر تحمیل میکند. بههمریختگی سیما و بافت در کنار خصلتهای جمعیت ساکن در این مناطق ساماندهی آنها را برای مجموعههای مدیریت شهری دوچندان مشکل میکند کیفیت مساکن از بعد مقاومسازی و رعایت اصول مهندسی و معماری بسیار آسیبپذیر و مسئلهدار است و ساختوسازهای بدون مجوز (یکشب ساز) و با مصالح بدون کیفیت و با عنایت به تراکم افراد در واحدهای مسکونی موضوع را جدیتر میکند و بهمرور به بافت شهر الحاق میگردند که چالشی بزرگ و پیش روی معماری شهری و توسعه منطقی شهر هستند.
به حاشیهنشینی در مقابل متن نشینی باید بهعنوان چالشی که در آستانه بحرانی شدن قرار دارد نگریست. محمد خان باشی پژوهشگر این حوزه معتقد است «مردم حاشیهنشین عمدتاً مردمی هستند ناامید و درمانده و بیاعتنا و درعینحال آماده انفجار! فقیر بودن تنها ویژگی این مردم نیست، بلکه ناکامی آنها برای رسیدن به متن زندگی سبب غلبه نگاههای ناامیدکننده و عبث در بین عمده جمعیت حاشیهنشین شده است» بههمریختگی زندگی خانوادگی، نگرانیهای کاری و مالی، بیماری و موارد دیگر از دیگر ویژگیهای این محلات است. طبیعتاً چنین وضعیتی بازتاب مدیریت ضعیف شهری و ناکارآمدی برنامهریزی فضایی منطقهای و بهویژه بیتوجهی به کرامت انسانی و سرمایه اجتماعی بودن مردم حاشیهنشین است. مدیریت شهری که به دنبال افزایش درآمد باشد، معلوم است که توانمندسازی و بهسازی مناطق حاشیه را فدای تخصیص امکانات بیشتر و بهتر به هسته شهر میکند، که خود منجر به فاصله بیشتر بین حاشیهنشینان و متن نشینان میشود. در نتیجه استمرار این شرایط در طول دهههای متمادیِ زندگی حاشیهنشینان، نوعی هویت خاص در این مناطق شکلگرفته است که با هویت متداول حاکم بر مردم شهر و یا بهاصطلاح همان متن نشینان متفاوت است. بسیاری از مردم مناطق حاشیهنشین خود را شهروند درجه دوم احساس میکنند که از سوی متن نشینان رانده شدهاند. ازاینرو لازم است مدیریت شهری نقش معماری شهری در برساخت هویتهای متقابل مناطق مسکونی حاشیه شهر همدان را مورد واکاوی قرار دهد و ابعاد پنهان و آشکار آن را تشریح کند.