این تصویر است که می‌ماند.

درباره‌ مستند  «رودررو با فرخ غفاری»  ساخته پرویز جاهد

0

درباره‌ مستند  «رودررو با فرخ غفاری»  ساخته پرویز جاهد

مهدی جمشیدی

 

 

فیلم مستند چهره‌نگاریِ رودررو با فرخ غفاری که با عنوان «روز به خیر آقای غفاری» (Bonjour Monsieur Ghaffari)[i] نیز شناخته می‌شود، تماشاگر را پای صحبت‌ها و خاطرات شیرین و بعضاً انتقادی غفاری از حضورش در عرصه سینما و تجربه وی با هانری لانگلوآ و سینماتِک پاریس می‌نشاند. جاهد به میانجی این گفت‌وگوی صمیمانه توانسته تعادلی بین گذشته‌های دست‌نیافتنی از یک فیگور و حال حاضر، معاصر کارگردان/ بازیگر/ منتقد غفاری برقرار سازد. دوربین جاهد در نماهای غالباً متوسط از غفاری تو گویی قصد ورودی  به دالانی از خاطرات سینمای ایران را دارد که به زعم او و قطعاً همه ما رو به فراموشی گذارده و یا اصلاً نادیده انگاشته‌شده است؛ اشاره فیلمساز به تجربه زیسته غفاری در دوران شکوهمند همکاری‌اش با هانری لانگلوآ مهم است و مصاحبه موازی وی با ابراهیم گلستان و مفصل‌تر آن گفت‌وگویی که با عنوان  نوشتن با دوربین منتشر گشت تجمیع عناصر/ پیشروانی است از سینمای ایران که آوانگاردیسم و تجربه‌گرایی را در عرصه سینما بالاخص گونه مستند به همراه ضلعی سوم یعنی فریدون رهنما پایه‌گذاری کردند. نمونه قابل ذکرِ چنین گفت‌وگوهایی که با خودِ مؤلف ترتیب داده می‌شوند، پیش از این در پرسش‌های مشهور فرانسوا تروفو با هیچکاک و گفت‌وگوی درخشان کامرون کرو با بیلی وایلدلر که اتفاقاً قرابت زیادی با شرایط غفاری که به نوعی هنرمند در تبعید بود، دارد و اینکه او هم ژورنالیستی بود که فیلمساز شد. اینسرت‌های فیلمساز از گورستان مون‌پارناس پاریس با زیر نوشته‌ای به تاریخ ۲۰۰۷ یک سال پس از درگذشت غفاری که با دوربین روی دست در پی یافتن گور وی فیلمبرداری شده تو گویی به بحرانی‌کردن صحبت‌های شیرین غفاری می‌انجامد. پیش‌کشیدن مسائل سانسور و اتمسفر سیاسی حاکم بر دوران بازگشت غفاری به ایران و مقاومت و در نهایت نتیجه‌بخشی آن در راه‌اندازی نمونه ایرانی سینماتِک (کانون فیلم) که سرآغاز مباحث جدی و تئوریک سینما در ایران محسوب می‌شود و اینکه او همواره به دیدگاه‌های چپ خود اشاره می‌کند، علاوه بر برش‌هایی که به فیلم‌هایش داده می‌شود، همگی توانسته‌اند که شمه‌ای از شخصیت غفاری را برای تماشاگر روشن سازند. می‌توان همان گونه که درحیطه تزهای علمی رایج است با این مستند برخورد کرد. یعنی قالب (Layout) متنی که نهایتاً به نتیجه‌گیری می‌انجامد، فیلم و فیلمساز قرار است چه چیزی به بیننده انتقال دهند. آیا این همان قطعه ای از دایرکتوری سینمای ایران نیست که این بار در آن به میانجی تصویر متحرک بخش تأثیرگذاری از تبدیل (به یکباره) نوعی از سینمای روتین  به سینمای روشنفکری روایت شده است؟ ما به صورت بی واسطه‌ای با فرخ غفاری روبه‌روییم، قطعاً جنوب شهر، عروس کدومه؟ ، شب قوزی و زنبورک هر یک به تنهایی می‌توانست در کنار خشت و آینه ابراهیم گلستان، چشمهآربی آوانسیان،  آرامش در حضور دیگران ناصر تقوایی و شمار (اندک) ی دیگر جنبش نوی سینمای ایران را پایه‌گذاری کنند.

[i] پرویز جاهد کتابی نیز با عنوان از سینماتِک پاریس تا کانون فیلم تهران: رودررو با فرخ غفاری به همت  نشر نی در سال ۱۳۹۳ منتشر کرده است.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.