بزرگ وطن کوچک
وصال جواهری
در پی روزهای پرتلاش زندگی گیر افتادهایم و هر از گاهی یاد محلی را میکنیم که در آن زمان ذهنهایمان را از هرگونه استرسی آزاد میکرد.
آن روزها فاقد از هرگونه دغدغههای بزرگسالانه بودیم، هر روز صبح در سرما و گرما با ذوق و اشتیاق پا به مکانی که خاطراتمان را در خود حفظ کرده میگذاشتیم.
اگر میتوانستم زمان را به عقب بازگردانم، قطعا انتخاب من زمانهای به یاد ماندنی فعالیت در هفتهنامه همداننامه بود.
هنوز هم مابین تشویشهای ذهنی مربوط به دوران بزرگسالیام همداننامه را خانه خود میدانم. انسانها از زمانی که در آغوش مادر متولد میشوند تا زمانی که در جایی تاریک زیر خاک قرار میگیرند، مکانی را خانه خود میدانند ما نیز در آن دوره زندگی این آشیانه کوچک را خانه خود میدانستیم.
همداننامه همیشه برای ما نقطه امنی است که میتوانیم با هر انرژی وارد آن شویم، گویی وطنی است که در چند متر خلاصه شده است اما هزاران خاطره را در خود جا داده است.
از این احساسات که بگذریم، در هر زمانی که پا به هفتهنامه بگذاری افرادی در تکاپو هستند و علت این شور و شوق مسئلهای جز حل مشکلات این شهر نیست، افرادی که در بیرون از این خانه هرکدام درگیر هزاران مشکلاند اما زمانی که پا به این هفتهنامه میگذارند تنها دغدغه آنها مسائل شهر است، قلم به دست میگیرند و با هر واژه قدمی به سوی بینقصی این شهر برمیدارند.
یقین دارم که یکی از بزرگترین لطفهای این زندگی در دوره نوجوانی من آشنایی با حسین زندی در این نشریه بود، مردی که هرلحظه خنده بر لب داشت و درسهای بزرگی به ما دهه هشتادیهای این نشریه داد.
همداننامه تا به ابد میراثدار این شهر است که تمام تلاش افراد داخل هفتهنامه کمک به بهبود اوضاع شهرمان همدان است.