خالق آلبوم کوچه باغ خاطرات
گفتوگو با «شهرام خوش صفت» نوازنده پیانو و آهنگساز
انتخاب سبک و شیوه در موسیقی مثل انتخاب غذاست. ما میتوانیم راهنمایی کنیم که این غذا خوشمزه است، اما نمیتوانیم بگوییم که هر روز بهطور مثال یک نوع غذای خاص را بخورید. بنده سعی کردهام در کتب آموزشی خود به همه سبکها توجه داشته باشم تا هنرجویان بتوانند آزادانه یک شیوه را براساس علاقهمندی خودشان، انتخاب کنند.
*علی پاشا رجبلو
*مدرس موسیقی
«شهرام خوشصفت» متولد ۳۰ آبان ماه ١٣۵٢ در تهران، از پدر و مادری همدانی آهنگساز، نوازنده، خواننده، مترجم و همچنین از استادان و مدرسان برجسته پیانو، ارگ، کیبورد و سلفژ است. فعالیت موسیقی خود را از سال ١٣٧٠ زیر نظر استادانی همچون «کامبیز روشن روان»، «کمال طراوتی»، «آندره مرادیان» در ایران و «پیتر ساندر» و «تام دانلد» در انگلستان ادامه میدهد. او تا سال ١٣٨٨ به عنوان آهنگساز صدا و سیما مشغول به کار بوده و در طول این مدت بیش از ۵٠٠ اثر موسیقی برای برنامههای مختلف رادیو و تلویزیون خلق کرده است.
خوشصفت تاکنون ۱۹ کتاب مختلف در زمینه موسیقی منتشر کرده که میتوان به کتابهایی چون درباره موسیقی الکترونیک، آهنگ برای هنرجویان پیانو در شش جلد، آکورشناسی و گامشناسی، تئوری کاربردی موسیقی (برای هنرجویان پیانو) و همچنین ترجمه آثار بزرگی در زمینه نوازندگی ارگ و پیانو چون بیر (Beyer)، هانن (Hanon) و همچنین شیوه نوین ارگنوازی در دو جلد از «آکسل بن تین» و کتاب مهم «آموزش تکنیکهای آواز و بیان» اثر «لارا براونینگ هندرسن» و آموزش سلفژ (لمون، کارولی، رودلف، پنسرن و لئو)، پیانیست ممتاز (شارللویی هانون) و کتب دیگر، اشاره کرد.
ترانههای ساختهشده توسط خوشصفت که از سازمان صداوسیما پخششده است. آثاری چون چراغ معجزه، بهار میرسد، باغ طبیعت و همچنین آهنگسازی آلبوم «کوچه باغ خاطرات» که اولین آلبوم تولیدشده با گویش کامل همدانی است. با این هنرمند فعال در موسیقی به گفتوگو مینشینیم .
- از کی و چه زمانی موسیقی را انتخاب کردید؟
باید بگویم به نوعی موسیقی من را انتخاب کرد. در دوره کودکی و در خانه استیجاری ما یک ارگ قدیمی بود که به علت حجم و سنگینی و ایرادی که داشت حمل نشده بود و در آنجا باقی مانده بود. بعد از تعمیر ارگ چند آهنگ را با آن نواختم. بعدها به علت اینکه پدرم اهل همدان بود و تصمیم گرفت به همدان برگردد، ساکن همدان شدیم. البته در تهران در یک موسسه فرهنگی به کلاس زبان خارجه میرفتم که در آنجا زبان را به همراه با یک ساز پیانو یاد میدادند که این موضوع نیز تأثیر فراوانی در علاقه من به موسیقی داشت و برای من خیلی جالب بود که این صداها چگونه شکل میگیرند . برادر بزرگتر وقتی علاقه شدید من را به موسیقی دید، برایم یک ساز ملودیکا خرید که با آن نیز توانستم قطعات و آهنگهایی را فراگرفته و اجرا کنم .
- در همدان چه زمانی فراگیری موسیقی را ادامه دادید؟
در همدان معلم موسیقی برای پیانو و ملودیکا نبود. به خدمت زندهیاد «مسعود فریدونی» رسیدم و ایشان پیشنهاد کرد ساز نی را کار کنم. ایشان گفتند که دندانهای شما فاصله دارد و برای ساز نی مناسب است. البته من همچنان اصرار داشتم که میخواهم ساز پیانو را فرا گیرم. به هر صورت مدتی در کلاس به فراگیری ساز نی پرداختم. بعدها در ۱۵ سالگی برای فراگیری پیانو نزد استاد «زلیخاپور» در سنندج رفتم و سپس برای تکمیل داشته خود نزد استادانی چون آندره مرادیان، خانم کارورزیان، کمال طراوتی و در نهایت برای فراگیری هارمونی و آهنگسازی نزد استاد کامبیز روشنروان رسیدم.
- برای تکمیل این آموزهها ظاهرا به خارج از کشور نیز رفتهاید؟
برای تحصیل موسیقی به انگلستان نرفتم. برای کاری این سفر انجام شد که به دلایل شخصی این کار را پذیرفتم. خوشبختانه در این کشور دو استاد بسیار خوب موسیقی پیدا کردم. مدتی نزد «پیتر ساندرز» و «تام دانلد»، دورههای آموزشی بسیار مفید و مهمی را در سالهای ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۶ (نه به صورت مستمر ، چون در رفت و آمد به ایران بودم) گذراندم.
- در دانشگاه چه رشتهای تحصیل کردهاید؟
من در دانشگاه رشته مترجمی زبان انگلیسی تحصیل کردم و در این زمینه تخصص دارم و به دلیل آشنایی با موسیقی توانستم چند کتاب درباره موسیقی ترجمه کنم. به عنوان مثال کتابی در خصوص تکنیکهای صدا سازی را که قبلا توسط دو خانم ترجمه شده بود و اشکالات زیادی هم داشت، مجددا ترجمه کردم. در بخش پزشکی این کتاب که به فیولوژی و آناتومی میپردازد، به ویژه در ترجمه اصطلاحات فنی و پزشکی آن اشکالات جدی وجود داشت که این قسمت را با همکاری و همیاری همسرم که در این زمینه تخصص داشت، به انجام رساندم .در قسمتهای بعدی کتاب نیز مترجمان به علت اینکه شناخت کافی از موسیقی و اصطلاحات فنی آن نداشتند، نیز مشکلات جدی وجود داشت و جملات نامفهوم بود. در مدت ترجمه کتاب سعی کردم که با مدرسین این کتاب در خارج از کشور ارتباط برقرار کنم تا درک درستی از محتوا و روش آموزش آن به دست آورم. این کتاب حدود ۵۰ سال است که در کشورهای غربی و اروپایی تدریس میشود و به همین خاطر، دهها بار متن کتاب را مطالعه و تمرینهای عملی آن را اجرا کردم تا بتوانم به نحو احسن این ترجمه انجام شود. کتاب بعد از ترجمه بهوسیله شرکت «رهام آرت» چاپ شد و در اولین سال چاپ پرفروشترین کتابی بود که در آن سال نشر پیدا کرده بود. یکی از علل موفقیت این کتاب ترجمه خوب بود که من در این زمینه تخصص دارم.
- بعضی از استادان قدیم ما در برابر آموزه صداسازی مقاومت میکنند و میگویند صداسازی در طول آموزش خود به خود بهوجود خواهد آمد و نیازی به این نوع پیش آموزشها وجود ندارد…
هندرسن نویسنده این کتاب ۵۰ سال شاگرد دکتر میلر بوده که دکتر میلر در سال ۱۹۲۰ اولین کسی است که درباره نظام آوایی و ارتباط آن با اصوات موزیکال تحقیق و آن را تشریح کرده است. کتاب تکنیکهای آواز و بیان به نوعی با همکاری دکتر میلر نوشته شده است. از سویی اروپاییها و غربیها، اگر کتابی مورد توجه نباشد، آن را تجدید چاپ نمیکنند که این کتاب چندین بار تجدید چاپ شده که میتوان نتیجه گرفت که کتاب خوبی است، اما درباره خوانندگان موسیقی بحث مفصلی وجود دارد. ما دو گروه خواننده سنتی و خوانندگان غیرسنتی چون پاپ، فیوژن، راک و مانند این داریم. خوانندگان سنتی مشکل کمتری دارند؛ علت آن هم وجود فواصل خرد موسیقایی (مثل کرون و سُری) در موسیقی ایران است که برای اجرای آن دقت زیادی لازم است. به همین خاطر اگر کسی بتواند این فواصل کوچک را به خوبی اجرا کند، فواصل اصلی موسیقی را راحتتر اجرا میکند. مشکل ما، بیشتر خوانندگان پاپ هستند که از طرفی میخواهند خیلی زود خواننده شوند و از طرف دیگر دستگاههایی که در استودیو استفاده میشود، به بلای جان این خوانندگان تبدیل شده که بهوسیله آنها تمام اشکالات خواندن نتها و بقیه قضایا را با این دستگاهها درست میکنند و نتیجه این میشود که در هنگام یک اجرای زنده، اغلب خوانندگان با مشکلات زیادی روبرو میشوند. خوانندگان این بخش بعد از تولید چند آلبوم و کار، با اعتماد به نفس کاذبی که بهدست میآورند، برای رفع اشکالات و راهنماییهای لازم، به هیچکس هم گوش نمیدهند که در نهایت هیچ پیشرفت کیفی برای آنها حاصل نخواهد شد.
این مشکلات در خوانندگان سنتی هم وجود دارد، اما کمتر. بعضی از این خوانندگان از علم موسیقی و نت فراری هستند. این خوانندگان توجه ویژهای به ردیف دارند و آن را فقط حفظ میکنند، در صورتی که ردیف موسیقی یک دست مایه و تم است که با توجه به آن ما بتوانیم به خلق و آفرینش نواهای دیگر بپردازیم. میتوان گفت که «محمود کریمی» ردیف آوازی را با دقت خوانده و اجرا کرده و شالوده موسیقی آوازی ایرانی است، اما صرف تقلید آن درست نیست. در کنار این آموزشها، باید خوانندگان موسیقی به اهمیت فراگیری علم موسیقی، توجه لازم را داشته باشند.
- واقعیت تلخ این است که بخشی از مدرسین و هنرآموزان ما خود به مبانی و اصول آواز چه در بخش صداسازی و چه در ردیفهای آوازی اشراف ندارند و اغلب آموزشها با چند ترانه و تصنیف به هنرجویان صورت میگیرد. چه باید کرد؟
به نظر من اولین راهکار برای کسی که در هنر موسیقی چه سازی و چه آوازی آن ورود پیدا میکند، یادگیری سلفژ است. اغلب فکر میکنند که سلفژ تعلیم صدا است، اما باید گفت سلفژ تعلیم و آموزش شنوایی است. وقتی شما شنوایی خوبی داشته باشید و فرکانسها را درست تشخیص بدهید، بهطور طبیعی، درست هم میخوانید. خوانندگان آواز موسیقی ایرانی اگر سلفژ را به مدت ۶ ماه کار کنند و با گامهای معمول آن آشنا شوند، فواصل ساده و ترکیبی را یاد بگیرند و آنها را بخوانند، صداها و نتها را بدون استفاده از ساز تشخیص دهند، بهطور یقین تکنیک های آوازی را بهتر درک و یاد خواهند گرفت .
- با توجه به اینکه بسیاری از مدرسین آواز به مقوله فراگیری سلفژ نپرداختهاند، چگونه باید توقع داشت که این مدرسین بتوانند آن را به هنرجویان آموزش بدهند؟
بله درست است. بعضی از این مدرسین فراتر از این موضوع که حتی معنای لغوی سلفژ را به خوبی نمیدانند، اما در تبلیغات جذب هنرجو ادعا میکنند که میتوانند صفر تا صد آواز را به همراه سلفژ تدریس کنند. مشکل دیگر در شهر ما این است که هیچکس نمیخواهد از دیگری یاد بگیرد. بنده سه سال پیش یک کلاس آموزشی تحت عنوان «شیوه تدریس» به روش بلموند آمریکا را که کتابی به حجم ۵۰۰ صفحه بود، ترجمه و خلاصه کردم که میتوانست کمک شایانی به روش های تدریس موسیقی داشته باشد. متأسفانه اغلب شرکتکنندگان در این کلاس آموزشی، هنرجویان بودند، این در حالی بود که این کلاس آموزشی برای مدرسین مفید بود. به همین علت است اینکه میبینیم خروجی کلاس مدرسی بعد از ۲۰ سال آموزش، صفر است. این دوره آموزشی حتی برای خود من آنچنان آموزنده بود که روش کاری و آموزشیام را تغییر داد. تا زمانی که ما نخواهیم پایههای علمی و دانش خود را در هنر موسیقی بالا ببریم و از یکدیگر یاد نگیریم، اتفاق مثبتی نخواهد افتاد.
- چرا باید اینگونه افراد مجوز تدریس داشته باشند؟
جالب است بدانید تعدادی از این افراد که مجوز تدریس گرفتهاند، اخراجیهای کلاس بنده هستند، کسانی که این افراد را من به عنوان هنرجو قبول نکردم. هنرجویی که ۶ ماه نزد بنده کار کرده به عللی که قابل بیان نیست مجوز گرفته و در آموزشگاهی مشغول تدریس است! واقعا نمیدانم ملاک صدور این مجوزها چیست؟ بدتر از این نیز وجود دارد که عدهای از مدرسین ما، سازهای مختلف را آموزش میدهند و استدلال میکنند چون ما کارشناس موسیقی هستیم، پس میتوانیم تمام سازها را آموزش دهیم و این فاجعهبار است. بنده برای شهر خودم خیلی ارزش قائل هستم، اینجا شهر آبا و اجدادی من است و وقتی میبینم که بعضی از این مدرسان به عنوان هنرمند همدانی با آبروی شهر من بازی میکنند، نمیتوانم سکوت کنم. به خصوص وقتی این مدرسین فیلمهای اجرایی از یک کار ضعیف را در شبکههای اجتماعی به اشتراک میگذارند و همه دنیا این آثار بیارزش را میبینند، آسیب فراوانی به هنرمندان و مدرسان دلسوز و حتی آموزشگاههای موسیقی شهر ما وارد میکنند. متاسفانه متولیان فرهنگی چون ادارهکل فرهنگ و ارشاد هم هیچ برخورد و نظارتی با اینگونه اتفاقات ندارند .
- شیوه کار شما در آموزش موسیقی چگونه است؟ کلاسیک و یا ترکیبی؟
یک شیوه ترکیب است. بنده براساس کتابهایی که در خصوص آموزش به نگارش درآوردهام، تدریس میکنم. در کتاب اول و دوم همه شیوههای موسیقی چون کلاسیک، پاپ و موسیقی ملی را گنجاندهام. کتاب سوم آموزش اختصاصی برای تدریس موسیقی کلاسیک است. کتاب چهارم به موسیقی ایرانی اختصاص دارد و کتاب پنجم به آموزش موسیقی کلاسیک پیشرفته میپردازد.
- درباره انتخاب شیوه و مکاتب مختلف به هنرجویان پیشنهاد خاصی ارائه میدهید؟
انتخاب سبک و شیوه در موسیقی مثل انتخاب غذاست. ما میتوانیم راهنمایی کنیم که این غذا خوشمزه است، اما نمیتوانیم بگوییم که هر روز بهطور مثال یک نوع غذای خاص را بخورید. بنده سعی کردهام در کتب آموزشی خود به همه سبکها توجه داشته باشم تا هنرجویان بتوانند آزادانه یک شیوه را براساس علاقهمندی خودشان، انتخاب کنند.
- چرا یک کتاب آموزشی مرجع و جامع برای ساز پیانو در کشور مدون نشده است؟
البته معمولا برای هیچ سازی چنین مرجع آموزشی نداریم، اما استادان مختلف میتوانند در این راستا همکاری کرده و کتاب جامعی تألیف کنند. در حال حاضر هر استادی براساس نگاه خود، روش خود را آموزش میدهد. اگر استادان موسیقی بتوانند در یک هم اندیشی، کتاب جامعی را بهوجود آورند که دارای سطحبندی آموزشی باشد، بسیار مفید است، بهخصوص یک کتاب آموزشی پایه که همه معلمان موسیقی موظف به تدریس آن باشند، خروجی خوبی خواهد داشت .
- جایی خواندهام که شما سمفونی ایرانی کار کردهاید…
بله همینطور است. در آزمون خانه موسیقی بنده را به عنوان آهنگساز سمفونی ایرانی معرفی کردهاند. هفت سال قبل موسسهای از بنده درخواست کرد که یک قطعه سمفونیک داشته باشم که قطعات محلی همدان در آن باشد و من از این ایده استقبال کردم. پس ملودیهای اصیل همدانی را که مطمئن بودم همدانی هستند و درباره آنها تحقیق کرده بودم، در این سمفونی کار کردم و این سمفونی نمونه کار من در خانه موسیقی برای گرفتن مجوز بود که مورد توجه نیز قرار گرفت .
- در سالهای اخیر، سازهای الکترونیک جای سازهای واقعی را در آهنگسازی گرفتهاند، لطفا نظرتان را در این خصوص بیان کنید.
این سازهای الکترونیک ارزان است. هرکسی میتواند با یک لپتاپ و با خریدن چند DVD آن را نصب کند و به جای سازهای واقعی در آهنگسازی از آن استفاده کند. وقتی که خوب دقت میکنیم این صداها مصنوعی است و چون نوازندهای هم وجود ندارد هزینه جدی برای آهنگساز بهوجود نمیآورد. گاهی نوازنده ساز خاصی برای آهنگساز وجود ندارد و به همین دلیل مجبور میشود از این نوع موسیقی استفاده کند، اما در نهایت باید گفت این صداها خستهکننده هستند. به فیزیک صوت در این نرمافزارها توجه نشده و فقط به بلندای صوت دقت شده است. موسیقی ایجادشده از این نوع آهنگسازی صرفا ماکتی از موسیقی است. موسیقی دیجیتال هیچگاه جای موسیقی آکوستیک را نمیگیرد. از سویی استفاده از این نوع فناوری باعث بیکاری نوازندگان نیز میشود.
- چشمانداز موسیقی را در شهر همدان چگونه ارزیابی میکنید؟
کارکردن در حوزه موسیقی در همدان بسیار سخت است. به نظر میرسد موسیقی در همدان سقف دارد و امکان رشد در آن دشوارتر. متأسفانه هنرمندان همدان شاخهشاخه هستند و نه کسی میتواند به دیگری کمک کند و نه میتوان به کس دیگر کمک کرد. با این وجود باز هم این امکان وجود دارد که با همدلی بتوانیم چشمانداز مثبتی پیشبینی کنیم. بهترین راه گفتوگو و مباحثه است. برگزاری جلسات به صورت هر چند ماه و یا در هر سال چند بار، میتواند هم دوستیها را افزایش دهد و هم میتوان در این جلسات داشتهها و تجربیات خود را به یکدیگر منتقل کرد.
سلام
چطور میشه هنرجوی ایشون شد؟ توی آموزشگاه هستند یا تدریس خصوصی دارند؟ یه راه ارتباطی باهاشون رو معرفی کنید لطفا.