دهه‌ هشتادی‌ها در میدان عشق

0

*لیلا بهرامی

*جامعه‌شناس

نسل دهه‌ هشتاد با ویژگی‌های منحصربفردش شناخته می‌شود. یکی از بارزترین این ویژگی‌ها‌ که متأثر از شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی است، در حوزه‌ روابط انسانی تبلور می‌یابد و ناگفته پیداست که برجسته‌ترین شکل روابط انسانی، تجلی عشق است. پرسش این‌جاست که دهه‌ هشتادی‌ها عشق را چگونه می‌بینند؟ آیا مفهوم عشق مانند بسیاری از مفاهیم انسانی که در فراز و فرودهای تاریخی از تغییر مصون بوده‌اند، در میان این نسل نیز جایگاهِ پیشین خود را حفظ کرده است و همچنان مفهومی آشنا است یا متأثر از وجوه متمایز این نسل دچار دگردیسی مفهومی شده است؟ عشق در میان این نسل یک امر متعالی است یا به صورتی تقلیل یافته تداوم پیدا کرده است؟ میزان پایبندی به تعهد، که از هسته‌های اصلی عشق بوده و ضامن پایداری رابطه است در میان نسل جدید چگونه است؟

نسل دهه‌ هشتاد آخرین نسلی است که به بزرگسالی رسیده است. آن‌ها با روش‌های جدید با هم کار می‌کنند و ارتباط برقرار می‌کنند، به طور متفاوتی خرج می‌کنند و خرید می‌کنند، به طور متفاوتی می‌خورند و می‌نوشند. آنان متنوع‌ترین نسل هستند که حتی در عشق نیز نگاه منحصر به فرد خود را دارند. نگاه آنان به عشق پراگماتیک یا عملی است. تصورشان از عشق یک تصور افسانه‌ای یا دست نیافتنی نیست. جذابیت ظاهری و فیزیکی هم‌اندازه‌ معنویات و مسائل اخلاقی برایشان مهم است. در هنگام آشنایی برای شکل‌گیری ارتباط دروغ‌های مصلحتی را کنار گذاشته‌اند. این نسل صراحت کلام دارد و از خود بودن ابایی ندارد. آن‌ها دوست دارند خود را همان‌گونه که هستند به دیگری بشناسانند، حتی اگر به بهای بر هم خوردن رابطه تمام شود. یکی از ویژگی‌های دیگر این نسل «اهمیت به خود» است، این ویژگی در معنای منفی خود گونه‌ای «خودخواهی» است و در معنای مثبت خود شکلی از «خود دوستی» است که زیربنای عزت نفس را فراهم می‌آورد. انسانی که به مرحله خوددوستی رسیده است، می‌تواند خالصانه عشق بورزد و به مرحله‌ «دیگردوستی» قدم بگذارد. آنان خود را در اولویت هر رابطه‌ای می‌بیند. نه این‌که فداکاری و ایثار برایشان بی‌معنی باشد، بلکه نگاهشان به ارتباط واقع‌گرایانه است. می‌دانند که هر ارتباط بلندمدتی نیازمند سازش مداوم است پس کسی را انتخاب می‌کنند که بیشترین سازگاری را با او داشته باشد. آن‌ها که در بحبوحه‌ بحران‌های اقتصادی و محیط زیستی و همه‌گیری بیماری کرونا پا به دوران بزرگسالی گذاشته‌اند، استقلال مالی و ثبات شغلی برایشان در اولویت است. برای نسل‌ دهه‌ هشتاد وضعیت اقتصادیِ شریک زندگی از اهمیت بیشتری نسبت به نسل‌های قبلی برخوردار است؛ چراکه آنان زیر فشارهای اقتصادی متعدد بزرگ شده‌اند و بی‌ثباتی اقتصادی را در زندگی روزمره تجربه کرده‌اند و به آینده امید واهی ندارند. دستیابی به استقلال مالی یک تصمیم عملی و عاقلانه است، زیرا امکان کنترل بیشتری بر زندگی در آینده به آن‌ها می‌دهد. اما جالب‌تر آن‌که در انتخاب شریک زندگی علاوه بر در نظر گرفتن استقلال مالی و شغل به داشتن ارزش‌های شخصی مشترک هم بها می‌دهند. در مقیاس جهانی نیز نتایج پژوهش‌های علمی حاکی از ویژگی‌های مشترک این نسل در میان فرهنگ‌های گوناگون است. نتایج نظرسنجی مطالعه‌ آینده‌ روابط و ازدواج که توسط The Knot که در سال ۲۰۲۲ منتشر شده نشان می‌دهد؛ برای ۶۷ درصد نسل زد در آمریکا مهم است که شریک زندگی‌شان از جنبش BLM (جنبشی برای مقابله با خشونت و نژادپرستی علیه سیاه پوستان امریکا) حمایت کند. ۷۴ درصد از آنان گفته‌اند با افرادی که در خصوص مسائل محیط زیستی دیدگاه متفاوتی دارند، همسو نیستند. همچنین ۶۸ درصد معتقد هستند که شریک زندگی آن‌ها باید از جنبش توقف نفرت آسیایی حمایت کند. به طور کلی هنگامی‌که آنان تصور می‌کنند برای واردشدن به یک رابطه آماده هستند، انتخاب یک شریک طولانی‌مدت به معنای یافتن فردی که بتواند با ارزش‌های شخصی آنان (مانند ضدنژادپرستی، غیرهمجنس‌گرا، گیاهخوار) مطابقت داشته باشد، اهمیت دارد و به چیزی کمتر از آن رضایت نمی‌دهند. به نظر می‌رسد با توجه به ویژگی‌هایی چون خود دوستی، واقع گرایی، اهمیت‌دادن به مسائل اقتصادی و داشتن دغدغه‌های ‌محیط زیستی و اجتماعی، می‌توان انتظار داشت که نسل دهه‌ هشتاد ظرفیت و سرمایه‌های بیشتری برای تجربه‌ واقعی‌تری از مفهوم عشق داشته باشد. اما توأمان، شرایط زیستی متفاوت این نسل، می‌تواند چالش‌ها و مخاطرات جدی‌ای را نیز در تجلی مفهوم عشق موجب شود. رسانه‌های اجتماعی و فضای مجازی ارتباط برقرار کردن افراد را به امری فرا زمانی و فرامکانی تبدیل کرده‌اند. برنامه‌های دوستیابی و شبکه‌های اجتماعی فرصت‌های افراد را برای یافتن یک فرد جدید افزایش داده‌اند. در همین راستا امکان آشنایی با افراد جدید بیشتر از قبل شده و کثرت و تنوع افرادِ در دسترس نیز افزایش یافته است. متأسفانه به جای پرداخت هزینه‌ بازسازی یک رابطه که در ماهیت خود نیازمند احیا و محافظت دائمی است، دسترسی ساده و تنوع‌گرایی جایگزین شده است. این ویژگی با مفهوم عشق که نیازمند ساختن مداوم است، تضادی بنیادین دارد. متولدین دهه‌ دوم هفتاد و دهه‌ی هشتاد رکورد دار طلاق و هم‌چنین ثبت ازدواج مجدد در ایران هستند. آمار نشان می‌دهد که آن‌ها به طور متوسط پنج ماه بعد از جدایی دوباره ازدواج کرده‌اند و مانند نسل‌های قبل طلاق را شکست بزرگی تلقی نمی‌کنند و خود را با شرایط جدید وفق می‌دهند. امروزه سهولت دستیابی و جایگزینی یک ارتباط عاطفی برای این نسل (وقتی که با آگاهی و سازندگی همراه نیست) می‌تواند فرصت تجربه‌ عشق و بازتعریف عشق را مخدوش کند؛ چراکه عشق با فقدان خود تعریف و قدر دانسته می‌شود.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.