رازپیشونی سفید؛ سوغات مشهدیها برای همدان
ناهید زندیصادق
سید جواد رحیمزاده نویسنده و کارگردان با سابقه تئاتر کودک و نوجوان امسال نیز مانند چند سال گذشته در جشنواره بین المللی تئاتر کودک و نوجوان حضوری فعال دارد و با یک نمایشنامه به کارگردانی معصومه زیوری(کارگردان همدانی) به به همدان آمده است. درباره وضعیت متنها و نمایشنامههای تئاترهای این دوره از جشنواره با او به گفتگو نشستهایم:
– لطفا خودتان را معرفی کنید.
سید جواد رحیمزاده، نویسنده و کارگردان تئاتر اهل مشهد هستم، افتخار نویسندگی و کارگردانی چند نمایش را داشتهام.
چند دوره در جشنوارههای همدان با نمایشهای «ماکارونی پیچی»، «بدون شرح»، «راه طولانی سلام»، «پسرها تنهایند» و «کنترل زد» در بخش جنبی شرکت کردهام.
امسال هم در بخش کودک، نویسنده «راز پیشونی سفید» هستم که نمایشی عروسکی است و کارگردانی آن را سرکار خانم «زیوری» بر عهده دارند.
– درباره محتوای این نمایشنامه بیشتر صحبت کنید.
راز پیشونی سفید درباره دوستیها، انتخاب آدمها و تفاوت آنها با هم است که در قالب تمثیل به گوسفندانی که کنار هم زندگی میکنند و قرار است از بین آنها یک گوسفند نمونه انتخاب شود، نوشته شده است.
هدف نمایش آموزش مفاهیمی مانند دوستی، مهربانی، تمیزی، با برنامه بودن است.
– با توجه به اینکه در چند دوره از جشنواره تئاتر کودک و نوجوان حضور داشتهاید، تفاوت ین دورهها به ویژه سال گذشته که در اردکان برگزار شد، با امسال را چگونه دیدید؟
شاید اینکه جشنواره در کدام شهر برگزار شود اهمیت چندانی نداشته باشد، اما آنچه مهم است و باید پیش از انتخاب میزبان بدان توجه شود امکانات و زیرساختهایی است که در آن شهر برای میزبانی وجود دارد.
در همدان تعداد زیادی سالن نمایش وجود دارد، اتفاق خوبی که امسال افتاده تجهیز و تعمیر سالنها موجود و افتتاح یک سالن پلاتو جدید بوده که باید در تمام این ۲۹ سال به صورت مداوم میافتاد. هر سال باید شاهد رشد بیشتر این زیرساختها بودیم. بخش نرمافزاری و انسانی خیلی دست ما نیست چون به علایق آدمها باز میگردد.
البته خوشبختانه در بخش انسانی استان همدان را بیشتر به عنوان مرکز تئاتر کودک و نوجوان میشناسند و هنرمندان تحصیل کرده در رشته تئاتر و نمایش در این شهر بسیار زیاد است.
اگرچه خیلی از این بچهها برای تحصیل به تهران میروند، در آنجا ماندگار میشوند و کمتر در شهر خودشان کار میکنند. شاید باید درباره راهکارهای ماندگار شدن هنرمندان در شهر همدان بیشتر صحبت شود و آسیبشناسی انجام شود.
با وجود آنکه سالهای زیادی این جشنواره در همدان برگزار شده و هنرمندان بین المللی زیادی به این شهر رفت و آمد کردهاند انتظار میرفت هنرمندان همدانی هم در جشنوارههای بینالمللی درخشش بیشتری داشته باشند، با اینکه بعضی جشنوارههای بینالمللی با حضور نمایندگانی از همدان برگزار شده؛ اما تعداد آنها زیاد نبوده است. معتقدم همدانیها از فرصتها خیلی کم استفاده کردهاند.
– به نظر شما این جشنواره چقدر در رشد فکری کودکان، نوجوانان و حتی هنرمندان شهر همدان میتواند تاثیر مثبت داشته باشد؟
در پنج شش سال گذشته کارهای خودم در جشنواره حضور داشته در سالهایی هم که کاری ارائه ندادم، برای دیدن کارها به شهر همدان آمدهام. بنابراین شاید ۱۰ یا ۱۲ سال است که در این جشنواره حضور داشتهام. الان به بحث رقابت در جشنواره کاری ندارم، جشنواره یک ویترین است که گاهی به دل مینشیند و گاهی نه!
باید هنرمند فارغ از نتیجهای که امسال میگیرد، بداند و بپذیرد آبان ماه سال بعد دوباره چنین جشنوارهای برگزار خواهد شد و باید خودش را در طول یک سال برای آن آماده کند و از همین روز پایانی جشنواره باید به فکر کار بعدیش باشد. متاسفانه بعضی از کارها در دقیقه ۹۰ و چند روز مانده به جشنواره تولید میشوند. شاید به همین دلیل سطح کیفی برخی از نظر پختگی قابل قبول نیست.
شاید بهتر باشد پس از مشخص شدن کارهای برگزیده این کارها در شهرها و استانهای مختلف در زمان تعطیلی مدارس کودکان و نوجوانان اجرا شود تا کودکان بیشتری بتوانند آنها را ببینند.
میتوان بخشی از بودجه جشنواره را برای نمایش کارهای برگزیده در دیگر فصول سال و حتی در دیگر استانها اختصاص داد تا جشنواره در تمام طول سال اجراهایی داشته باشد و کارهای جدیدی که تولید میشود برای شرکت در جشنواره سال بعد آماده شود.
کاش میشد بخشی از بودجه جشنواره برای تولید متن کنار گذاشت و مثلا حدود پنجاه نویسنده برای نوشتن نمایشنامه انتخاب شوند. اگر به فرض مثال برای هر متن ده میلیون هم اختصاص داده شود در برابر بودجه کل جشنواره عدد شایان توجهی نخواهد بود.
کارگردانهای تئاتر معمولا دغدغه متن دارند. در برخی تیمها نویسنده و کارگردان سالهاست باهم کار میکنند. بعضی دیگر کارگردان-مولف هستند؛ اما در برخی از شهرها کارگردان با کمبود متن خوب مواجه است. در نگاه اول شاید بخشی از بودجه جشنواره کم شود؛ اما سال بعد حداقل ۵۰ متن خوب خواهیم داشت و یکی از دغدغههای کارگردانها کم خواهد شد. نمایشهای برگزیده کشور اگر بتوانند مثلا ده اجرا در ده شهر بزرگ داشته باشد، خیلی بیشتر تشویق خواهد شد.
-باتوجه به اینکه شما در دورههای مختلف جشنواره حضور داشتید، تاثیر میزبانی این جشنواره را روی کودکان و نوجوانان همدانی چطور ارزیابی میکنید؟
تئاتر همواره بهترین، کاملترین، زیباترین و مفیدترین ابزار کمک آموزشی برای کودکان و نوجوانان است. هر حرفی را بخواهید به مخاطب یاد بدهید اگر در قالب تئاتر باشد، تاثیرگذارتر خواهد بود. بچههای تئاتر اعتمادبهنفس، تکنیک و توانمندی بیشتری در سخنرانی دارند.
درباره پرورش ذهنی تماشاگرها باید بگویم مفاهیم آموزشی که در نمایشها گنجانده میشود در دل و جان این بچهها مینشیند و ماندگار میشود. اگر بچهای دروغ بگوید نمیتوان با گفتن این جمله که دیگر دروغ نگو، او را به راستگویی واداشت. با داستان، شعر، فیلم و نمایش میتوان به او اثرات منفی دروغ را یاد داد، طوری که سالها در ذهنش ماندگار شود.
حدود ۱۰ سال پیش به همدان آمدم، با کودکان و نوجوانان علاقهمندی آشنا شدم که برای دیدن تئاتر آمده بودند و امروز میبینم همان کودکان و نوجوانان برای جشنواره کار ارائه دادهاند. این همان تاثیرگذاری است که از آن صحبت میشود. شانس و نعمت میزبانی جشنواره همای سعادتی بوده است که روی دوش بچههای همدان نشسته و باید از این فرصت به نحو احسن استفاده کنند. درست است دوستان همدانی خیلی خوب کار میکنند؛ اما باید خیلی بیشتر از این قدر این موقعیت را بدانند.
یک جریانی باید شکل بگیرد که هنرمندان نوجوان، جوان و پیشکسوت در کنار هم قرار بگیرند نه اینکه از هم دور شوند. هنرمندانی که ۱۰- ۱۵ سال پیش جایزه برتر جشنواره را دریافت کرده، چرا باید خانهنشین شود؟ این موضوع باید آسیب شناسی شود. آنها حتی اگر نخواهند کار ارائه دهند باید در کنار تیمها و گروهها به عنوان مشاور حضور داشته باشند، نه اینکه حتی برای تماشای تئاتر هم حاضر به حضور در سالن نشوند.
تئاتر در سبد خانوار ما جایی ندارد. در شهرهایی مثل مشهد سعی شده به این موضوع پرداخته شود؛ اما واقعاً چند درصد از دانشآموزان همدان توانستهاند تئاترها را ببینند.
جالب است! وقتی ما با قطار به سوی همدان میآمدیم، فردی که کارش پوشاک بود در کوپه ما بود و میدانست از چه تاریخی جشنواره در همدان برگزار خواهد شد؛ اما برنامهای برای دیدن تئاتر نداشت. شاید در بلند مدت باید اتفاق بیفتد و یک سیستم برنامهریزی دقیق نیاز باشد.
شاید جلسات آسیبشناسی لازم انجام نشده، اگر شده کسی نبوده که شجاعانه و بدون تعارف بتواند آسیبهای موجود را بیان کند و برای حل آن راهکار ارائه دهد.
– اگر این جشنواره به همین شکل ادامه پیدا کند بهتر است یا تبدیل به فستیوال شود؟
به نظرم وجود رقابت بسیار خوب است و اگر تبدیل به فستیوال شود از بین خواهد رفت. جشنواره خیلی جدیتر است و شاید کارگردان حاضر نشود برای یک اجرا در فستیوال دکور را از یک استان به استان دیگر ببرد. از سوی دیگر انسان دنبال دیده شدن است و رقابت را دوست دارد. اگر این رقابت عادلانه، دوستانه و پر از رفاقت باشد فضای بهتری ایجاد خواهد شد.
-به نظر شما همدانیها از فضای جشنواره بینالمللی خوب بهره بردهاند؟
این نکته اتفاقا توجهم را جلب کرد، با اینکه ۲۹ سال است این جشنواره به صورت بینالمللی با حضور کشورهای خارجی برگزار میشود، همدانیها نتوانستهاند از این فضا استفاده کنند. یادم است چند سال پیش یک هنرمند آلمانی، در یک کارگاه تدریس میکرد. او پیشنهاد داد کسانی که زبان آلمانی بلدند برای اجرا یک کار مشترک با او به آلمان بروند، شاید حدود یک یا دو نفر اعلام آمادگی کردند. یعنی اگر در این ۲۹ سال هنرمندان ما برای آموختن زبانهای مختلف تلاش میکردند، وضعیت خیلی بهتر بود، شاید اگر بخشی از بودجه جشنواره برای توانمندسازی هنرمندان در شاخههای مختلف هنری و حتی زبان استفاده میشد،خروجی بهتری را شاهد بودیم.
در هند یک مدرسه غیرانتفاعی جشنواره را برگزار میکند، از ۲۰ کشور دنیا برای اجرا دعوت کرده است؛ اما در ایران یک استان برای برگزاری یک جشنواره درگیر است و در نهایت هم کم و کاستیهایی ممکن است وجود داشته باشد.
جای خالی آن نگاه عمیقی که باید وجود داشته باشد خیلی محسوس است.
به نظر شما بحث آموزش در جشنوارههایی مانند جشنواره تئاتر کودک و نوجوان چقدر مورد توجه قرار گرفته است؟
با توجه به اینکه در همدان هنرستان هنرهای زیبا (البته برای پسران) وجود دارد، چرا مثلاً ۵ یا ۱۰ نفر از این هنرجوها انتخاب نشود تا چند سال روی آنها سرمایهگذاری کنند و در نهایت پس از چند سال آنها بتوانند چندین جشنواره هنری را برنامهریزی، مدیریت و برگزار کنند.
شاید یکی از کارکردهای این جشنواره آمدن آدمهای مختلف به این شهر و برگزاری کارگاهها و ورکشاپهای تخصصی بیشتر باشد نه اینکه اصلاً برگزار نمیشود، اما باید پذیرفت که تعداد آنها خیلی زیاد نیست. مثلاً اگر از همین آقای جهانپا که تخصصش نقالی است، دعوت شود آیا حاضر نیست چند روز کلاس یا کارگاه برای هنرجوها برگزار کند؟
البته نمیتوان انکار کرد که هدف از برگزاری این کارگاهها باید یک خروجی مثبت باشد نه اینکه صرفاً برای اینکه کارگاه برگزار شود دور هم جمع شوند و رفع تکلیف کنند؛ اما کارکردی نداشتهباشند.
مسئله زیرساختها نباید فقط به زیرساختهای سختافزاری خلاصه شود، زیرساختهای انسانی با صرف بودجه خیلی کمتر از زیرساختهای سختافزاری قابل پیگیری است.
شاید دلیل اینکه به تربیت نیروی انسانی آنقدر توجه نشده است این است که بودجه جشنواره مشخص است و بعد از پایان جشنواره پرونده آن بسته میشود تا سال آینده دوباره باز شود.
پرونده جشنواره باید باز بماند، یعنی اینکه هنرمند وقتی به شهرش باز میگردد، متوجه این موضوع باشد که باید خودش را برای اجرای سال آینده آماده کند.