شاد باش و دیر زی

شاد باش و دیر زی

افشین فرهانچی فعال سیاسی

 

شما ملزم به برنده شدن نیستید، شما ملزم به ادامه دادن تلاش‌تان هستید. تا بیشترین حدی که می‌توانید.

 

شاید در دنیای پرتحرک و شتاب‌زده امروزین، دیگر پایداری و مانائی به شیوه سابق یک ارزش بنیادین نباشد. اما به گمان من در ایران هنوز که هنوز است، مانائی و پایداری مهمترین خصوصیتی است که باید یک نشریه فرهنگی اجتماعی داشته باشد.

به گواه تاریخ معاصر اکثریت نهادهای ما در یک صد سال اخیر نه زایا و نه پایا بوده‌اند. بلکه به سان شمعی برافروخته شدند و بعد از زمانی خواسته یا ناخواسته خاموش گشتند. انگار این سنتی دیرپای گشته است و گریزی از آن نیست. حتی در سنوات اخیر بزرگان این عرصه بدلایل مختلفی که بعضی از آنها قابل درک است، تن به نازائی دادند، هنوز یادمان نرفته است که کیومرث صابری چگونه به دست خویش گل آقا را تعطیل کرد و یا در همین چند صباحی قبل مراد ثقفی نازنین نشریه گفتگو را خود به مسلخ برد.

در شهر همدان از ابتدای قرن پیشین، ده‌ها فعالیت ریز و درشت در زمینه فرهنگی و اجتماعی شکل گرفت و حتی به اوج رسید، اما تقریبا هیچ‌کدام نتوانستند تداوم یابند و زایایی مستقیم داشته باشند. نه در عرصه هنر و نه در عرصه ادب ما نهادی را نداریم که توانسته باشد عمری طولانی را سپری کند و خود را به نسل بعد برساند. از نشریه ندای مبارز که در دوران آزادی حکومت مصدق منتشر می‌شد تا گروه‌های تئاتری که در تماشاخانه راسته مظفریه نمایش اجرا می‌کردند.

همدان‌نامه، از آخرین نمونه‌های این دست فعالیت‌های فرهنگی و ادبی است. ۷ سال پایداری بنیان‌گذاران و مجریان این نشریه دوباره این نوستالژی قدیمی را برای ما زنده کرده است که شاید این‌بار موفق شوند و حرکتی ماندگار را برای شهر ما رقم زنند. بیش از آنکه نگران شکل و محتوای آن باشیم نگران مانائی‌اش هستیم و مدام چشم نگرانیم که مبادا این شمع نیز روزی بی جایگزین به خاموشی گراید.

شوربختانه ما در حوزه اجتماعی و سیاسی شاهد حرکات پایداری در این گوشه از کشور نبوده‌ایم و عمر طولانی‌ترین تشکیلات مدنی و سیاسی مدرن‌اش به سی سال هم نمی‌رسد. اما اهل فن می‌دانند که سی سال در این دنیای پر آشوب چقدر زیاد و طولانی است و باید به همه کسانی که این‌چنین پایدارانه و مقاومانه دوام آورده‌اند دست مریزاد گفت.

اینکه فرایند اقتصادی این نشریه چگونه طراحی شود تا پایداری‌اش را تضمین کند و چگونه برای نیروی انسانی‌اش برنامه‌ریزی گردد تا جانشینان مناسبی برای گردانندگانش پیدا شود، به هنرمندی متولیان فعلی این نشریه و صد البته به شهروندان همدان برمی‌گردد. شهری که بعد از ۱۵۰ سال هنوز دغدغه نگاهداری یک نشریه هفتگی را دارد و تضمینی بر بقای آن نیست، طبیعتا نمی‌تواند خود را مدعی بداند. پیشروان و پیشگامان همواره بروز می‌کنند اما این مردم هستند که در نقش نگاهبانان، باید این حرکات را حفظ و پاسداری کنند و به شیوه‌ای پسندیده در تعمیق و گسترش آن بکوشند.

بدرستی در تعریف احزاب سیاسی آمده است: تشکیلاتی است سیاسی که از بنیان‌گذاران به رهبران بعدی منتقل شده است. یعنی طبق تعریف، زمانی یک حزب واقعی می‌شود که رهبر نسل اولش آنرا لااقل به رهبری دیگر بسپارد. یک نشریه نیز زمانی می‌تواند مدعی پایداری باشد که بتواند از بنیان‌گذارانش فاصله گیرد و در دهه‌های متمادی دوام و بقا داشته باشد. این دوام و بقا مخاطب میخواهد، مخاطبین همدان‌نامه شهروندان همدان هستند و اگر ما شهروندان این شهر، پشتیبان معدود نشریات محلی خویش نباشیم و ضرورت حضور آنها را درک نکنیم و جدی نگیریم، این شعله کوچک نیز نهایتا رو به فراموشی و خاموشی می‌رود و آن‌وقت سرزنش و فریاد وا اسفا سر دادن فایده ای ندارد.

آرزوی پایداری و مانائی همدان‌نامه را دارم و دست تمام دست‌اندرکارانش را سفت می‌فشارم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *