ضرورت برگزاری دوره مفاخرشناسی ویژه مدیران
امیر قشمی
مراسم تشییع پیکر استاد «علیرضا ذکاوتی قراگزلو» جمعه ۲۲ فروردین ۱۴۰۴ در میان حزن و اندوه دوستداران و شاگردان وی و باحضور جمعی از هنرمندان، نویسندگان و مدیران بعضی از دستگاههای فرهنگی برگزار شد.
حضور دکتر «حسین معصومیهمدانی» در این مراسم و نیز سفر یک روزه آیتالله «محمد عندلیبزاده» بهمنظور شرکت در مراسم تشییع جنازه و اقامه نماز بر پیکر ایشان بیانگر مقام و جایگاه علمی این عالم فرزانه است.
متاسفانه همانند گذشته شاهد غیبت بسیاری از مدیران، کارکنان ادارات و سازمانها، شورای شهر، آموزش و پرورش، معلمان و دبیران و دانشجویان در مراسم تشییع و تجلیل از یکی از چهرههای شاخص فرهنگ و ادب کشور به قول بهاءالدین خرمشاهی «نماد تمدن اسلامی» بودیم که این امر تا حدودی وضعیت فرهنگی، اجتماعی حال حاضر استان و بهویژه شهر همدان را روشن میکند. تامل برانگیزتر غیبت روحانیت و طلاب جوان در مراسم تشییع و ختم دانشمندی فرهیخته، محقق و پژوهشگری پرکار، عضوهیئت مولفین دانشنامه تشیع که اتفاقاً یکی از درخشانترین حوزههای فعالیتشان در حوزه اسلامشناسی، عرفان، تصوف و تمدن اسلامی است، برای حاضران سوال برانگیز بود.
البته این امر در تاریخ و در کشور ما مسبوق به سابقه است، بهعنوان نمونه سید معزالدین مهدوی رئیس فرهنگ همدان دهه ۲۰ در خاطرات خود مینویسد: جمعیت حاضر در مراسم تشییع جنازه مرحوم «فاضل تونی» که مردی مانند «محمد علی فروغی» صدراعظم ایران به زانوی ادب در خدمت او مینشست و ترجمه فن سماع طبیعی ابنسینا را میآموخت به صد نفر هم نمیرسید، به گفته مهدوی چنانچه شاگردانی که استاد در ظرف پنجاه سال سکونت در تهران تربیت کرد و به آنان فلسفه تعلیم کرده بود در مراسم تشییع جنازه او حاضر میشدند، بدون شک تشییع آبرومندی از او به عمل میآمد و یا یکی از شاگردان شادروان همایی نقل میکند در مراسم ختم استاد «جلالالدین همایی» ادیب، شاعر، ریاضیدان نامی همایی فقط ۱۳ جفت کفش دیدم، که سخنران مراسم هم او را با فامیل سببیاش معرفی میکرد.
گرچه زمان تجلیل از مفاخر بر اساس زدن یا نزدن یک تکه پارچه یا بنر گذشته است اما نه تنها ادارات، نهادها، شورای شهر، بهویژه شهرداری و استانداری حتی سرپرستی بانک محل خدمت استاد که دوران جوانیاش را در آنجا گذرانده است به خود زحمت نصب یک بنر را در سطح شهر نداده است.
این درحالی است که امروزه در اغلب کشورها و حتی استانهای دیگر در نشان دادن چهرههای ماندگار و هویتساز به جوانان کوشش فراوانی به عمل میآورند و مبالغ هنگفتی صرف جهت حفظ میراث فرهنگی و بازشناسی مفاخر فرهنگی میکنند تا ارتباط نسلهای جدید با گذشتهها برقرار بماند.
درگذشت پرفسور موسیوند، دکتر اذکایی، استاد علیرضا ذکاوتی قراگزلو و … در همدان نشان داد که قبل از معرفی و شناساندن این مفاخر به دانشآموزان، دانشجویان و جویندگان علم و دانش که وجود هرکدام به تنهایی در هر شهر و استانی سبب فخر و اعتبار آن شهر و استان است، باید یک دوره مفاخرشناسی ویژه برای مدیران شهر و استان برگزار کرد.
به جرات میتوان گفت بسیاری از مدیران به دلیل غیربومی بودن، این شخصیتهای گران سنگ را نمیشناسند و حتی شاید نام آنها هم به گوششان نخورده باشد. مدیران بومی هم آشنایی چندانی با آنان و یا حداقل با آثار و دست نوشتههای آنان ندارند که اگر اندکی آشنایی با این بزرگان داشتند، بدون شک در مراسم تشییع و ختم این بزرگان حضور مییافتند. و در زمان حیاتشان یا حداقل بعد از مرگشان یکی از مراکز فرهنگی، یک آموزشگاه و یا یک کوچه پس کوچهای را به نام آنان میکردند.
شخصیتهای برجسته علمی، فرهنگی و هنری به واقع ماندگارانند که چون نگینی بر تارک این شهر و دیار میدرخشند و نه تنها بر نام درخشانشان گرد فراموشی نمینشیند بلکه تا دنیا دنیاست، نشان و یادشان از خاطرهها محو نخواهد شد.
در پایان نگارش این یادداشت بود که از درگذشت دکتر اکبر اعتماد بنیانگذار و نخستین رئیس سازمان انرزی اتمی و یکی دیگر از مفاخر شهرمان در غربت مطلع شدم ضمن عرض تسلیت به جامعه علمی و دانشگاهی بهویژه شهروندان همدانی امیدوارم خداوند توفیق قدرشناسی و حقشناسی و احیاء نام و یاد این بزرگان را به همه ما و بهویژه مدیران فهیم عنایت فرماید.