فرهنگِ جنتمکان!
فرزاد سپهر- خبرنگار و معمار
نقل قول از قدیمیها درباره خیابان سعیدیه است که از حوالی باغ شرکت نفت، به سمت بالا تا آخر آسفالتی یا بلوار ارم فعلی، از درختها و فضای سبز پوشیده بوده و با وجود مسیر آب رودخانهای که امروز دیگر هیچ نشانی ندارد به دلیل پوشانده شدن توسط شهرداری آبیاری میشده است. حالا خیابان سعیدیه با ساختمانهای بیقواره و باقواره پوشیده شده و همین یک بنای تاریخی مانده در آن یعنی مدرسه جنت هم روزگار سختی میگذراند.
با ساخت و ساز به هر شکل مخالفت کردن منطقی نیست آن هم در شرایط جمعیتی حال حاضر و متداول بودن صنعت ساختمانسازی در حالی که بر هر ساختمان، بیش از ۱۱۰ نفر کارگر و مهندس شاغل میباشند و در اصطلاح روزمره نان خود میبرند. در این بین اما مهم و مهمتر توجه به مکان ساخت و ساز یا اقلیم و چگونه ساختن و هماهنگی و کاربری بنا با متقاضیان یا ساکنان و در نگاهی بالاتر هماهنگی با شهروندان و شهر است. در کنار ساخت و ساز مسکونی، شهروندان و ساکنان شهر به فضای سبز نیاز دارند و مکانی به عنوان فرهنگسرا.
فرهنگِ جنتمکان!
در شرایط گل و بلبل اقتصادی حال حاضر، آخر برای خریدن کتاب یا رفتن به اجرای موسیقی و یا نمایش و سینما و تماشای فیلم آیا بودجه و دغدغهای میماند یا باید ابتدا زنده ماند و خیال آسوده کرد برای فردا و بعد به سراغ متاع فرهنگی رفت. به قول سهراب سپهری «دل خوش سیری چند؟!» تا بدانیم دلخوشی و دل خوش کردن به خریدن کتاب و هیجان خواندن و کشف کردن جهان آن چه در صفحات کاغذی میگردد و یا تماشای رویای فیلم در سینما و پیداکردن نگاه بازیگران در نمایش و یا شنیدن آوایی که جان و موسیقی زندگی است بخش بسیار مهمی از بودن و هستی و دوام زنده بودن است. وجود فرهنگسراها در شهر، تداوم هنر را در خانوادههای ایرانی به همراه دارد مگر نه فرهنگ و هنر و تاریخ همان بهتر که جنتمکان و خلدآشیان و فاتحهای بر سر آن باشد.
تقابل معنایی برای فرهنگِ جنتمکان به عنوان یکی از شاخصههای رو به مرگ در جامعه اکنون ایران با پیشنهاد کاربری فرهنگی برای مدرسه جنت همدان، طنز جالب توجهی میشود. یکی باید به دنبال قرائت فاتحه برای فرهنگ و تاریخ و هنر برود و یکی هم به دنبال ساختن فرهنگسرا برای شهروندانی که هنوز به چگونه نفس کشیدن و زنده بودن فکر میکنند.
خلاصه آن که فرهنگسرای جنت و جنتمکان شدن فرهنگ برای تشکیل حداقل کلاسهای آموزشی بسیار مهم است و ما اهالی فرهنگ و هنر نباید و نباید از کنار مدرسه جنت بیخیال ماجرا بگذریم مگر نه میزنند و میبرند و نابودش میکنند!
مستقیم پیاده روبروی مدرسه جنت
اگر از ابتدای خیابان سعیدیه به سمت چهارراه رو به بالا برویم پس از باغ شرکت نفت که قدیمی است و یکی از مکانهای هویتی این خیابان در شهر همدان است، به مدرسه جنت میرسیم. بنای مدرسه در سال ۱۳۸۵ در فهرست بناهای و آثار ملی ایران ثبت شده و بنا بر قانون اگر قانون آن اجرا بشود هر گونه دخل و تصرف در این بنای ثبت شده تخلف است. بنای تاریخی مدرسه به دوره پهلوی میرسد و آجرکاری، لمبهکوبی، اشکوب، شیروانی و ورودی سالم با حیاط مصفا هر روز پیرتر شده اما چشمانتظار توجه است.
فاصله مدرسه جنت از تالار فجر در آرامگاه بوعلی و تئاتر شهر همدان یا فرهنگسرای آوینی موقعیتی درست به لحاظ لزوم برپایی فرهنگسرا به این مدرسه بخشیده است.
خلاصه آن که باغ جنت که میگوید که زیبا نیست؟ همانطور که شاعر معاصر اخوان ثالث از زیبایی باغ بیبرگی گفت اما باید بشود برگهای این باغ کهن را به خون دل هم که شده حفظ کرد.