نقش سرمایه اجتماعی در کاهش ترافیک شهری
تعامل سازنده مردم و مسئولان
لیلا بهرامی
این که شهروندی در اولین دقایق صبح کاری خود با موقعیتی تازه مانند احداث پل یا مسدود شدن جاده و یا افزایش تعرفههای کالایی خاص، غافلگیر میشود تحفه مدیریتیای است که اعتماد مردم را هدف میدهد و موجب زیر سؤال رفتن مشروعیت اقدامات مدیریتی میشود و پیامد آن بیگمان تحلیل رفتن سرمایه های اجتماعی است. اما سرمایه اجتماعی چیست و چرا تضعیف آن زنگ هشداری برای جامعه تلقی میگردد. سرمایه اجتماعی، شامل شبکههای ارتباطی مردم، هنجارها و اعتماد در میان اعضای جامعه است. یکی از ارزشمندترین کارکردهای آن، میتواند کمک به رفع چالشهای شهری در جوامع مدرن باشد که از مهمترین این چالشها در جوامع امروزی، معضل ترافیک است.
مدیریت ترافیک شهری یکی از بزرگترین مشکلات زندگی شهری است که بر کیفیت زندگی، اقتصاد و محیط زیست تأثیرات عمیقی دارد. در این زمینه، سرمایه اجتماعی بهعنوان یک عنصر کلیدی برای بهبود وضعیت ترافیک شهری شناخته میشود. نقش سرمایه اجتماعی در کاهش ترافیک شهری به دو صورت قابل بررسی است. اول، ارتقاء اعتماد عمومی به نهادهای حاکمیتی و سیاستهای ترافیکی میتواند به پذیرش بهتر قوانین و مقررات ترافیکی منجر شود. هنگامی که شهروندان به سیاستها و برنامههای حمل و نقل عمومی اعتماد دارند، بیشتر تمایل دارند تا این برنامهها را رعایت کنند. دوم، سرمایه اجتماعی به افزایش مشارکت عمومی در تصمیمگیریهای ترافیکی و پروژههای حمل و نقل کمک میکند. مشارکت فعال شهروندان در برنامهریزی و اجرای سیاستهای ترافیکی میتواند به طراحی راهکارهای مؤثرتر و متناسب با نیازهای واقعی جامعه منجر شود. مطالعات نشان دادهاند که جوامع با سطح بالای سرمایه اجتماعی معمولا نرخ تصادفات کمتر و الگوهای ترافیکی بهینهتری دارند. زیرا مردم در این جوامع به دلیل اعتماد بالاتر به یکدیگر و به نهادهای حاکمیتی، بیشتر تمایل دارند که قوانین ترافیکی را رعایت کنند و در برنامههای حمل و نقل عمومی مشارکت کنند. برای مثال، در سنگاپور، همکاری نزدیک بین دولت و شهروندان در توسعه و اجرای سیستم حمل و نقل هوشمند باعث کاهش چشمگیر تراکم ترافیک و افزایش رضایت عمومی شده است. همچنین تحقیقات نشان میدهند که نهادهای حاکمیتی باید در برنامهریزی و اجرای سیاستهای ترافیکی شفافیت داشته باشند تا اعتماد عمومی را جلب کنند. بهعنوان مثال، مطالعهای که در سال ۲۰۲۱ با عنوان «شفافیت و اعتماد عمومی در سیاستهای حمل و نقل شهری» صورت گرفته نشان میدهد که شفافیت در فرآیند تصمیمگیری و اطلاعرسانی، به افزایش اعتماد و مشارکت عمومی در برنامههای ترافیکی کمک میکند.
مشارکت عمومی یکی دیگر از ابزارهای کلیدی برای بهرهبرداری از سرمایه اجتماعی در مدیریت ترافیک است. نهادهای حاکمیتی باید فرصتهایی برای مشارکت مردم در تصمیمگیریها و اجرای پروژههای ترافیکی فراهم کنند. تحقیقات نشان میدهد که جمعآوری و تحلیل بازخوردهای شهروندان میتواند به شناسایی نقاط ضعف و بهبود عملکرد سیستمهای ترافیکی کمک کند و باعث ایجاد حس مسئولیت و مشارکت فعالانه در شهروندان میشود. این هنجارها، که به واسطه بازخوردهای مستمر تقویت میشوند، موجب افزایش اعتماد میان شهروندان و نهادهای دولتی میشوند. اعتماد به نهادهای دولتی، به نوبه خود موجب تقویت همکاری و پذیرش سیاستهای ترافیکی جدید میشود. نهادهای حاکمیتی میتوانند با استفاده از روشهای متنوعی مردم را در این فرآیند مشارکت دهند و به بهبود وضعیت ترافیک کمک کنند. بهطور مثال؛ برگزاری جلسات مشاوره عمومی و نظرسنجیها به شهروندان این امکان را میدهد که نظرات و نیازهای خود را بیان کنند. همچنین ایجاد گروههای کاری و کمیتههای مشورتی با مشارکت نمایندگان شهروندان، به شفافیت و پذیرش بهتر سیاستها منجر میشود و احساس مشارکت فعال را در میان مردم تقویت میکند. علاوه بر اینها، استفاده از پلتفرمهای دیجیتال برای جمعآوری نظرات و ارائه اطلاعات بهروز درباره تغییرات ترافیکی، میتواند تعامل شهروندان را تسهیل کند و به اطلاعرسانی سریعتر کمک نماید و در نهایت اینکه اجرای برنامههای آموزشی و آگاهیبخشی درباره مزایای حمل و نقل عمومی و قوانین ترافیکی، به افزایش شناخت و همکاری شهروندان کمک خواهد کرد. این اقدامات با تقویت تعاملات و همکاریهای اجتماعی، به بهبود وضعیت ترافیک شهری و ارتقای کیفیت زندگی کمک میکنند و به این ترتیب، شهرهای کارآمدتر و پویاتری را شکل میدهند.
در شهر همدان نیز، مدیریت ترافیک شهری با چالشهای متعددی روبروست. از یک سو، مشارکت شهروندان در مسائل ترافیکی محدود است و بسیاری از مشکلات به دلیل عدم آگاهی کافی و عدم استفاده از تکنولوژیهای نوین برای گزارش مشکلات ترافیکی است. از سوی دیگر، دولت و شهرداری همدان با کمبود منابع مالی و همکاریهای بینسازمانی مواجه هستند که این مسائل به افزایش ترافیک و مشکلات مربوط به زیرساختهای ترافیکی منجر شده است. اما موضوع مهمتری که این روزها نقش پررنگی در تضعیف سرمایههای اجتماعی بین مردم و نهادهای سازمانی دارد سوء مدیریتهایی است که در خصوص نظرسنجیها و اطلاعرسانیها درباره تصمیمات مدیریتی و شهری رخ میدهد. از همین روست که قطع آب و برق بدون برنامهی قبلی و مسدود کردن مسیرها برای پروژههای احداثی بدون برنامهریزی و اطلاع رسانی همگانی، همه از مصادیقی هستند که علیرغم توجیه ضرورت آنها، همچنان در خور نقد جدی هستند.