*حسین زندی
*روزنامهنگار
«فاطمه بهرامی» سال ۱۳۵۲ در شهر همدان متولد شد. او در یک خانواده هنرمند رشد یافت، تحصیل کرد و به دنیای ادبیات وارد شد. این روزها در تهران زندگی میکند و سه جلد کتاب کودک از او منتشر شده است.
بهرامی با اشاره به پیشینه خانوادگی میگوید: پدرم گاهی شعر میگفت و در مراسم و مذهبی میخواند و مادرم در کار بافتن فرش چیرهدست بود.
او با اشاره به چگونگی ورودش به عرصه نوشتن میگوید: کارهایم در ابتدا به صورت دل نوشته بود بعد هر جملهای به ذهنم میرسید، احساس میکردم که این جمله به صورت شعر زیباتر و تأثیرگذارتر است و ثبت میکردم.
بهرامی درباره انتخاب حوزه کودک میگوید: با توجه به اینکه کودکان خیلی معصوم هستند و در دنیای آنها دروغ و فریب نیست شعر کودک را ترجیح دادم و اینکه تاثیر شعر کودک در من درک بهتر دنیای کودکان را به وجود آورد. هنگام نوشتن خودم را در جایگاه آنها ببینم واز دید کودکان به اشیا نگاه کردن و با اشیا حرف زدن و تخیل جان دار بودن اشیا من را مشتاق به شعر کودک کرد.
او میگوید: گاهی خودم را کودک حس میکنم و در دنیای آنها غرق میشوم و هر چند لحظات کوتاه به آرامش میرسم.
برخی از کتابهای بهرامی به زبان محاوره است. او در این باره میگوید: البته کارهایم تنها به زبان محاوره نیست. اما زبان محاوره من را به کودکان نزدیکتر میکند و کودکان درک بهتری از زبان محاوره دارند. گویی زبان مادری است و با کودکان ارتباط خوبی بر قرار میکند و راحتتر خوانده میشود. شعرهای کودکانه به صورت محاوره برای آنها خوشایند و آرامبخش است. گاهی والدین با شعرهای لالایی محاورهای کودکان را به خواب فرو میبرند.
او میگوید: پیشتر کارهای من در مجله بانک صادرات چاپ میشد. سه جلد کتاب اولین کارهای چاپی من هستند.
او درباره نوشتن به گویش همدانی میگوید: تجربه نوشتن به گویش همدانی را ندارم اما کتاب شعر به گویش همدانی زیاد خواندهام و دوست دارم. اما شعرهایی برای همدان نوشتهام و برایم باارزش است. به هر حال نوشتن را دوست دارم و تصمیم به چاپ شعرهای جدید دارم. البته بیشتر شعر میگویم اما چندان علاقهای به شعر بزرگسال ندارم.
او میگوید: شعر کودک خیلی ساده بیریاست، پر از غم و شادی کودکانه است، چون کودکان همه چیز را واقعی میبینند و پاک و معصومند و من چون بیشتر بچهها را میفهمم بنابراین ناخودآگاه گرایشم به شعر کودک بوده، کودکان هم غم شان واقعی است و هم شادیشان. شاید خندهدار باشد من وقتی شعری به ذهنم میرسد و میخواهم آن را یاداشت کنم خودم را کودک احساس میکنم و این تفاوت بین شعر کودک و شعر بزرگسال است.