هفتمین گردش روزگار بر همدان‌نامه

هفتمین گردش روزگار بر همدان‌نامه

علی مشهدی رفیع پژوهشگر

سالروزها و سالگردها در متن خود یکی از بزرگترین و اصلی‌ترین بهانه‌های زندگی را باز می‌نمایانند. گردش روزگار و آنچه بر یک شهر و مردم آن می‌گذرد در سالگردها بازخوانی می‌شود و همین طور نیم‌نگاهی نیز به آینده انداخته می‌شود که چه بر آنها خواهد گذشت و چه رویدادهایی انتظار آنها را می‌کشد.

حال اگر بخواهید برای نشریه‌ای که زبان گویای یک شهر است سالگردی بگیرید، بی‌شک هفتمین سالگرد جالب‌ترین رویداد ممکن خواهد بود. چرا که «هفت» در اسطوره‌های ایران و بسیاری از مردم جهان، شمار گردش ادوار است.

هفته پس از گذشت هفت روز بار دیگر نو می‌شود. خشکسالی‌ها پس از گذر هفت سال به باران ختم می‌شوند، و عارفان برای رسیدن به حقیقت، سودای گشتن هفت شهر عشق را دارند.

«همدان‌نامه» در هفت سالی که گذشته بر اساس آنچه در آرشیو این نشریه قابل بازخوانی است، رویدادهای بسیاری را گزارش کرده و با بسیاری از شهروندان و شخصیت‌های همدان به گفت‌وگو نشسته و از بیم و امیدهای این شهر گفته است. این کارنامه هفت ساله از دید من نوعی مقدمه‌چینی است برای جلب توجه همدانی‌ها به داشته‌های این شهر کهن و راهی که باید در پیش بگیرند تا در کنار «پاسداشت» این داشته‌ها «بر آن بیافزایند». چرا که برای چشم دوختن به آینده باید مردم همدان بدانند که چه دارند.

همدان‌نامه حافظه تاریخی شهر در این هفت سال بوده است و همدانی‌ها از دریچه آن برخی از شخصیت های شهر خود را شناخته اند، گزارش‌هایی از دگرگونی جغرافیای پیرامون آن را خوانده اند، و از تجربیات همشهریان خود در این شهر کهن نکته ها آموخته‌اند. پس همدان‌نامه در این هفت سال این شهر کهن را در نگاه همدانی‌ها در سیمای موجودی زنده تصویر کرده که مانند آنها نفس می‌کشد، رنج می‌بیند و یا شاد می‌شود. موجودی زنده مانند مادری مهربان که این مردمان در آغوشش زندگی می‌کنند و یا همچون پدری پشتیبان که داشته‌هایش را بی‌دریغ در اختیارشان قرار می‌دهد.

من اگر جای مردم همدان باشم بیش از پیش به لحظه لحظه شهری که در آغوشش روزگار می‌گذرانم دقت می‌کنم. چرا که این آغوش گرم گرامی‌ترین داشته من است و بی آن روزگار خوشی نخواهم داشت. هر چه بیشتر از این شهر بدانم، بهتر از نگاهبانی خواهم کرد و هر چه بهتر آن را بشناسم، بیشتر می‌توانم از رنج‌های آن بکاهم و تیمارش کنم.

باید باور کرد که این همدان کهن همچون همه ما نفس می‌کشد و حقی بر گردن مردمانی که در آغوشش روزگار می‌گذرانند دارد. مجال بازگو کردن این حق جایی مانند «همدان نامه» است. نشریه‌ای که سرگذشت شهر، رویدادها و بیم و امیدهایش در آن بازگو شود و پیوسته این حق را به ما شهروندان همدان یادآور شود.

باشد که پس از این هفت سال روزگار به خرمی نو شود و همدان زین پس به خوشی روزگار بگذراند.

ایدون باد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *