*حسین زندی
*سردبیر
چند هفته پس از دهمین دوره انتخابات مجلس، محمدرضا عارف در یک جلسه خصوصی درباره شخصیتهای سیاسی و احزاب اصلاحطلب همدان پرسید. در پاسخ گفتم همدان حزب اصلاحطلب ندارد، بیشتر محافل کوچک سیاسی را میبینیم که گاهی به بهانه انتخابات گردهم میآیند و سپس تا انتخابات بعدی از این محافل نیز فاصله میگیرند. در آن گفتگو پیشنهاد دادم بزرگان و مرکزنشینان اصلاحطلبان به جای پرداختن به حزببازی که تاکنون نیز ناموفق بوده به رسانه بپردازند و با ایجاد، حمایت و تقویت چند رسانه اصلاحطلب جای خالی احزاب را در استانهایی مانند همدان پر کنند.
پس از آن بارها به موضوع اهمیت رسانه در بین اصلاحطلبان تاکید کردم هرچند میدانم در بین دوستان مدعی اصلاحطلبی چنین میل و ارادهای وجود ندارد و با اینکه آگاه هستم گوش شنوایی نیست، برای ثبت در تاریخ بار دیگر تکرار میکنم.
بدون تعارف باید بگویم هنوز بر گفته خود باور دارم و معتقدم حزب اصلاح طلب به معنای واقعی در همدان نداریم و آن گروههایی که به نام حزب در استان دیده میشود ساختار حزبی ندارند یا رعایت نمیکنند. بیش از شش سال از دوره ریاست جمهوری حسن روحانی گذشته و نمود عملکرد تمامی احزاب و گروههای اصلاحطلب از کارنامه یک تشکل کوچک دانشجویی کمتر بوده. اصلاحطلبان این استان هیچ برنامه مدونی که بتواند استان را از بنبستها خارج کند یا بتواند به صورت کاربردی در بین مردم یا نهادهای دولتی استفاده شود، نداشتهاند. آنان ضعفهای خود را به گردن حاکمیت میاندازند و به این بهانه از کنشگری و پاسخگویی سرباز میزنند.
یکی از برنامههای حزبی، جذب عضو و نیروسازی است. اعضای بیشتر احزاب استان از تعداد انگشتان دست تجاوز نمیکند و اگر حزبی توانسته چند نفر را در دوره اول دولت روحانی گرد هم آورد در دوره دوم با ریزش مواجه بوده است. علت اصلی فرار نیروها این است که اعتمادسازی صورت نگرفته و رهبران آنها برنامه درستی برای فعالیت سیاسی ندارند. در نتیجه احزاب، بدنه ضعیفی داشته و بدون داشتن پشتوانه و سرمایه اجتماعی نمیتوان از تحزب سخن گفت. نکته دیگر این است که در بین چهرههای سیاسی استان که در قالب احزاب فعالیت میکنند شخصیت کاریزماتیکی دیده نمیشود تا در جذب و نگهداری نیرو تاثیر بگذارد.
این محافل و گروهها در دوره جدید تاثیرگذاری چندانی نداشتهاند. در تغییر مدیران و مناسبات کلان استان جدی گرفته نمیشود و در دولت اصلاحطلب تاثیر یک نماینده اصولگرا از همه این احزاب بیشتر است. اگر لیست امیدی در همدان به پیروزی نسبی دست یافت، تحت تاثیر جو عمومی جامعه بوده نه احزاب. نکته دیگر این است که این فهرست نیز همچنان جای نقد بسیار دارد به دلیل اینکه آش دهانسوزی نبوده و از آن لیست هیچ تخم دوزردهای برای شهر ندیدهایم.
البته درباره تغییر مدیران باید بگویم بیشتر اصلاحطلبان دنبال بهبود وضعیت ادارات و تغییر مدیران نبودهاند بلکه در پی مدیر شدن خود هستند. در این مسیر به کمتر از استانداری رضایت نمیدهند در واقع همه آنها میخواهند استاندار شوند اما استان یک استاندار بیشتر نمیخواهد و همواره آن یک نفر نیز وارداتی بوده است. اگر در لایههای میانی مدیری از این طیف منصوب شده به این دلیل بوده که حزب یا گروه مورد نظر براساس لابی و با ابزارهای دیگر از جمله رسانه توانستهاند نیروهای ضعیفی را به بدنه نهادهای دولتی و حاکمیتی تحمیل کنند که آنها نیز معمولا موفق عمل نکردهاند. از همین روی عملکرد بیشتر مدیرانی که با نام اصلاحطلب وارد ادارات شدهاند به کام جناح مقابل بوده است.
مراد از آنچه آمد این است که اصلاح طلبان همدان، تشکیلات سیاسی منسجم و تاثیرگذاری ندارند و بدون تشکیلات نمیتوان مطالبات سیاسی را مطرح کرد. در نتیجه آنچه امروز از این طیف در استان میبینیم غر زدن است و نمیتوان نام آن را مطالبهگری گذاشت. اصلاحطلبان کاندیدای مشخصی برای انتخابات مجلس ندارند و دلیل آن همانطور که در بالا گفته شد، نداشتن تشکیلات منسجم است. اصلاحطلبان در این هشت سال نتوانستند حتی یک چهره برای انتخابات مجلس معرفی کنند.
پس باید بپذیریم این جریان امروز در مناسبات کلان استان جایگاهی ندارند. این جریان با روند فعلی در انتخابات پیشرو نیز با ریزش شدید آرا مواجه خواهند شد و جناح مقابل پیروز میدان است. اگر غیر از این است باید پرسید بر اساس عملکرد شما اصلاح کدام بخش از جامعه با موفقیت انجام شده است؟