ملاحظات اجتماعی درباره سرطان پستان
لیلا بهرامی-جامعهشناس
سرطان پستان یکی از رایجترین سرطانها در بین زنان ایرانی است که اکثر مبتلایان آن جوان و میانسال هستند. میانگین سنی بیماران دارای سرطان پستان در ایران، ده سال جوانتر از سایر کشورها است.
*لیلا بهرامی
*جامعهشناس
سرطان پستان یکی از رایجترین سرطانها در بین زنان ایرانی است که اکثر مبتلایان آن جوان و میانسال هستند. میانگین سنی بیماران دارای سرطان پستان در ایران، ده سال جوانتر از سایر کشورها است. عوامل مختلفی مانند عوامل ژنتیکی، غددی، محیطی در شروع یا ادامه سرطان نقش دارند. سرطان از جمله بیماریهایی است که علاوه بر بعد پزشکی و عینی جنبه ذهنی دارد. بدین معنا که مولفهها گوناگونی مثل ذهنیت فرد بیمار، شرایط خانوادگی، تجارب، موقعیت اجتماعی -اقتصادی، وضعیت تاهل و سن افراد بر چگونگی درک بیماری تاثیر دارد و بنابراین این بیماری از سوی بیماران به اشکال مختلفی درک میشود. سازمان بهداشت جهانی (WHO) و انجمن بینالمللی مطالعه درد (IASP) درد را به عنوان احساس ناخوشایند مربوط به یک خطر بالقوه یا واقعی که در تمام ساختار بدن احساس میشود، تعریف کرده است. این تعریف به اهمیت تلقی یک درد به عنوان یک درک و نه به عنوان یک حالت عینی تاکید میکند.
وقتی سینه فرد بیمار برداشته میشود و در روند شیمی درمانی موها و ابروهایش میریزد میزان افسردگی و احساس درد نزد یک زن هفتاد ساله با یک زن جوان متفاوت است. زن جوان به خاطر فرزند خردسال یا نوجوانش، از دست دادن بخشی از زیبایی بر او گران میآید یا دختر جوانی که هنوز آرزوهای دور و درازی برای تشکیل زندگی مشترک در ذهن میپروراند. معمولا چند ماهی فرد دچار افسردگی شدیدی میشود و سپس کمکم بهتر شده و به دنبال معنا بخشی و ساختن شیوههای جدیدی برای کنار آمدن با تجربه و درک جدیدش از زندگی برمیآید. کریمی، یکی از پژوهشگران این حوزه در ایران بیان میکند: وقتی با بیماران مبتلا به سرطان کار میکردم، متوجه شدم آنها گاه از احساساتی حرف میزدند که ناشی از شیمی درمانی بود. لزوما هم احساس درد نبود. اما از درد خود سرطان برایشان ناگوارتر بود. احساساتی که شبیه هیچ یک از حسها یا دردهای آنها نبود. آنها نمیتوانستند این حسها را معنی کنند. در لغتنامه آنها این واژه بیگانه بود. از نظر فرانکل انسان حیوانی است معناساز و بدون معنا نمیتواند موقعیتها را تاب بیاورد. انسان بدون معنا حیوان است از نظر فرانکل. حیوان خالی. حیوان بیخانمان…. و هر رنج و دردی که برایش معنایی پیدا کنیم را تاب میآوریم.
تغییر رفتار آدم های اطراف بعد از بیماری و… برای آنها مهم است. یک قسمت مهمی از اذیت شدنهای این افراد مبتلا به سرطان از تمرین نداشتن و آگاه نبودن زبانی ما است.
در این میان حمایت خانوادگی، تشویق بیمار به شرکت در محافل اجتماعی و گروههای حمایتی و عضویت در انجمنهای مربوط و تلاش در جهت تقویت روابط از طریق ارتباطات، افزایش اگاهی و اطلاعات میتواند به بهبود رفتارهای پذیرندگی درمان و به تبع آن تسکین درد کمک کند. همین چنین رفتار همدلانه و توام با مهربانی پزشکان و پرستاران به میزان زیادی از اضطرابها و ناامیدهای فرد بیمار و خانوادهاش میکاهد. این در حالی است که نهادهای درمانی حمایتگر از بیماران سرطانی بسیار کم و در صورت حمایت، کمکهایشان بسیار ناچیز است. اثرات فاجعه آمیز سرطان علاوه بر فرد خانواده را در بر میگیرد و گران بودن هزینههای درمانی و فشار اقتصادی بیش از پیش روحیه بیمار را تضعیف میکند.
ترس از مرگ، عوارض ناشی از درمان بیماری، کاهش میزان عملکردها و تحمل درد، اختلال در روابط، افسرگی و اضطراب از جمله عواملی هستند که بهداشت روانی مبتلایان به سرطان پستان را تهدید میکند. درماندگی بیماران مبتلا به سرطان پستان بیشتر درباره مرگ، عود مجدد بیماری، نگرانی در مورد آینده و رنج ناشی از آن متمرکز است.
به نظر میرسد این احساس درماندگی باعث انکار میشود. به طوری که بسیاری از زنان با دیدن تغییرات و نشانههای غیرطبیعی در پستان آن را جدی نگرفته و تا هنگامی که درد را احساس نکنند به پزشک مراجعه نمیکنند. معمولا به خودآزمایی سینه اهمیت نمیدهند یا از شرکت در آزمایش های غربالگری طفره میروند. «اگر سرطان داشتم چه کنم! میترسم». یکی مسائلی که در این میان اهمیت قابل توجهی برای فرد بیمار داشته و معمولا از نظر سایرین کم اهمیت تلقی میشود مراجعه به پزشکان مرد برای معاینه سینه است. تعداد متخصصان زن در این حوزه محدود است و بیشتر پزشکان را مردان تشکیل میدهند. شرم و خجالت از یک سو موجب مراجعهنکردن برخی افراد مگر در مواردی که فرد خود را ناچار میبیند و از سوی دیگر احساس ناخوشایند و خجلت زدگی میشود.
بنابراین مشاهده میشود که آگاهیبخشی تا چه اندازه مهم است و لازم است که به طور جدی به آن پرداخته شود. در موارد زیادی فرد مبتلا به سرطان پستان حدود ۲۰-۱۵ سال بعد از دوره درمان به زندگی خویش ادامه میدهد و به همین دلیل تلاش برای افزایش کیفیت زندگی این بیماران دارای اهمیت است.