*لیلا بهرامی
*جامعهشناس
یکی از دغدغههای امروز جامعه آسیبهای اجتماعی است و سازمانهای دولتی در اشکال متفاوت به دنبال شناسایی و تلاش برای رفع و کاهش آنها هستند. خشونت از جمله آسیبهای اجتماعی در استان همدان است که به مسئلهای اجتماعی تبدیل شده و در صورت کمتوجهی و موفقنشدن در مهار آن به بحران تبدیل خواهد شد. به گفته رئیس پیشگیری از وقوع جرم دادگستری استان همدان، به نقل از خبرگزاری فارس فحاشی اولین جرم اتهامی تشکیل پرونده در دادسراهای استان است. خشونت در جامعه زمینه بروز مشکلات و ناهنجارهای متعدد فردی و اجتماعی است و از دیرباز در جوامع وجود داشته است. گویا این باور غلط که بسیاری از مسائل را میتوان با متوسل شدن به زورگویی و پرخاشگری حل و فصل کرد بهرغم آگاهی تمدنی و پیشرفت روزافزون جوامع و وجود معلمان اخلاق و توصیههای معنوی هنوز تا حدود زیادی ریشههای محکمی دارد. انسان اندیشه ورز همواره در طول تاریخ به دنبال راهی بوده که بهرغم کثرت و تنوع اندیشه و آراء مخالف انسانها بتوانند به صورت مسالمتآمیز در کنار هم زیست کنند و به تعبیر جهانبگلو ضمن احترام به حقیقت مورد نظر دیگران، حقیقت مدنظر خود را نیز حفظ کنند. مدارا یکی از راهها یا به عبارتی بهترین راه برای زندگی در حقیقت و برای حقیقت است. حال آنکه با گسترش شهرنشینی و مهاجرت و روند ارتباطات، از سویی تنوع زبانی، اعتقادی و قومی بیشتر شده و از سوی دیگر تعاملات و برخوردهای انسانی افزایش یافته است. در چنین شرایطی تحمل عقاید، فرهنگها و آداب گروههای دیگر اهمیتی دو چندان مییابد. متاسفانه امروزه شاهد تداوم رفتارهای پرخاشگرانه در میان هر قشری و گروهی و با هر پایگاه اقتصادی- اجتماعی هستیم. به نحوی که اعمال خشونت آمیز به یکی از مولفه های زندگی امروز تبدیل شده است و این ناشی از حاکمیت زور در روابط انسانی و کاسته شدن از فرهنگ مدارا و گفتگو است. بسیاری از رفتارهای خشونتآمیز، در جامعه ما طبیعی تلقی شده و مردم خود را محق میدانند که به دلیل وجود ناملایمات اجتماعی و خانوادگی و مسایلی از قبیل گرانی، تورم و مشکلات اقتصادی رفتارهای خشونتآمیز از خود بروز دهند. خشونت با همه ابعاد و اشکال گوناگون آن هم در عرصه خصوصی یعنی خانه و خانواده و هم در عرصههای عمومی و در صحنه خیابان و شهر بروز مییابد. حال آنکه الگوهای رفتار خشن آموختنی هستند و تا حدی هم به عنوان نتیجه ناکامیها و عقدههای درونی و نیازها و آرزوهای سرکوب شده مجال بروز پیدا میکنند و خاصه در بین جوانان ۳۰-۱۸تبدیل به مسئلهای فراگیر شده است. خشونت موجب ناامنی جامعه شده و اخلاق و روحیه انسانی را به تباهی میکشاند و این تسامح و مداراست که میتواند به عنوان کاتالیزوری برای شکلگیری رفتارهای مدنی و دموکراتیک باشد. با این همه نباید فراموش کرد که در مقابل، مدارا نیز مانند هر امر فرهنگی و اجتماعی دیگر تابع آموزش و یادگیری و سبک زندگی مردم یک شهر یا واحدهای اجتماعی است و پرواضح است در این فرایند خانواده، مدرسه، رسانههای جمعی و فضای عمومی جامعه نقش اساسی به عهده دارند و فرد در پذیرش مدارا تحت تأثیر همین عوامل محیطی دست به کنشهای اجتماعی میزند. در این میان نقش دولت و سازمانهای دولتی در نهادینه کردن مدارا به خاطر سیطرهای که دارند و از طرف دیگر رفتارها و هنجارهای اجتماعی را تنظیم میکنند از اهمیت بسزایی برخوردار است. خشونت و پرخاشگری مسئلهای است که توجه همه جانبهای را از سوی تک تک افراد عادی و متخصص میطلبد. به طور مثال آموزش مهارت زندگی در گذشته از کارکردهای خانواده بود اما امروزه با پیچیدهتر شدن و تخصصی شدن جوامع و روابط خانواده بسیاری از کارکردهای خود را از دست داده یا به نهادی دیگر واگذار کرده است. مهارت کنترل خشم یا مهارتهای خودکنترلی از جمله مهارتهایی است که لازم است متولیان تربیتی اهتمام ویژهای در آموزش آن داشته باشند. چراکه از نظر علم روانشناسی پرخاشگری یک واکنش روانشناختی و ابتدایی در برابر ناکامیها است و ناکامی نوعی احساس سد و مانع در دسترسی و پاسخگویی به نیازهاست. از سوی دیگر رفع موانع اقتصادی و معیشتی مردم از ضروریترین اقداماتی است که نیازمند توجه جدی مسؤلین و مدیران کشوری و استانی است. طبق آخرین آمار منتشر شده ۵۰ هزار و ۲۲۸ بیکار در همدان وجود دارد که ۱۶ هزار و ۹۷ نفر تحصیلات دانشگاهی دارند. گرچه همان طور که قبلا اشاره شد عوامل اقتصادی نمیتوانند توجیه کنندهی رفتار نامطلوب و پرخاشگرانهی افراد باشند اما سهم آنها در بروز اختلالات فردی مانند احساس افسردگی و ناکامی و رفتارهای ضد اجتماعی قابل توجه بوده و با رواج خشونت و پرخاشگری در جامعه همبستگی دارند.