این یک خیابان نیست!

این یک خیابان نیست!

فرزاد سپهر- روزنامه‌نگار و معمار

آیا این‌جا خیابان است و اگر هست چرا برای عبور با خودرو، باید به سرعت عابران پیاده، پیش برویم و تازه اگر پیش برویم و شاهد یک یا چند تصادف خودرویی نباشیم. معابر شهری برگرفته از معنای نامشان که محل عبور در شهر برای شهروندان و خودروها هستند هر کدام با کارکردی متفاوت در خدمت یک اصل می‌باشند: «آسوده‌سازی خیال برای رفتن و آمدن» حال اگر این ذهنِ آشفته برای هر شهروند، خانم یا آقا، کودک یا کهن‌سال، بیش از پیش برای رسیدن یا رفتن آشفته‌تر بشود، دیگر واقع می‌شود گفت: این‌جا یک خیابان است و معنا و مفهوم آن این است که شما نباید بگذرید اتفاقا باید بمانید و شاهد سکون و توقف باشید، شاید این یک خیابان نیست.

حساب و کتاب برای اصل دور زدن

از زیرگذر یا روگذر با سرعتی البته مطمئن در حال عبور هستید و ناگاه با حجم توقف خودروها مواجه می‌شوید. از چند صد متر پیش از حجم انبوه خودروها این حجم توقف و یا عبور با آهستگی شروع می‌شود تا اگر بخت، یار باشد با کاهش سریع سرعت خودرو ما نیز به جمع منتظران برای عبور افزوده بشویم.

علت، در کنار ایجاد مراکزی نزدیک روگذر یا زیرگذر با خروجی بالای توقف خودروها در کنار خود، دور برگردان‌های ایجاد شده است. خودرو در مسیر دارای اجازه سرعت پس از طی مسافتی، ناگاه با دوربرگردان مواجه می‌شود که از قضا باید پس از دور زدن در مسیر روبرو به خط سرعت بلوار یا همان خیابان برسد. خودروی گردشی پس از دور زدن از مسیر سرعت به مسیر سرعت مقابل می‌رود تا هم موجب کند شدن حرکت خودروهای پشت سر باشد و هم موجب توقف ناگهانی و تغییر مسیر خودروهای روبه‌رو بشود.

این رویداد یعنی ایجاد دوربرگردان در مسیرهای بلوار یا اتوبان‌های شهر از زمان حضور جناب شهردار تهران آغاز شد. شهرداری که پس از حضور در شهرداری، به پوشیدن ردای ریاست جمهوری رسید و ۸ سال در کار خود بماند. هر چند در آن روزها ایجاد دوربرگردان‌های ناگهانی هم مصداق بیرونی در جامعه، سیاست، شهرسازی و معماری داشت و هم مصداق درونی در ذهن شهروندان یک شهر اما آن قدر عجیب و غریب بود که در قالب یک گزارش شهری با موضوع دوربرگردان‌های اتوبان چمران در تهران منتشر شد. خبرنگار روزنامه شرق در آن سال‌ها از تعجب بسیار زیاد سفیر کشور چین نوشت. آقای سفیر آن‌قدر از این کار متعجب شده بود که راننده خودروی خود را مجبور به دور زدن‌های مکرر از همین دوربرگردان‌ها کرد و در ادامه با رسیدن به مقصد به خبرنگار سرویس شهری روزنامه گفت متعجبم از شما که با هزینه بسیار بالا اتوبان یا بلوار می‌سازید و بعد با یک دوربرگردان آن را به یک خیابان و مسیر معمولی تبدیل می‌کنید.

این جا مدرسه است، محل توقف با شماست

امان از اوقات باز و بسته شدن مدارس، هم مدرسه‌های رسمی و تحصیلی و هم مراکز کمک‌آموزشی. صبح‌گاه همزمان با زمان آغاز مدرسه یعنی حدود ۷ تا ۸ صبح، خودروهای والدین و یا سرویس‌های مدرسه روبه‌روی در یا هر کجا که بشود توقف می‌کنند تا دانش‌آموزان به کلاس درس خود برسند و ظهرها هم اوضاع به همین ترتیب است تا اصل «توقف هر کجا نزدیک‌تر به مدرسه» در خیابان پیاده شود و چنان تعجبی به‌وجود بیاورد که معمولا با داد و هوار و خانم و آقا زودتر حرکت کن همراه است. زمانی از بین بچه‌های مدرسه با حضور بزرگ‌ترهای علاقمند عزیزانی به‌عنوان کمک‌یار پلیس یا پلیس‌یار در مدرسه انتخاب می‌شدند تا ضمن راهنمایی خودروها به محل توقف درست و از پیش تعبیه شده، دانش‌آموزان کم سن و سال‌تر به نسبت خود را برای عبور از خیابان و رسیدن به سمت روبرو کمک کنند. اکنون به نظر با استقرار نیروی انتظامی و پلیس شهری می‌شود انجام این وظیفه را انتظار داشت تا در مواقع باز و بسته شدن مدرسه، نظم شهری با راهنمایی خودروها برقرار شده و دانش‌آموزان نیز بر کار پلیس و اهمیت کار او آگاه بشوند.

ایرانی‌ها چه رویایی در سر دارند

جمله‌ای معروف در اواخر قرن بیستم توسط یک فیلسوف فرانسوی، نقل محافل فکری شد: «این یک چپق نیست!» میشل فوکو که سال ۱۳۵۷ خورشیدی به ایران نیز آمد و از قضا کتابی با حال و هوای انقلاب ایران با نام «ایرانی‌ها چه رؤیایی در سر دارند» نوشت با کتاب خود یعنی «این یک چپق نیست!» سعی در ارائه مفهوم دیگرگونه نگریستن و دعوت به اعتماد نکردن برای نگریستن صرفاً با چشم‌ها و حواس متداول داشت. کتاب انقلابی او را جناب «حسین معصومی همدانی» ترجمه و توسط انتشارات هرمس منتشر کرد و کتاب چپق‌نشان میشل فوکو توسط هنرمند سینمایی، مانی حقیقی، ترجمه و توسط نشر مرکز منتشر شد. عنوان یادداشت «این یک خیابان نیست!» برداشتی از کتاب یاد شده است و تلاش می‌کند تا به این معبر شهری و مسیر دسترسی در شهر توجهی از شکل دیگر بشود.

از طرفی خیابان با وضع موجود خود در هر نقطه از ایران، اوضاعی انتقادی به لحاظ شهرسازی و معماری دارد و از طرفی مفهوم خود را با تاکید بر عبور و مرور صرفا خودروها دچار چالش و پرسش می‌بیند. شهر به مثابه مکانی برای آرامش شهروندان وایجاد زندگی روزمره با حداقل مشکلات در حال حاضر، اما و اگرهای بسیار از جمله همین مساله خیابان دارد. انگار در برابر راه‌بندان هر روزه، باید دوباره از خود بپرسیم آیا این یک خیابان است؟!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *