به یاد عارف
برگزاری نود و یکمین سالروز درگذشت عارف قزوینی در همدان
نجوا کندری
سی و ششمین برنامه از سلسلهنشستهای «دیدار» با عنوان «به یاد عارف» به بهانه نود و یکمین سالروز درگذشت عارف قزوینی، روز سهشنبه ۲ بهمنماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۰:۳۰ در محوطه آرامگاه بوعلیسینا، کنار مزار عارف، برگزار شد. در این نشست که با استقبال جمعی از هنرمندان، شاعران، فعالان فرهنگی و دوستداران فرهنگ و هنر همدان همراه بود، حسین زندی، هوشنگ جمشیدآبادی، پروانه آریانیک، مهدی بهخیال، علی سحاب، مریم رازانی و محمد افشار به بیان سخنانی درباره عارف قزوینی و خواندن اشعاری از این شاعر ملی پرداختند. پس از آن کاظم مرادی، خواننده مطرح همدانی، چند تصنیف آشنای عارف را با همخوانی حاضران اجرا کرد. در پایان نیز میهمانان نشست با تقدیم گل بر مزار این شاعر و تصنیفساز، به او ادای احترام کردند.
در ابتدای این برنامه، حسین زندی، فعال فرهنگی و مجری نشست، ضمن خوشامدگویی به میهمانان و بیان این نکته که امروز به مناسبت سالروز درگذشت شاعر ملی عارف قزوینی گرد هم آمدیم، درباره این مراسم گفت: «امسال ششمین سالی است که در سالروز درگذشت عارف قزوینی کنار همدیگر جمع میشویم، به احترامش و به یادش گرد هم میآییم، با هم شعر میخوانیم، درباره عارف صحبت میکنیم و تصنیف میخوانیم.»
زندی با تاکید بر همکاری تشکلهای مختلف برای برگزاری بزرگداشت عارف در این شش سال افزود: «دوستان ما در تشکلهای ادبی، تشکلهای مدنی و اداره کل میراثفرهنگی همکاری کردند تا سالروز درگذشت عارف قزوینی در این شش سال برگزار شود. خوشحالیم که این روز (دوم بهمن) به همت شما نازنینان در این چند سال بدون تعطیلی برگزار شده است. امروز هم باوجود این که روزی سرد و برفی است، زحمت کشیدید و در این نشست حضور پیدا کردید.»
امروز دیگر میتوانیم بگوییم عارف همشهری ماست
حسین زندی در ادامه صحبتهایش درباره عارف قزوینی گفت: «کمتر کسی مثل عارف میتواند به طور همزمان شاعر، خواننده، تصنیفساز، خوشنویس و آزادیخواه باشد. حضور عارف در شهر و استان ما واقعا اتفاق و افتخار مهمی است و امروز دیگر میتوانیم بگوییم عارف همشهری ماست. عارف قزوینی شش سال آخر عمر خود را در همدان بوده و نود و یک سال هم هست که در اینجا آرمیده. پس سابقه حضور او در استانمان از خیلی از زندگان شهر ما بیشتر است. به همین دلیل میخواهم بگویم که عارف همشهری ما و متعلق به استان همدان است. البته یک هنرمند و یک شاعر متعلق به یکجا نیست؛ ولی بههرحال حضور عارف برای ما غنیمت است.»
قدر داشتههایمان را نمیدانیم
زندی با انتقاد از این که در ایران و به طور ویژهتر همدان، چندان به سرمایهها و داشتههای ملی توجه نمیشود، افزود: «حضور عارف برای ما غنیمت و فرصت است. اما چقدر توانستیم از این فرصت استفاده کنیم؟ اگر این شخصیت در کشور دیگری مثل ترکیه بود، چقدر برایش قدم برمیداشتند؟ برای ملانصرالدین که یک شخصیت خیالی است، مقبره میسازند. ولی ما که اینجا چنین شخصیتی را داریم، نهتنها چندان به آن اهمیتی نمیدهیم؛ بلکه گاهی آن را نادیده هم میگیریم.»
سپس او به موضوع ازبینبردن کتابخانه آرامگاه بوعلی اشاره کرد و گفت: «معمولا برای شخصیتهایی همچون عارف قزوینی موزه و کتابخانه میسازند و در تقویم رسمی برایشان روز تعیین میکنند. ولی ما اینجا کتابخانه آرامگاه بوعلی را هم از بین بردیم. نهادی به اینجا آمد که کتابخانه آرامگاه بوعلی را نیز از بین برد و آن را غصب کرد.»
حسین زندی در پایان سخنانش ابراز امیدواری کرد که نسل بعدی اهالی فرهنگ بیش از گذشته به این اتفاقات، بزرگان و سرمایههای ملی بپردازند و قدر این بزرگان را بیش از گذشته بدانند.
عارف قزوینی، یکی از شاعران بزرگ ملی در دوران مشروطهخواهی
هوشنگ جمشیدآبادی، نویسنده و پژوهشگر همدانی، دیگر سخنران این نشست بود. وی در صحبتهایش به دو موضوع نقش شاعران ملی ایران و اندوه عارف پرداخت.
جمشیدآبادی در ابتدای صحبتهایش به رواج سخنگویی و شعرگویی در ایران باستان و پس از اسلام تاکید کرده و سپس از شاعرانی ملی همچون محمد بن وصیف سیستانی، ابوسلیک گرگانی، حنظله بادغیسی، رودکی، فردوسی، هاتف اصفهانی، فتحعلی خان ملکالشعرا صبا و فروغی بسطامی که نقش موثری در تکامل تاریخ ایران داشتند، نام برد.
او در ادامه سخنانش به متداول شدن شعر ملی در ایران دوران مشروطهخواهی تاکید و از عارف قزوینی بهعنوان یکی از شاعران بزرگ ملی یاد کرد. وی در تایید این نکته، چند بیتی از عارف خواند:
پیام دوشم از پیرِ میْفروش آمد
بنوش باده که یک ملتی به هوش آمد
هزار پرده ز ایران درید استبداد
هزار شُکر که مشروطه پردهپوش آمد
ز خاکِ پاکِ شهیدانِ راهِ آزادی
ببین که خونِ سیاوش چهسان به جوش آمد
جمشیدآبادی سپس به توضیح درباره شخصیت این شاعر ملی پرداخته و در این باره گفت: «عارف قزوینی علاوه بر شاعری، وجوه هنری دیگری نیز دارد. این مرد صدای خوب و خط خوشی داشته و اهل موسیقی، سیاست و آزادیخواهی بوده است. عارف صراحت گفتار داشته و از کسی تعریف و تمجید نمیکند؛ مگر او شایستگی تعریف داشته باشد. شاعری با چنین صراحت کمتر داریم. عارف قزوینی مدتی هم با لباس روحانیت در پامنبری میرزا حسین واعظ روضه میخواند. ولی شعرش را خودش میگفته است. آغاز شعرگویی عارف از همان جا شروع میشود و بعدا قدم به جامعه مشروطهخواهان میگذرد. او دوستان بسیاری از رجال و بزرگان آن دوره داشته که بهعنوان نمونه میتوان از دکتر رضازاده شفق، ملکالشعرا، میرزاده عشقی و احمد کسروی نام برد.»
وی در پایان صحبتهای خود درباره شخصیت عارف قزوینی به این نکته اشاره کرد که زندگی خصوصی عارف، عاشقپیشگی و بیعاری هم دارد و ممکن است برخی بابت این موضوعات بر عارف خرده بگیرند؛ اما موجهای دریای وسیعی که این هنرمند دارد، چنان است که این گفتهها را کنار میزند.
غم عارف، غم وطن و آزادیخواهی است
هوشنگ جمشیدآبادی بخش دوم سخنان خود را به صحبت درباره اندوه عارف اختصاص داد. او بر این نکته تاکید کرد که بسیاری از اشعار این شاعر، غم او را نشان میدهد. جمشیدآبادی در پاسخ به این سوال که اندوه عارف از چیست، گفت که غم او غم شخصی نیست؛ غمش غم وطن، غم آزادیخواهی و غم ایران است. وی در پایان صحبتهایش ترانهای با نام «اندوه عارف» را که به یاد عارف قزوینی سروده بود، اجرا کرد.
پس از پایان سخنان هوشنگ جمشیدآبادی، پروانه آریانیک قطعه شعر «گدای عشق» از سرودههای عارف قزوینی را برای حاضران در برنامه خواند. در ادامه نشست، حسین زندی با بیان این توضیح که مهدی بهخیال، پژوهشگر همدانی، در این سالها چندین کتاب و مقاله از جمله «نامههای عارف» و «یادنامه عارف» را درباره عارف جمعآوری و نوشته است، از او دعوت کرد که چنددقیقهای درباره این شاعر ملی صحبت کند.
یادِ عارف در «یادنامه عارف»
مهدی بهخیال به بیان سخنانی درباره دوستانی که در چند سال اقامت عارف در همدان با او دیدار داشتند، پرداخت. وی در ابتدای صحبتهایش به محدود بودن دیدارهای دوستانه عارف در همدان اشاره کرد و در این باره گفت: «عارف در مدت زمانی که در همدان اقامت اختیار کرده بود، از همهجا و همهکس پرهیز داشت؛ مگر اینکه چهرههای برجستهای به جهاتی به همدان سفر میکردند، سراغ عارف را میگرفتند و با او دیدار داشتند. از جمله این اشخاص میتوان به محمدعلی جمالزاده، قمرالملوک وزیری، احمد کسروی، دینشاه ایرانی و عبدالحسین سپنتا اشاره کرد. علاوه بر این، اشخاص هنرمندی مثل بدیع زاده، با عارف در باغهای عباسآباد دیدار و گفتگو کردند.»
بهخیال در ادامه با اشاره به این نکته که فارغ از این دوستان تهرانی که عموما جنبه احوالپرسی با عارف داشتند، دوستان همدانی او از رنگ دیگری بودند؛ به معرفی چند دوست صمیمی عارف در همدان پرداخت. وی از دکتر میرزا مهدی خان بدیعالحکما بهعنوان یکی از دوستان نزدیک عارف در همدان یاد کرد.
سپس مهدی بهخیال درباره سه دوست دیگر عارف قزوینی در همدان افزود: «دوست دیگر عارف که طی آن سالها به همدان خیلی خدمت کرد و کمتر به آن اشاره شده، غفاری فرخ خان، پیشکار مالیه همدان، رئیس محاسبات وزارت امور خارجه بود. عارف بهکرات به نام بدیع الحکما و غفاری فرخ خان اشاره میکند. دیگر دوست عارف، حسن خان اقبالی بود. او آنقدر به عارف علاقه داشت که طرحی از وی را در اتاق نشیمن خود آویخته بود. یکی از دوستان دیگر عارف در همدان، عبدالله خان فروهر نام داشت. عبدالله خان عضو شورای عالی سیاست وزارت امور خارجه بود که بعدها هم سفیر ایران در اتریش شد.»
بهخیال در پایان سخنان خود دو نامه از عبدالله خان به حسن اقبالی و یک سند را که هیچکدام جایی منتشر نشدهاند و شامل مطالب جالبی درباره علاقهمندان آن دوره به عارف و پیگیریهایشان هستند، برای حاضران در نشست خواند.
عارف، گنجینهای متعلق به دوره بیداری
در ادامه برنامه، حسین زندی با بیان این نکته که عارف جزو معدود شاعرانی است که در این یکصد سال گذشته همچنان اشعار و تصنیفهایش خوانده میشود و نسل جدید هم به آن علاقه دارند، از علی سحاب، دانشآموز نسل جدید دعوت کرد تا غزلی از عارف قزوینی را برای حاضران بخواند.
سحاب پیش از خواندن شعر، از عارف بهعنوان یک گنجینه یاد کرد و گفت: «گنجینه ادبیات ما یک گنجینه شایگان و رایگان است. یعنی ما بدون هیچ زحمتی به این گنجینه دست پیدا کردیم و چون زحمتی نکشیدیم، ممکن است که قدر آن را هم ندانیم. ما چون آن را ارزان بدست آوردیم، ارزان هم داریم از دستش میدهیم و این جای افسوس دارد. یکی از گنجینههای متعلق به دوره بیداری هم شادروان عارف قزوینی است.» سحاب پس از پایان سخنانش، قطعه شعری را از این شاعر آزادیخواه خواند.
در بخش بعدی این برنامه، مریم رازانی، بخشی از کتاب «یادنامه عارف» را که مربوط به خاطره دکتر شرفالدین خراسانی از عارف قزوینی بود، برای میهمانان نشست خواند. حسین زندی درباره این خاطره گفت: «این خاطره نشان میدهد بر خلاف آن که برخی میگویند عارف خیلی بداخلاق بوده، او چقدر با کودکان رابطه خوبی داشته است. علاوه بر این، طرفدار حیوانات بوده که این روحیه، امروز خیلی کمتر است.»
در ادامه نشست، محمد افشار، دبیر انجمن شاهنامهخوانی چکاد، غزل دیگری از عارف را برای حاضران خواند. پس از غزلخوانی افشار، حسین زندی به معرفی کتاب «همدان در نگاه معزالدین مهدوی» با گردآوری امیر قشمی پرداخته و دو خاطره از معزالدین درباره عارف را از این کتاب بازگو کرد.
سپس کاظم مرادی، هنرمند همدانی، چند تصنیف آشنای عارف قزوینی از جمله «آمان» و «هنگام می (از خون جوانان وطن لاله دمیده)» را با همخوانی حاضران اجرا کرد. در پایان برنامه نیز میهمانان با تقدیم گل بر مزار عارف، به این شاعر و آزادیخواه ملی ادای احترام کردند.