*ماهان زندی
«تاریخنگاران ایران» عنوان کتابی از دکتر «پرویز اذکایی است که توسط بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار و در سال ۱۳۷۳ به طبع رسیده است. در این کتاب نویسنده، تاریخ نگارانی را معرفی کرده که از خطه همدان برخاستهاند و یا به این شهر، آمد و شدی داشتهاند.
این اثر در چهار بخش معرفی شده، بخش اول شرح حال ابن فقیه، بخش دوم مربوط به ابوعلی کاتب، بخش سوم شرح حال ادیب ابیوردی، ابن همدانی، ابن شادی، نجیب همدانی، طوسی همدانی، نجمالدین قمی و ابوبکر راوندی است. بخش چهارم کتاب مربوط به خواجه رشید، حافظ ابرو و دو دفتر (مفصل تحریر دفتری و جغرافیای ولایات عراق عجم) است. به نظر ایرج افشار که در یادداشت کتاب نوشته شده است، قبل از تدوین این کتاب سرگذشت خواجه رشید با این وسعت و دامنه در دسترس نبوده است. در این یادداشت نیز به معرفی خواجه رشید از دیدگاه دکتر پرویز اذکایی میپردازم: «فضل الله بن ابوالخیر، در سال ۶۴۵ قمری/۱۲۴۷میلادی، در همدان به دنیا آمد، دوران جوانی او در این شهر به تحصیل علوم مختلف به خصوص طب که پیشه خانوادگی آنها بود، پرداخت. او تا سی سالگی که به عنوان طبیب به دربار ایلخان اباقان (۶۶۳_۶۸۰) پیوست، بر کیش پدران یهودی خویش بود، اما مقارن با اتصال به دستگاه ایلخانی به تاسی از پدر و عموی خود به دین اسلام گروید و لقب اسلامی «رشید الدین» پیدا کرد. دوره بیست ساله وزارت خواجه رشید (۶۹۷_۷۱۸) در تاریخ ایران به خاطر اصلاح امور مالی و اداری، عمران و آبادی کشور، امن و رفاه عمومی، رواج علم و آداب، از ادوار گذشته متمایز است؛ وی که با سه پادشاه بزرگ ایلخانی (غازان، اولجایتو و ابوسعید) پیوستگی داشت، تا واپسین دم، از اصلاح امور دولت و ترفیه حال ملت، دست برنداشت.
دکتر اذکایی مینویسد: باید گفت در فراگیری معارف گوناگون، شناخت کامل زبانهای فارسی، عربی، عبری، مغولی، ترکی و چینی او را یاری کرده است. در برنامه اصلاحات کشوری که خواجه رشید طرحریزی کرد و تا حد مقدری هم اجرا کرد، مواردی چون اصلاح نظام زمینداری، تنظیم مناسبات مالک و زراعی، ساماندهی امور ارضی و زراعی، ایجاد قنوات، ارتقای اقتصادی و توسعه بازرگانی، عمران و آبادی شهری و روستایی گنجانده شده بود. فهرست عمارات رشیدی که به امر و نظارت او در بلاد مختلف ایجاد و یا تجدید بنا شده، بیشتر از آن است که در این مقال بگنجد. اما مهمترین آنها عبارتند از: ربع رشیدی: حدود سال ۷۰۰ قمری بنا شده و طبق نامهای که خواجه برای فرزندش نوشته، آمار ابنیه و سکنه شهرک آن را چنین بیان میکند: ۲۴کاروانسرا، ۱۵۰۰دکان،۳۰۰۰۰ خانه به علاوه گرمابهها، بستانها، آسیابها، نخریسی، کاغذسازی، رنگرزی، ضرابخانه، بیمارستان، مدرسه، کتابخانه و دفتر سرپرستی. در واقع ربع رشیدی یک شهرک دانشگاهی بوده که تنها در کوی دانشجویان آن، شش هزار طلبه از ممالک مختلف اسلامی ساکن و مشغول به تحصیل بودند.
دکتر اذکایی در معرفی آثار خواجه رشید در همدان مینویسد: زادگاه خواجه رشید که همواره در تالیفات و مواضع ذکر اسم خویش، اصرار دارد نسبت زادگاهی خود را یاد کند شامل درمانگاهها و بیمارستانها، مقرری برای پزشکان و دارو گران، خانقاه و آشخانه، داروخانه و مانند این بوده است.
او درباره وقفنامه خواجه رشید مینویسد: حدود نیم قرن پیش که نسخه وقفنامه رشیدی شناخته شد، مرحوم محمود عرفان گفتاری به عنوان «بزرگترین بنیاد خیر در ایران» در توصیف آن و تحلیل محتوای متن، نوشت (نامه دینشاه همدانی)
دکتر اذکایی در بخش تالیفات خواجه رشید، آثار خواجه را شامل پانزده عنوان و به چهار قسم موضوعی دینی، علمی، ادبی و تاریخی رده بندی کرده و درباره هر یک توضیحی کوتاه آورده است.
او درباره قتل خواجه رشید مینویسد: پس از درگذشت سلطان اولجایتو (۲۸ رمضان ۷۱۶)، سلطان ابوسعید بهادرخان که دوازده سال بیشتر نداشت و یکسره تحت نفوذ اتابکانی بود که با خواجه رشید میانه نداشتند، به تخت نشست. تحریکات اصحاب توطئه موجب عزل خواجه رشید از وزارت دولت ایلخانی شد (پایان ماه رجب ۷۱۷) و او برای استراحت از سلطانیه به تبریز رفت. پس از مدتی چون پیشنهاد بازگشت به وزارت به او شد، ناسنجیده قبول کرد و همین امر موجب وحشت دشمنان او شد و آنها ضمن اتهام یهودی گری که همیشه در آستین داشتند، این بار نزد سلطان ابوسعید، خواجه رشید را متهم کردند که سلطان اولجایتو را به دست پسرش (عزالدین ابراهیم) شربت دار ایلخان ماضی، شربت مسموم خورانده است و آن طفل خردسال به خشم آمده و حکم قتل او و فرزندش را صادر کرد که در روز ۱۷ جمادی الاول سال ۷۱۸ قمری در دهکده (خشکدر) تبریز اجرا شد.