جای خالی تجدید دیدار و تبادل نظر اهالی تئاتر در جشنواره بیست و نهم

0

جای خالی تجدید دیدار و تبادل نظر اهالی تئاتر در جشنواره بیست و نهم

ناهید زندی‌صادق

«محمد جهانپا» بازیگر و کارگردان نام‌آشنای مشهدی از یاران وفادار جشنواره تئاتر کودک و نوجوان است که چندین دوره در جشنواره حضور داشته و امسال هم مهمان شهر همدان است، نگاه ویژه ملی- میهنی جهانپا به داستان‌های شاهنامه از نقاط قوت کارهای اوست. پای صحبت‌های کارگردان با سابقه تئاتر کودک و نوجوان نشسته‌ایم:

لطفا خودتان را معرفی کنید.

محمد جهانپا هستم، بازیگر و کارگردان تئاتر، امسال در بیست و نهمین دوره از جشنواره بین‌المللی تئاتر کودک و نوجوان با نمایش «فقط خودم» در بخش مسابقه کودک در خدمت همدانی‌های عزیز هستم.

– موضوع نمایش فقط خودم چیست؟

نمایشنامه نوشته «مهدی سیم‌ریز» عزیز است درباره یک دختر تک‌فرزند و لوس به نام «سارا»، قصه در سفری جادویی با چند مورچه که هم‌اتاق سارا هستند، رقم می‌خورد.

سارا متوجه می‌شود که به زودی قرار است یک خواهر یا برادر به خانواده آنها اضافه شود. او چطور باید با این موضوع کنار بیاید؟ قطعاً یکی از محاسن این کار این است که هم در دنیای کودکان و هم در دنیای بزرگسالان تاثیرگذار خواهد بود. این بچه‌هایی که نه خواهری دارن نه برادری، بعد از اینکه حمایت پدر و مادر را از دست دادند، حمایت کس دیگری را نخواهند داشت. همین ممکن است فضای تلخی را برای آینده آنها به وجود بیاورد. در واقع فقط خودم تلنگری درباره تک‌فرزندی است.

– با توجه به اینکه شما هم برای رده سنی کودک و هم برای رده سنی نوجوان تئاتر تولید کرده‌اید، از نگاه شما تفاوت این دو چیست؟

تفاوت در نوع مخاطب است. در تئاتر کودک تکلیف مشخص است. جامعه هدف ما کودکان ۶ تا ۱۱ سال هستند که با سرعت بالایی با کار ارتباط برقرار می‌کنند و با دنیای نمایشنامه همراه می‌شوند. اما کار برای نوجوان‌ها کمی سخت‌تر است زیرا جامعه هدف مشخصی وجود ندارد.

در همین جشنواره تئاتر اکثر مخاطبان ما کودکان هستند. بی‌تعارف بگویم در کشور ما تکلیف مخاطب نوجوان و سلیقه آن‌ها خیلی مشخص نیست. در چند سال گذشته تکیه ما بر روی شاهنامه بوده است، چرا که اعتقاد داریم بحث وطن و ملی‌گرایی با شاهنامه که یک آبشخور وسیع و دست‌نخورده است، بهتر آموزش داده‌ می‌شود. نوجوانان عاشق فضاهای ماجراجویی و پهلوانی و حتی قهرمان‌سازی هستند و این فضا در شاهنامه به وفور یافت می‌شود.

در کارهای دو سه سال اخیر روی این فضا متمرکز شده‌ایم. کارهایی مانند «افسانه ماردوش» یا «رویای اسبی به نام شبرنگ» از این دست هستند.

خوشبختانه در صحبت با نویسنده کار آقای سیم‌ریز متوجه می‌شویم که در زمینه کار نوجوان راهمان را پیدا کرده‌ایم. بیشترین تکیه را در حوزه شاهنامه خواهیم داشت تا در چند سال آینده بتوانیم چند داستان کمتر شنیده شده از شاهنامه را به روی صحنه ببریم.

شاید وقتی اذهان عمومی آماده‌تر شد نسل‌های بعد از ما روی اقتباس از شاهنامه تمرکز کنند. اکثر بچه‌ها فقط داستان رستم و سهراب یا اسفندیار را شنیده باشند و تمام داستان‌های شاهنامه را چنانکه باید و شاید نشناخته‌ باشند. در زمینه شاهنامه اگر خوب کار کنیم در سال‌های آینده جوانانی خواهند آمد که حوزه‌های بکر شاهنامه را به با اقتباس امروزی به روی صحنه ببرند. «آخرین پر» کار آقای «قلعه‌ای» اشاره خوبی به داستان رستم و سهراب است که آقای قلعه‌ای یک آداپته امروزی از این داستان کهن را روی صحنه برد.

– با توجه به اینکه شما در دوره‌های مختلف جشنواره تئاتر کودک و نوجوان چه در همدان و چه در اردکان شرکت داشته‌اید تفاوت این دو دوره را چگونه دیدید؟

اولین نکته مثبت این دو دوره وجود یک دبیر مشترک به نام «امیر مشهدی عباس» بود که جو صمیمی خیلی خوبی را به وجود آورد. دبیر جشنواره‌های قبلی به تئاتر شهرستان چندان بهایی نمی‌دادند. در آن دورهمی‌ها و شب نشینی‌ها خبری از بچه‌های شهرستان نبود، از آنجا که امیر اهل سفر است. شهرهای مختلف ایران را گشته، ارتباط‌های خوبی با تئاتر شهرستان دارد، از سوی دیگر او فیلمساز است و با چهره‌های سینمایی و تلویزیونی آشناست و برای جشنواره اعتبار می‌آورد.

اما به لحاظ رویداد و شهر میزبان باید بگویم قطعاً بچه‌های اردکان توانایی و شناخت درست که حاصل تجربه سال‌ها برگزاری جشنواره در همدان بود را نداشتند البته تمام تلاش خود را کردند و همراه بودن و روی خوش آنها در خاطر شرکت‌کننده‌ها باقی خواهد ماند.

همدان با توجه به اینکه کلانشهر است از نظر زیرساخت بسیار بهتر بود. اردکان یک شهر کوچک صنعتی و کارخانه‌ای است با بافتی سنتی و تاریخی، قطعاً همدان هم به لحاظ سخت‌افزاری و هم از نظر تجربه برگزارکننده‌ها بهتر است؛ اما به نظرم آن شوک به شدت نیاز بود، راستش به نظر من در سال‌های قبل بود و نبود جشنواره انگار تفاوتی نداشت و سفر یکساله به اردکان تلنگری برای مدیران و مردم بود.

– از نظر تماشاگر چه تفاوتی میان همدان و اردکان وجود داشت؟

جشنواره کودک و نوجوان با گوشت و پوست و استخوان مردم همدان عجین شده است. مردم همدان همیشه می‌دانستند که اوایل آبان یا حداکثر باید منتظر جشنواره تئاتر کودک و نوجوان باشند. در گذشته جشنواره رنگ و بوی جذاب‌تری داشت. رقابت‌ها خیلی سخت بود. اگرچه امروزه با توجه به فشار مالی به گروه‌ها نمی‌توان توقع یک کار بزرگ را داشت، اما به نظرم بازگشت جشنواره به همدان می‌تواند اتفاقات خوبی را رقم بزند.

– درباره کارهایی که در روز اول جشنواره دیدید صحبت کنید.

احساس می‌کنم همکاران ما تئاتر را خیلی جدی نگرفته‌اند. ما نباید فهم و درایت کودکان را دست کم بگیریم. وقتی که مارک تواین می‌گوید: «بزرگترین ابداع بشر تئاتر کودک و نوجوان است»، مسئولیت ما صد چندان می‌شود. چون ما با یک روح و ذهن پاک روبه‌رو هستیم که تاثیر کارهایی که امروز می‌بیند را در بزرگسالی او می‌توان مشاهده کرد.

تنها ایرادی که امسال متوجه آن شدم این است که نویسندگان و کارگردانان کارها را مانند سال‌های گذشته جدی نگرفته‌اند.

– سخن پایانی؟

عدم ارتباط دوسویه کارگردانان و نویسنده‌گان با هم خیلی مشهود است. شب‌نشینی‌ها و دورهمی‌های قدیم لازم است. جای خالی تجدید دیدار و بیان دیدگاه‌های مختلف درباره کارهای دیده شده همچنان احساس می‌شود. دومین شبی است که ما در این جشنواره هستیم و هیچ تبادل نظری شکل نگرفته است. شاید این به خاطر این است که محل اقامت و اسکان شرکت‌کننده‌گان پراکنده است، امیدوارم آقای مشهدی عباس تا دیر نشده برای این موضوع فکری بکند.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.