شهرها، بستری برای زیست افراد جامعه فارغ از تفاوتهای فرهنگی، نژادی، قومی و طبقه اجتماعی هستند که تنوع و تکاثر شهروندان به پویایی و بالندگی لایههای مختلف جامعه کمک شایانی میکند. امروزه با گسترش زندگی شهری و پیچیده شدن مناسبات شهروندان، اسباب و آداب حضور در شهر نیز تغییر کرده و نیازمند آموزشهایی متناسب با زمان و به فراخور شرایط جامعه است که پاسخگوی شهروند امروزی با شرایط فعلی باشد. در گفتمان توسعه پایدار جامعه بر تغییر مبلمان شهری و گسترش حمل و نقل سبز بسیار تاکید شده است. حمل و نقلی که خودروها جایشان را به انسانها و دوچرخه میدهند و ضمن این تغییر شاهد شهری سبزتر با انسانهای سالمتر هستیم. اما به راستی چقدر فرهنگ شهر نشینی امروزه پذیرای چنین تغییری است یا اصلا در نگاه مدیران شهری و شهروندان چنین موضوع و برنامهای تعریف شده است؟
در فرهنگی که داشتن خودرو گرانقیمت یک معیار از پیشرفت و توسعه شخصیتی افراد قلمداد میشود، جایی برای شهروندان دوچرخهسوار است؟ و یا در خیابانهایی که صدای بوق اتومبیلها جزء همیشگی و مزاحم حمل و نقل شهری است چه جای شنیدن صدای حرکت آرام چرخهای دوچرخه؟! اما آیا صرفا تغییر نگاه مدیران شهری برای ایجاد دگرگونی در کنه فرهنگ شهرنشینی کافی است؟ باید گفت خیر! این تک تک افراد جامعه هستند که هریک به سهم خود در شکلگیری چنین فرهنگ فشل و نادرستی نقش داشته اند. مادامی که بدوی ترین اصول حمل و نقل نظیر حفظ فاصله استاندار با دوچرخه سوار توسط خیل عظیم اتومبیل سواران رعایت نمیشود و بیشتر، دوچرخه سوار را به عنوان عاملی دست و پا گیر در خیابانهای باریک و غیراستاندارد شهر میبینند پربیراه نیست که از آنسو شاهد افزایش بیماریهای قلبی و دیابت باشیم. در فرهنگی که اتومبیلسواران به منزله سواران سفینههای فضایی رفتار کرده و با پاشیدن گل و لای و باران به واسطه چرخهایشان توجهی به دوچرخهسوار و یا عابر پیاده ندارند قاعدتا شاهد ترویج نگاه انحصارطلبانه و خشونت آمیز در جامعه هستیم. اما چگونه میتوان این فرهنگ نادرست خودرومحوری را به نفع شهروندان و به رویکردی پاک تغییر داد؟ بیاید زین پس نقش خود را به عنوان یک شهروند در تغییر فرهنگ حمل و نقل شهری ایفا کنیم و در مواجهه با دوچرخهسواران چنین عمل کنیم:
حفظ فاصله یک و نیم متری اتومیبل از دوچرخهسوار
استفادهنکردن از بوقهای نامتعارف و یا ممتد در مواجهه با دوچرخهسواران چراکه سبب تمرکزنداشتن و بروز سانحه برای آنها میشود.
پارک دوبل نکردن اتومبیل در معابر باریک شهری؛ چراکه سبب کم شدن مسیر راست کناره خیابان و حضور دوچرخهسوار در مسیر اصلی و بروز حادثه میشود.
توجه به علائمی که دوچرخهسوار حین گردش به چپ و راست با دستهای خود نشان میدهد و اطلاع از مسیر حرکت دوچرخه
دوچرخهسوار زن با مرد در نوع دوچرخهسواری تفاوتی ندارد،بنابراین با دیدن یک بانوی سوار بر چرخ از واکنشهای هیجانی و مزاحمتهای خیابانی بپرهیزیم.
ترددنکردن به صورت سواره یا پیاده از مسیرهای دوچرخهسواری
توقف ناگهانی نکردن خودروها در مسیرهای شهری مادامی که دوچرخه سواری پشت سر آنهاست، چراکه در اغلب مواقع به علت نوع ترمز دوچرخه، قادر به توقف بهنگام نیستند و منجر به تصادف و کله کردن دوچرخهسوار میشود.
در نظر داشته باشیم که نیروی محرکه دوچرخه، توان و رکاب دوچرخه سوار است، بنابراین با راه ندادن به دوچرخهسوار سبب کند شدن دور رکاب و کاهش سرعت وی و بروز ترافیک میشویم.