*لیلا بهرامی
*جامعهشناس
شیوع کرونا پدیدهای است که ابعاد مختلف اجتماعی جوامع را به شدت تحت تاثیر قرار داده و اثرات منفی آن در همه ابعاد فرهنگی،اجتماعی، سیاسی و اقتصادی کشورها نمایان شده است. جهت جلوگیری از انتشار این بیماری در سراسر جهان پزشکان بر استفاده از ماسک و فاصلهگذاری اجتماعی به عنوان تنها سلاح مؤثر بر علیه بیماری تاکید دارند . با این وجود در کشور ما با وجود افزایش جانباختگان و بستریهای بیماری کرونا استفاده از ماسک و رعایت اصول بهداشتی چنان که ضروری است جدی گرفته نمیشود و گروهی از مردم نسبت به انجام پروتکلهای بهداشتی کوتاهی کرده و با حضور در دورهمی و جشنها، و برگزاری مراسمهای عروسی و عزا به انتشار و تکثیر هر چه بیشتر این ویروس دامن میزنند و چندان هشدارها و توصیههای مسؤلان بهداشتی و کارگزاران امر را جدی نمیگیرند.
این وضعیت حاکی از بروز مسئلهای به نام بیتفاوتی اجتماعی در جامعه است. بیتفاوتی اجتماعی به مثابه مفهومی اخلاقی و یک پدیده جامعه شناختی به معنای علاقه اندک یا عدم تعلق در حیات اجتماعی آدمیان است. اساس هر نظم اجتماعی را عاطفه و تفاوتمندی تشکیل میدهد که ریشه در وابستگی و ارتباط عاطفی به جمع یا احساس عضویت دارد. اما پدیدهای مانند بیتفاوتی اجتماعی، بیانگر بی احساسی، بدبینی، بی میلی و به عبارت بهتر نوعی افسردگی اجتماعی است. از این رو در منظری آسیبشناختی، بیتفاوتی در جامعه نوعی بیماری اجتماعی شناخته میشود. همانگونه که در نقطه مقابل آن، هر گونه اعتنای اجتماعی و نوعدوستی در حیات فردی و اجتماعی، نشانه پویایی و سلامت اجتماعی است. صاحبنظران بیتفاوتی اجتماعی را نوعی تهدید میدانند و از این رهگذر به مسئله تمایل افراد به دخالتنکردن در امور و پذیرش مسئولیت اشاره کردهاند. هم چنین به عقیده گروهی در هر جامعه برخی شرایط بنیادین وجود دارد که در صورت نبود آنها، جامعه به شدت دچار اختلال خواهد شد و یکی از مهمترین این عوامل، این است که یک جامعه بیتفاوت شود و این برای آن جامعه تهدیدی جدی به شمار میرود تا آنجا که تمام ساختارها را تحت تاثیر قرار دهد.
«لاتانه» و «دارلی» در نظریه پنج مرحلهای در تبیین بی تفاوتی اجتماعی بر مبنای محاسبه هزینه-پاداش حرکت کردهاند. به باور آنها، افراد در مواجهه با وضعیت خاص و اضطراری، بلافاصله به تحلیل و بررسی هزینهها و پاداشهای نوعدوستی و بیتفاوتی میپردازند و در واقع، بی تفاوتی به دیگران با نوعدوستی مستقیما تابع پاسخی است که افراد ناظر در یک موقعیت اضطراری نشان میدهند.
با توجه به آنچه گفته شد؛ در شرایطی که مردم تحت فشار اقتصادی طاقت فرسا قرار دارند، اولویت را مرتفع ساختن نیاز ضروری خود میدانند و اگر هم دچار کرونای خفیف شوند و به ناقل بودن خود آگاه باشند اهمیتی برای آن قائل نمیشوند و به فعالیت خویش ادامه میدهند. همین طور احساس بیقدرتی یا نبود اثرگذاری به دنبال خود بی اعتمادی به همراه میآورد. به نظر میرسد با روند طولانی شدن بیماری کرونا مردم دچار احساس بیقدرتی در مواجهه با کنترل بیماری شدهاند. از سوی دیگر به دلیل حاکم بودن شرایط شکننده کشور میزان اعتماد مردم به افراد اجرایی، مسؤلان و رسانههای رسمی با تردید روبروست و توصیههای سلامتی آن طور که باید جدی گرفته نمیشوند. چنان که در بدو پیدایش بیماری تاکید بسیاری بر خانه ماندن میشد و مردم مراعات نسبتا خوبی داشتند اما رفته رفته از لحاظ روانی دچار حالت افسردگی و کرختی شدند و به جمعهای غیر ایمن روی آوردند. به نظر اگر هر فردی یک دایره ایمن از افراد را برای معاشرت خود تعریف میکرد قدرت تحمل رنج انزوای این دوران افزایش مییافت. برخی دیگر از نظریهپردازان معتقد هستند که عقلگرایی و رفتار عقلانی به نوبه خود بر فردگرایی استوار است و از آن سرچشمه میگیرد و در نتیجه چنین وضعیتی انسان به افزایش سود خود میاندیشد. «لیپمن» استدلال میکند که مشکلات و گرفتاریهای روزمره افراد، برای مردم به نحو چشمگیری توجه برانگیزند و بنابراین نوعی فردگرایی نسبت به مسائل بیرونی بر رفتار آنها حاکم میشود. بر فرض مثال در موقعیتی که اعضای خانواده دچار این بیماری مهلک شدهاند و نیاز به مراقبت ویژه دارند، فردی که شرایط سلامتی مساعدتری دارد بیتوجه به وظیفه مسئولیتپذیری در قبال افراد جامعه، برای پیگیری و مراقبت خانوادهاش در اجتماع حضور مییابد و دیگران را آلوده میکند.
متاسفانه بیتفاوتی اجتماعی در لایههای اجتماعی نفوذ کرده و در شرایط و موقعیتهای دیگر نیز به اشکال متفاوت دیده میشود و تا آنجا پیش میرود که بعضا بیتفاوتی اجتماعی نوعی وجهه پنداشته میشود. اما نباید فراموش کرد که تقویت روابط عاطفی، انسجام و اعتماد و مسئولیتپذیری به ساختن جامعهای انسانی و پرنشاط منجر خواهد شد و کشتی حیات اجتماعی کشور را به سوی رشد و پیشرفت هدایت خواهد کرد.