فردوسی با کسی شوخی ندارد، شاهنامه هم شوخی بردار نیست

0

فردوسی با کسی شوخی ندارد، شاهنامه هم شوخی بردار نیست

هوشنگ جمشید آبادی

در ادبیات کلاسیک سبک و فرم درام، تراژدی و کمدی از هم جدا هستند. شاهنامه سبک درام و تراژدی دارد قابل تغییر و تبدیل به کمدی نیست و نمی‌توان آن را به «داستانک‌های خنده‌آور در آورد و به سخره گرفت. مبلغان و طرفداران و پژوهندگان شاهنامه معتقدند که عده‌ای از راه‌های گوناگون می‌خواهند شاهنامه را فلج کنند. گاه با نامگذاری‌های گوناگون بر روی شاهنامه که خداینامه و نامه خسروان است و زمانی از راه تغییر و تبدیل و تحریف شاهنامه را بر حسب تفکر و ایدئولوژی خود منظور کنند.

گاهی شخص فردوسی را به‌دیگران (شوینسم) میهن‌پرست افراطی شناسانده و معرفی کنند.بعضی فردوسی را اومانیست می‌نامند، در ادبیات انسان‌گرای اما جنبه اگزیستی )اگزیستانسیالیستی) (فلسفه وجودی) فردوسی از اومانیسم آن متمایز است و ترجیح دارد. ناسیونالیت‌های اساطیری و پدرشاهی برآنند که منظور و معنای شاهنامه را سند شرافت و افتخار وطن ما بدانند. و نظر بر این دارند که موضوعات شاهنامه را نمی‌توان به نام نوخواهی در قالب طنز و شوخی و مطاییه درآورد. و به خورد دنیای جدید داد. چرا ؟ به چند علت. نخست آن‌که فن بلاغت و گفتار فردوسی بازگوکننده تاریخ و فلسفه باستان است که نوع آموزش و شیوه آمادگی انسان‌ها برای ورود به زندگی با امروزیان فاصله دارد. مردم و پهلوانان شاهنامه پای‌بند به اعتقاد خود هستند و هراسی از جنگ سهمگین و مرگ در میدان ندارند در دنیای امروز هم شاهنامه ‌خواهان بسیارند و هرکس بر حسب طبیعت انسانی خود به شاهنامه توجه دارد و همان نقال‌ها و قهوه‌خانه نشین‌های تاریخی خود را شاگرد فردوسی و از همرزمان شاهنامه به‌شمار می‌آورند. رزم‌آوران شاهنامه شوالیه‌های تاریخی هستند که برای کسب شرف ‌و افتخار برای وطن و با فساد و استبداد جنگیدن را آزادگی و سبب آزادی خود می‌دانند و به این رفتار و روش پرورش یافته‌اند. شاهنامه‌خوانان می‌خواهند آرمان‌های تربیتی درستی را از نو زنده کنند و محتوای صحیح تعلیم و تربیتی شاهنامه را که به‌راستی انسانی است در دنیای جدید مطرح کنند رستم و سهراب و اسفندیار و پادشاهان، شالوده‌ای سترگ، برای قدرت آینده پی‌ریزی کرده‌اند که به هر شکلی چیره شوند و در حصول هر چه بایست، توانا باشند و شهرتی عالمگیر پیدا کنند. درست است که داوری موجود در رستم فوق انسانی و استثنائی است، اما رستم بر صورت به گفته آن انگلیسی بزرگترین شوالیه ایران است – اندیشه فردوسی و اسپهبد سامانی، ابومنصور عبد الرزاق، ابن مقفع و دقیقی و دیگر پایه‌گذاران شاهنامه در زمانی شکل گرفته که نظرگاه اخلاقی و سیاسی آن مربوط به نام آورانی می‌شود که در مقام و موقعیتی بوده‌اند که نخواسته‌اند موضوعات جدی مملکت را به تلنگر و شوخی از سر بگذرانند.

آنها بطور جدی همپای همرزمان شاهنامه ظهور قدرت جدیدی را در برابر استیلاگران بیگانه اعلام می‌کنند و به فراخور جهان امروزی خود خاطر گذشتگان را به روزگار خود پیوند می‌دهند. تنها یک رستم و یک سوشیانت نیست رستم‌ها به تواتر در تاریخ ما پا به عرصه وجود می‌نهند.

ما نباید از جایگاه و مقام بلند تاریخی خود، در سیاست، هنر و ادبیات تنزل دهیم. البته نمی‌توان از همه انتظار داشت ظرفیت پذیرش کوچک است. گر بریزی بحر را در کوزه‌ای/ چند گنجد قسمت یک روزه‌ای

دنیای سیستماتیک و اتوماتیک امروزی (تکنوکراسی) توان و اختیار را از مردم گرفته، انسان امروزی جز به روزمرگی، رویه‌کاری، ظاهرآرایی و تلاش معاش به چیز دیگری نمی‌اندیشد.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.