فضاهای فرهنگی
لیلی قیاسوند
فضاهای فرهنگی نهتنها بستر تعاملات اجتماعی و رشد فکری جامعه هستند، بلکه نقشی کلیدی در افزایش نشاط عمومی ایفا میکنند. کمبود این فضاها میتواند به بحرانهای اجتماعی، افزایش نارضایتی عمومی و تضعیف انسجام اجتماعی منجر شود. همدان، با پیشینه غنی فرهنگی و تاریخی خود، از این مسئله مستثنی نیست و نبود زیرساختهای فرهنگی مناسب، تأثیر مستقیمی بر کیفیت زندگی شهروندان آن گذاشته است. در این میان، نهادهای حاکمیتی که وظیفه سیاستگذاری و تأمین چنین فضاهایی را دارند، در بسیاری از موارد ناکارآمد عمل کردهاند. سعی دارم با نگاهی انتقادی، به نقش این نهادها در وضعیت کنونی بپردازم.
با وجود اهمیت فضاهای فرهنگی در افزایش نشاط اجتماعی، سیاستهای نهادهای حاکمیتی نشاندهنده نبود برنامهریزی منسجم و نبود اولویتبندی صحیح در این حوزه است. در حالی که شهرهای پیشرو در ایران سرمایهگذاریهای قابل توجهی برای توسعه زیرساختهای فرهنگی انجام دادهاند، همدان همچنان با کمبود سینما، سالنهای تئاتر، کتابخانههای مجهز و مراکز فرهنگی روبهرو است. این مسئله نه به دلیل نبود امکانات، بلکه بهدلیل نبود اراده و برنامهریزی دقیق در بین نهادهای مسئول است.
در بسیاری از موارد، سرمایهگذاریهای شهری بهجای تمرکز بر فضاهای فرهنگی، به ساخت پروژههای عمرانی غیرضروری و تجاری اختصاص یافته است. بهعنوان مثال، در سالهای اخیر تمرکز شهرداری بر توسعه مراکز خرید و پروژههای تجاری، بدون توجه به نیازهای فرهنگی شهروندان، نشانهای از رویکرد نادرست در مدیریت شهری است. این در حالی است که در برخی شهرهای دیگر مانند شیراز، پروژههای بازسازی خانههای تاریخی و تبدیل آنها به مراکز فرهنگی موفق عمل کردهاند، اما در همدان این ظرفیتها یا نادیده گرفته شده یا به بخش خصوصی واگذار شده که دسترسی عمومی به آنها را محدود کرده است.
نهادهایی مانند شهرداری، ادارهکل فرهنگ و ارشاد اسلامی، و اداره کل میراث فرهنگی، بهجای ایجاد بستر مناسب برای توسعه فرهنگی، اغلب نقش منفعلانهای در این حوزه ایفا کردهاند. نبود بودجه، یکی از بهانههای رایج این نهادها برای توجیه کمبود فضاهای فرهنگی است، در حالی که تخصیص منابع به پروژههای کماولویت یا پرهزینه در سایر بخشها نشان میدهد که مسئله، نه کمبود منابع، بلکه سوءمدیریت و نبود برنامهریزی است.
علاوه بر این، مدیریت ناکارآمد برخی از مراکز فرهنگی موجود نیز باعث شده که این فضاها از کارایی لازم برخوردار نباشند. برای مثال، بسیاری از کتابخانههای عمومی شهر از نظر امکانات و برنامههای فرهنگی بهروز نشدهاند و جاذبهای برای جوانان و دانشجویان ندارند. همچنین، نبود حمایت کافی از هنرمندان و گروههای فرهنگی، باعث شده که فضای فرهنگی شهر به سمت رکود و بیرمقی پیش برود.
کاهش نشاط اجتماعی تنها یکی از پیامدهای کمبود فضاهای فرهنگی در همدان است. در کنار آن، افزایش نارضایتی عمومی، کاهش تعاملات اجتماعی سازنده و جایگزین شدن تفریحات سطحی و بیهدف، از دیگر نتایج این بیتوجهی است. جوانانی که به دلیل نبود امکانات فرهنگی مناسب، ناچار به گذران وقت در مراکز تجاری یا شبکههای اجتماعی میشوند، فرصت تجربه فعالیتهای فرهنگی و هنری را از دست میدهند. این امر در درازمدت، منجر به تضعیف هویت فرهنگی شهر و کاهش حس تعلق اجتماعی در میان شهروندان خواهد شد.
با نگاهی انتقادی به وضعیت فضاهای فرهنگی در همدان، میتوان دریافت که کمبود این فضاها نه به دلیل نبود ظرفیت، بلکه به دلیل عدم برنامهریزی صحیح، اولویتبندی نادرست و ضعف مدیریتی نهادهای حاکمیتی است. در حالی که برخی شهرهای دیگر با سرمایهگذاری مناسب در این حوزه توانستهاند نقش فضاهای فرهنگی را در افزایش نشاط اجتماعی پررنگ کنند، همدان همچنان با چالشهای جدی مواجه است.
ضرورت بازنگری در سیاستهای فرهنگی، تخصیص بودجه مناسب، بهینهسازی مدیریت مراکز فرهنگی موجود و حمایت از فعالیتهای فرهنگی مستقل، اقداماتی است که نهادهای مسئول باید هرچه سریعتر در دستور کار خود قرار دهند. در غیر این صورت، بحران نشاط اجتماعی در این شهر نهتنها ادامه خواهد داشت، بلکه با گذر زمان، عمیقتر نیز خواهد شد.