*لیلا بهرامی
*جامعهشناس
یکی از مسائل اجتماعی در جامعه امروز ایران روند رو به رشد تجرد است. جدیدترین آمارها بیانگر آن است که تاخیر در ازدواج و تشدید تجرد در سالهای اخیر روندی فزاینده داشته است. چنانکه میزان ازدواجها در سال ۱۳۸۹، حدود ۸۹۰ هزار بوده است که در سال ۱۳۹۸ به کمتر از ۵۵۰ هزار مورد رسیده و ۴۰ درصد کاهش داشته است.
از سال ۱۳۸۹ به طور متوسط هر سال ۶ درصد از میزان ازدواج در کشور کم شده است. به عقیده صاحبنظران ورود جریان مدرنیته و تغییرات همراه آن، باعث تغییر در ساختار خانواده و نقش و کارکرد آن شد. با رواج فرد محوری و اهمیت یافتن فرد و تمایلات او در تصمیمات مهم زندگی الگوهای سنتی برای ازدواج دچار تغییر شد. همچنین با صنعتی شدن زنان توانستند نقشهای بیشتری در اجتماع و خارج از خانواده به دست آورند و از این طریق در پی کسب هویت فردی اجتماعی جدید باشند. جنکینز و بوردیو بیان میکنند، افراد در دنیای امروز به دنبال دستیابی به هویتهای مستقل فردی و اجتماعی هستند و برای دستیابی به هویت و منزلت اجتماعی از هویتهای تقسیمبندی شده دنیای قدیم مانند نقش همسری فاصله میگیرند و هویت فردی و اجتماعی خود را با حوزههای جدیدی مانند تحصیلات و اشتغال جستجو میکنند. جوانان از این طریق در پی دستیابی به هویت و منزلت اجتماعی هستند و پیامد این تغییرا ت نیز تعویق در ازدواج خواهد.
به طور کلی کاهش میل به ازدواج و تنها زیستی متاثر از عوامل فردی، اجتماعی، ساختار سنی و جنسی جمعیت، تحولات ارزشی نگرشی، رشد گرایشهای فمنیستی، آشفتگیهای اقتصادی و بیسازمانی است. در پیشینه فرهنگی و ارزشهای جامعه ایرانی، خانواده نهادی مقدس شمرده میشود و سیستم اجتماعی و نظام سیاستگذاری در همه دورانها سعی در تداوم آن داشته است. خانواده محور بودن جامعه بسیار مطلوب بوده و از منظر نگاه کارکردی یک ایده آل است. چراکه نگاه کارکردی تجرد را در مقابل تاهل یا خانواده میبیند و از این لحاظ آن را اختلال کارکردی به حساب میآورد. در حالیکه امروزه تجرد به عنوان نوعی سبک زندگی جدید در حال ظهور است. در تفکر سنتی تجرد مرحلهای موقتی و انتقالی در زندگی فرد است. فرد مجرد دیر یا زود ازدواج میکند تا سر و سامانی بیابد. به طور مثال در گذشته به فرزند مجرد خانواده «عذب» گفته میشد. این واژه به نوعی حامل بار معنایی هویت ناقص است. یعنی فرد مجرد تا زمانیکه ازدواج نکند هویتش به رسمیت شناخته نمیشود. این در حالی است که امروزه فرهنگ مدرن تجرد را نه به مثابه مرحلهای موقت یا غیر طبیعی یا غیر اخلاقی یا ترحم انگیز بلکه به مثابه نوعی سبک زندگی به رسمیت میشناسد.
افراد مجرد تحت فشار اجتماعی هستند که به صورت طرد، توبیخ، طعنه خود را نشان میدهد و زنان به طور چشمگیری بیشتر از مردان این فشار را متحمل میشوند. با اینکه ازدواج امری طرفینی است و تجرد دختران و زنان عمدتا ریشه در نبود تقاضای پسران و مردان دارد، اما جامعه عموما به خودش حق میدهد نوعی فشار توبیخی را به طرق مختلف متوجه زنان مجرد کند یا دست کم زنان خود از نحوه تعامل اطرافیان چنین تلقی و احساسی دارند. زنان حتی در صورت نداشتن تقصیر و قصور در این امر نیز از گستره این فشار فرهنگی و خردهگیری آزاردهنده بر کنار نیستند. اروینگ گافمن از این فشار و برچسب نمادین به داغ ننگ تعبیر میکند. از دید گافمن اصطلاح داغ ننگ برای اشاره به ویژگی یا صفتی به کار برده میشود که شدیدا بدنام کننده و ننگ آور است. این برچسب ریشه در روابط اجتماعی دارد و معلول نحوه تعامل جامعه با فرد است.
با اینکه امروزه در بطن جامعه و نزد قابل توجهی از افراد نسبت به گذشته و با تغییرات شرایط زندگی، کم و بیش این نگاه به افراد مجرد تعدیل شده اما همچنان جریان دارد. از سوی دیگر، گفتمان رسمی تجرد را در مقابل نظم طبیعی خانواده میبیند و با استفاده از مکانیزمهای مختلفی تلاش در مهار این پدیده این دارد. به نظر میرسد که در این سیاستها نگاه از بالا به پایین بوده و توجهی به روایت افراد مجرد از زندگی نمیشود. با وجود اینکه مسائل اقتصادی و نرخ بالای بیکاری از مهمترین معضلات جامعه زنان است شاهد آن هستیم که جامعه با محدود کردن فرصتهای شغلی زنان مجرد ، سعی در کنترل شرایط و بالا بردن نرخ ازدواج دارد. یا گروهی از افرد پدیده چند همسری را به عنوان راهکار پیشنهاد میدهند. این سیاستها ریشه در نبود شناخت صحیح از پدیده تجرد دارد.
بسیاری از زنانی که اکنون مجرد هستند نگاهشان به ازدواج و زندگی مشترک متفاوت است و بخشی از آنها آگاهانه تجرد را به عنوان یک سبک زندگی انتخاب کردهاند. برخی با استفاده از وضعیت نابسامان اقتصادی زنان سعی در القای این باور دارند که برای حل مسائل اقتصادی زنان غیر از ازدواج و وابستگی به مردان راه دیگری وجود ندارد. اگر بپذیریم که تجرد یک پدیده و حوزه مستقل اجتماعی است و افراد مجرد نیز مانند سایر اقشار جامعه یک جمعیت هستند، لازم است به مسایلشان توجه شود. نگاه پدیدار شناسانه به مساله تجرد حائز اهمیت فراوانی است. باید دید نگاه افراد مجرد به تاهل، عشق، استقلال، فردیت، امنیت روانی و اقتصادی چگونه است. نفی پدیده تجرد راهگشا نبوده و لازم است صدای افراد مجرد را شنیده شود.