*احمد بیگلریان
*پیشکسوت تئاتر
هنر در حیطه اشتغالزائی و اقتصاد بدون وابستگی به دولت، در حال برداشتن گامهای نسبتا خوبی بود که یکباره با پدیده نوظهور یک بیماری فراگیر، روبرو شد.آن هم در عصر شکوفائی علوم پزشکی. سالنهای سینما، تئاتر، گالریها، کنسرتهای موسیقی، آموزشگاههای هنری و هر آنچه که اسباب اشتغالزائی را پیرامون هنر و فرهنگ ایجاد میکرد، تعطیل شد. هنر مندان خانهنشین شدند و در انتظار تصمیمات قاطع حمایتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ماندند.
پیدائی بیماریهای فراگیر، پدیده جدیدی نیست. گذشته تاریخی انسان، تجربه برخورد با بیماریهای همگانی را در کارنامه خود دارد. طاعون، سِل، وبا، کچلی، آبله، ایدز، ابولا، سارس و انواع آنفلوانزاها آمدند و در بهت و ناباوری، میلیونها نفر را با خود بردند. آنچه که امروز باورکردنی نیست، آمادهنبودن ادارهکنندگان جامعه هنری است که برای وقوع چنین حوادثی هیچگونه تمهیدی نیندیشیده بودند. آنها هیچ دستورالعملی برای بحران بیکاری هنرمندان ندارند. نزدیک به هشت ماه از تراژدی کرونا میگذرد و آنها هر روز از جلسات بینتیجه نشستهایشان بیرون میآیند و بقیه بحث را به روز دیگر موکول میکنند. در چنین روندی عرصه کار و زندگی هنرمندان روز به روز وخیمتر میشود و نداشتن امنیت شغلی آنها مخاطره آمیزتر میشود.
در این راستا، هنرمندان تئاتر بیشترین آسیب را دیدهاند. تئاتر یک هنر دسته جمعی و زنده است. نیاز به تمرین گروهی دارد و نیازمند اجرا در حضور تماشاگران است که با شیوهنامههای بهداشتی متوازن نیست و باید همسو با دستورات بهداشتی باشد. در چنین شرایطی رها کردن هنرمندان تئاتر و سپردن آنها به دست فراموشی زیبنده دست اندر کاران حامیان تئاتر نیست . هر چند که قبل از کرونا هم ادارات فرهنگ و ارشاد اسلامی استانها هیچگونه کمک مالی به گروههای تئاتری نمیکردند به جز مرکز هنرهای نمایشی که آن هم فقط گروههای تهرانی را میبیند و شهرستانیها را نُخودی ….
هنرمندان تئاتر، همواره در حیات پربار هنریشان، در کنار مردم و بطن جامعه بودهاند و با تولید آثار نمایشی، در راه توسعه فرهنگی و هنری مردم قدم برداشتهاند. با تولید آثار نمایشی اوقات فراغت و شادی و نشاط آوردهاند و در همه زمینههای تئاتر به کشف خلاقیت و مطرح کردن اندیشههای نو پرداختهاند. جامعه به هنرمندان تئاتر همیشه به دیده احترام نگریسته است. در این وانفسای بیکاری کسی به فکر تئاتر و هنرمندانش نیست.
نبود اتحادیه و سندیکای شغلی همانند دیگر صنوف، باعث شده که به طور مطلق تئاتر و دست اندر کارانش به محاق فراموشی سپرده شود. بسیاری از هنرمندان بیمه نیستند و نمیتوانند از مزایای بیمه بیکاری استفاده کنند. صندوق هنرمندان، تنها سه ماه بیمه هنرمندان بیمهدار را تقبل و پرداخت کرده و سایر اعضای این صندوق تا این لحظه کوچکترین کمکی دریافت نکردهاند و همچنان نظارهگر سکوت صندوق هنرمندان هستند.
سکوت خصمانهترین و تلخ ترین رفتاری است که میتوان با هنرمندان کرد. چندین بار مشخصات کامل هنرمندان را ادارات تابعه فرهنگ و ارشاد، تحت عنوان کمکهای عصر کرونائی گرفتهاند و دلخوشیهای کوتاه مدت ایجاد کردهاند، اما هیچ خبری از آنها نشد. گوئی وزارت فرهنگ و ارشاد و ادارات تابعهاش در استانها، هیچ مسئولیتی در قبال تئاتر و هنرمندانشان ندارند و شاید هم جیبهایشان خالیتر از جیبهای ما باشد. هرچه هست این نیز بگذرد. کرونا خواهد رفت، دیر یا زود، سالنهای تئاتر باز خواهد شد، در آیندهای نه چندان دور، تمرینها با گرمی و انرژی بیش از قبل آغاز خواهد شد و ما در ورای نورهای سحر آمیز، روی صحنه باز خواهیم گشت. چشمان معصوم و کنجکاو تماشاگران ما را خواهند دید، در خنده و گریه و شادی آنها شریک خواهیم شد و در ارتباطی تنگاتنگ (نه فاصلهگذاری ) دانستههایمان را در اشکال هنری با یکدیگر در میان خواهیم گذاشت. از درآمدهایمان مالیات و اجاره سالن و دستمزدها و مخارج نمایشها را پرداخت خواهیم کرد و نخواهیم گذاشت کسی زمین خوردن و مرگ بیصدای تئاتر را ببیند. تنها چیزی که بر جای میماند روسیاهی بر ذغالدان است.