*غزاله محمدی
*کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبایی
یکی از قدیمیترین پژوهشها درباره باباطاهر همدنی، مقالهای از استاد پرویز خانلری است که در مجله پیام نو در سال ۱۳۲۴ منتشر شده است. در این جستار گزارشی مختصر از این مقاله خواهد آمد و روش دکتر خانلری برای تشخیص دوبیتیهای اصلی و الحاقی باباطاهر بررسی خواهد شد. هرچند که استاد پرویز اذکایی و استاد نصرالله پورجوادی و برخی پژوهشگران دیگر، مسائل و مطالب فراوان دیگری هم درباره باباطاهر مطرح کرده و وجوه دیگری از آثار و زندگی او را روشن کردهاند؛ اما بررسی کانونی برخی از پژوهشهای استادان شاخص ادبیات ادبیات فارسی درباره باباطاهر، میتواند در سیر «باباطاهرشناسی» مفید باشد.
قدیمترین جایی که از باباطاهر همدانی ذکری آمده در کتاب راحهالصدور راوندی است که در حدود سال ۶۰۰ هجری تالیف شده و در آن داستان ملاقات طغرل سلجوقی با پیری باباطاهر نام در همدان ثبت است. اگر این بابا همان شاعر شوریده باشد زمان حیات او نیمه اول قرن پنجم هجری است. نزدیک به دو قرن بعد یعنی در سال ۷۴۰ حمدالله مستوفی در کتاب نزههالقلوب قبر باباطاهر را از مزارات متبرکه همدان نوشته است. آنچه درباره باباطاهر همدانی از راه اسناد معتبر تاریخی میدانیم تقریباً همین است. مورخان و تذکرهنویسان بعد، او را از علما و حکما و عرفای عصر خود و صاحب کرامات و مقامات عالیه شمردهاند و هر یک افسانههای متعدد مربوط به او را ذکر و در تاریخ حیات و ذکر معاصرانش اختلاف کردهاند.
اما از دو بیتیهای باباطاهر که اینقدر مشهور است نسخه معتبر قدیمی در دست نیست. در جُنگها و تذکرهها دو بیتیهای مختلف از او ثبت است و چندین بار مجموعه دوبیتیهای او به چاپ رسده است. در هر یک از این نسخهها ابیاتی هست که یا منسوب به شعرای معروف دیگر است و یا هیچ مشابهتی با دوبیتیهای منسوب به باباطاهر ندارد تا بتوان آنها را از آن جمله شمرد. مانند این دو بیت (در اصل رباعی) در نسخه هرن آلن که خود نیز عدم مشابهت آن را با دوبیتیهای باباطاهر متذکر شده:
در اسب مرا گفت که در این چه شکست/ که اصطبل تو از زاویههای فلک است
نه آب در آن، نه سبزه، نه کاه و نه جو/ این جای ستور نیست جای ملک است
یا این دو بیتی معروف که به باباطاهر منسوب است:
اگر چون موم صد صورت پذیرم/ به هر صورت به دل نقش تو گیرم
تو تا بخت منی هرگز نخوابم/ تو تا عهد (عمر) منی هرگز نمیرم
اما تشخیص دوبیتیهای اصلی باباطاهر از الحاقی همیشه به این آسانی نیست و همه دوبیتیهای منسوب به او را نمیتوان از شاعری واحد دانست؛ زیرا اختلاف مابین این دو بیتیها هم در معنی و هم در بیان بسیار است. گویا توجه به همین نکته موجب شده است که کاتبی دو بیتی بیمزه زیرین را در جواب ایراد مقدر به باباطاهر منسوب کند یا خود به نام او بسازد:
هر آن دلبر که چشم مست داره / هزاران چون منی پابست داره
میان عاشقان آن ماه سیما/ چو شعر من بلند و پست داره.
برای شناختن دوبیتیهای باباطاهر از آثار الحاقی منسوب به او دو راه وجود دارد: یکی تفکیک آنها از لحاظ معنی و دیگری طبقهبندی دوبیتیها از روی خصائص لغوی و صرف و نحوی و مختصات لهجهای. در طریقه اول نخست باید شخصیت واقعی باباطاهر را تعیین و در نظر داشت. اگر باباطاهر صاحب این دوبیتیها یا بعضی از آنها همان باباطاهر عارف است که با طغرل سلجوقی در قرن پنجم ملاقات کرده و دو قرن بعد قبرش از مزارات متبرکه همدان بوده، باید اشعار منسوب به او جنبه عرفانی یا مذهبی داشته باشد و باید برای نالههای دلسوز عاشقانهاش نیز تعبیر عرفانی قائل شویم. . چنانکه در مورد شعرای عارف دیگر مانند سنایی و عطار و مولوی همین شیوه را به کار میبریم. آقای رشد یاسمی در مقالهای همین طریقه را اتخاذ کرده و باباطاهر را پیشوای شعرای عارف مانند سنائی و دیگران دانستهاند.
البته بعضی از این دو بیتیها مذهبی یا عارفانه است و لایق انتساب به چنین پیر و عارفی:
مو از قالوا بلی تشویش دیرم/ گنه از برگ و بارون بیش دیرم
چو فردا نومه خونون نومه خونن/ مو در کف نومه سر در پیش دارم
میان اینگونه دوبیتیها نیز اختلاف بسیار ظاهرست. بعضی حاکی از عرفان لطیف پختهایست و بعضی دیگر فقط مذهبی. میان دوبیتیهای مذهبی نیز گاهی تمایل به مذهب شیعه دیده میشود و زمان این دوبیتی ها بسیار نزدیک به نظر میرسد:
عاشق اون بی که دایم در بلا بی/ ایوب آسا به کرمون مبتلا بی
حسن آسا بنوشه کاسه زهر/ حسین آسا شهید کربلا بی.
اما در مقابل این اشعار مذهبی و عرفانی دوبیتیهایی وجود داردکه از سوز درون دل عاشقی حکایت میکند و چنان لطیف و دلنشین است که شنونده را هرچه بیذوق باشد مفتون میسازد. عشق و عرفان در ادبیات فارسی چنان به هم آمیخته که از یکدیگر جداشدنی نیست. به این سبب در دوبیتیهای باباطاهر نیز نمیتوان به جرأت میان این دو نوع شعر فرقی گذاشت. اما بیشتر دو بیتیهای عاشقانه باباطاهر حاوی هیچ قرینه یا نشانه صریحی نیست تا بتوان آنها را به طور قطع عارفانه دانست:
بوره سوته دلان گرد هم ائیم/ سخن وا هم کریم غم ها گشائیم
ترازو آوریم غمها بسنجیم/ هر آن سوتهتریم سنگینتر آئیم
*
دو زلفونت بود تار ربابم/ چه میخواهی از این حال خرابم
تو که با مو سر یاری نداری/ چرا هر نیمه شو آیی به خوابم
مضمون مهم دیگری که در این دو بیتیها دیده می شود تاسف از گذر عمر و بیحاصلی زندگی و بی سر و سامانی و شکایت از روزگار و بیم از مرگ است.
در اینکه همه این دوبیتیها از باباطاهر نیست و بسیاری از آنها یا به تقلید از او ساخته شده و یا از شعرای محلی دیگری است که به همان لهجه سخن میگفتهاند جای تردید نیست. اما تعیین دوبیتیهای اصلی بسیار دشوار است.
آنچه از این میان به سهولت میتوان حکم بر الحاقی بودنش کرد اول دوبیتیهایی است که مضمون و الفاظ و قوافی آنها با مختصر تغییری تکرار دوبیتی دیگری است و پیداست که یا نسخه بدل دوبیتیهای معروف بوده و کم کم به صورت دوبیتی مستقلی درآمده و یا صاحب طبعی آنها را به تقلید از دوبیتی اصلی ساخته است. نمونه این گونه دوبیتیهای زوج از این قرار است:
۱
الهی وا کیاشم، وا کیاشم/ مو که بی دست و پایم وا کیاشم
همه از در برونند وآتو آیم/ تو گر از در برونی وا کیاشم؟
۲
باین بی آشنائی بر کیانشم/ باین بی خانمانی بر کیانشم
همه گر مو برونن واته آیم/ ته از گر ور برونی وا کیانشم؟
دسته دیگر از دوبیتیهایی که الحاقی بودن آنها آشکار است اشاراتی به محل زندگی و یا نام گوینده دارند، که از جمله آنها اشعاری است از شاعری به نام «پور فریدون»:
عزیزا مردی از نامرد نائی/ فغان و ناله از بی درد نائی
حقیقت بشنو از پورفریدون/ که شعله از تنور سرد نائی
راه دیگر برای تحقیق در دوبیتیهای باباطاهر مطالعه وزن دوبیتیها و خصوصیات لغوی و صرف و نحوی خاص آنهاست. اگر یک نسخه معتبر از دوبیتیهای باباطاهر در دست بود شاید از این راه به آسانی میتوانستیم دو بیتیهای اصلی را از الحاقی یا دست کم دوبیتیهای لهجه همدانی را از اشعاریکه متعلق به لهجههای دیگر است جدا کنیم. اما با تصرفات بسیار کاتبان اکنون کار به این آسانی نیست و مطالعات پژوهشگران ایرانی و خارجی این دشواری را به خوبی نشان میدهد.
(منبع: «دوبیتیهای باباطاهر»، دکتر پرویز ناتل خانلری، نشریه پیام نو، سال ۱۳۲۴).
سلام
اصل مقاله رو از کجا میشه پیدا و مطالعه کرد؟
سلام
اصل مقاله رو از کجا میشه پیدا و مطالعه کرد؟