آموزش‌و‌پرورش به کجا ره می‌سپرد؟

0

*فاطمه کاظمی

*خبرنگار

یادم هست وقتی دانش‌آموز مدرسه بودم، معلم را مادر دوممان می‌خواندند و این جمله آن‌قدر در گوشمان خوانده شده بود که خیلی راحت حرف‌هایمان را به معلم می‌زدیم و او هم با تمام وجود برای حل مشکلات ما تلاش می‌کرد و نیازی به اعتمادی به اغیار نبود.

انجام یک تحقیق کوچک آن‌‍قدر برایمان مهم بود که خواب و خوراک را به فراموشی می‌سپردیم و تا نمره کامل کلاسی نمی‌گرفتیم، خیالمان آرام نمی‌شد. زنگ ورزش فرصتی برای تعامل با همسالان بود و خیلی اتفاقات خوبی که متأسفانه در گذشته ما ماندند و شاید نسل جدید هیچ‌گاه نتواند این اتفاقات را تجربه کند. حالا فاصله روانی دانش‌آموزان با معلمان آن‌قدر زیاد است که اغیار جایشان را گرفته‌اند، رابطه معلم و شاگرد صفای سابق را ندارد و دیگر به سختی می‌توان در آن به دنبال تعهد بود.

چند کلیک ساده، پژوهش‌هایی روی کاغذ می‌آورد و حتی لازم نیست دانش‌آموز زحمت تایپ آن را بکشد، معلم می‌داند این تحقیق نتیجه جست‌و‌جو در گوگل است، اما نمره کامل را به دانش‌آموز بی‌خیال می‌دهد و این عادت را در او تقویت می‌کند. بازی با گوشی‌های موبایل و سرگرم‌شدن با تبلت هم جای خود را به تعامل به دوستان داده است.

با نگاهی به نظرات صاحبنظران در عرصه آموزش‌و‌پرورش می‌توان به این نتیجه رسید که آموزش‌و‌پرورش ما به‌رغم تلاش‌ها و زحماتی که طی سالیان دراز برای بهبود و اصلاح آن به کار گرفته شده است، کماکان نیاز به تغییرات و بازنگری‌های فراوان دارد.

آفت تکنولوژی جدید

ورود تکنولوژی‌های جدید به آموزش‌و‌پرورش نظیر رایانه و اینترنت از جمله این مشکلات است. این ابزارها از یک سو باعث انزوا و گوشه‌گیری دانش‌آموزان از جامعه شده و از سوی دیگر رابطه استاد و شاگردی را مخدوش و از هم گسستنی کرده است. دیگر نمی‌توان تأثیر معلم و شاگرد را مانند سال‌های پیشین دانست. دانش‌آموزان و دانشجویان برای انجام امور پژوهشی و تحقیق خود زحمت چندانی تحمل نمی‌کنند و با استفاده از اینترنت و با کنار هم گذاشتن مطالب به تولید تحقیق می‌پردازند.

جای خالی فرهنگ‌های بومی

یکسان‌سازی فرهنگی و زدودن فرهنگ‌های بومی و منطقه‌ای از جمله چالش‌های پیش روی نظام آموزشی ماست. رسانه‌های میانی که هر روز در حال رشد و زایش هستند، همه در جهت یکسان‌سازی فرهنگ‌ها هستند. امروز شبکه‌های ماهواره‌ای تا روستاهای کوچک و بزرگ نفوذ کرده‌اند و همه رفتارهای مورد نظر خود را به مخاطبین دیکته می‌کنند.

امروز در قالب فیلم‌ها، سریال‌ها، طنز و تبلیغ حتی چه چیزی خوردن هم به فرزندان ما تحمیل می‌شود که این تحمیل‌ها در نهایت به تغییر فرهنگ و نگرش و سبک زندگی منجر می‌شود و این مسئله تبدیل به یک مشکل بزرگ شده است.

نبود امکانات مناسب و یکسان برای دانش‌آموزان در سطح کشور از دیگر مشکلات ما در زمینه آموزش است که همین مسئله موجب آموزش‌های متفاوت در کشور ما شده است. برای مثال امکانات آموزشی که دانش‌آموزان همدانی در اختیار دارند با دانش‌آموزان پایتخت قابل مقایسه نیست.

حضور کمرنگ فعالیت‌های پرورشی در مدارس

جایگاه فعالیت‌های فرهنگی در آموزش و پرورش ما کجاست؟ برای انجام فعالیت‌های فرهنگی و اجتماعی در مدارس متولیانی تعریف شده است که معاونان و مربیان پرورشی متولیان این امور هستند. وضعیت این فعالیت‌ها در چند سال اخیر در مدارس ما رو به بهبود بوده است، اما نمی‌توان منکر مشکلات و محدودیت‌ها بود.

در عمده مدارس ما حداقل ۲ اتاق به معاونت پرورشی اختصاص داده شده است، اما سالن اجتماعاتی که برای اجرای فعالیت‌های فرهنگی در مدارس کم است. تمام مدارس مقطع متوسطه مشاور دارند، اما در همه مدارس مقطع متوسطه و ابتدایی این امکان فراهم نیست. به علاوه بیشتر افرادی که مدارس آن هم در مقطع متوسطه که سن بحران هویت است، به عنوان مشاور فعالیت می‌کنند تخصص لازم را ندارند و فقط عنوان روان‌شناس را با خود یدک می‌کشند.

از طرفی میزان ساعاتی که به این فعالیت‌های مشاوره اختصاص داده می‌شود چشمگیر نیست. برای مثال به ازای هر ۱۵ دانش‌آموز یک ساعت وقت مشاوره در نظر گرفته شده است که نشان از یک ناهمخوانی جدی است. جدی نگرفتن این فعالیت‌ها از طرف دانش‌آموزان و در برخی موارد مربیان پرورشی از دیگر موانعی است که بر سر راه فعالیت‌های فرهنگی و اجتماعی در مدارس قرار دارد.

اولین اقدامی که در این زمینه می‌توان انجام داد این است که مدیران مدارس و آموزش و پرورش تمام تلاش خود را به کار بگیرند تا با معاونان و مربیان پرورشی نهایت همکاری را داشته باشند. امکانات لازم در اختیار این مربیان قرار بگیرد و با تغییرات کاربری در نقشه‌های مدارس فضاهای آموزشی و فرهنگی در نظر گرفته شود تا دانش‌آموزان طعم خوش پرورش را هم درکنار آموزش بچشند هرچند این روزها آموزششان هم طعم تلخی دارد.

یک نکته

آموزش‌و‌پرورش اگر بخواهد مسیر رشد و تعالی را بپماید باید همیشه در حال نقد و آسیب‌شناسی خود باشد. در تمام مراحل تغییرات مورد نظر خود از نظریات و دیدگاه‌های متخصصان تعلیم و تربیت و اساتید دانشگاهی استفاده کند. در بسیاری از کشورها کارگروه‌های معین و مشورتی از خبرگان و صاحبنظران تعلیم و تربیت برای یاری رساندن به نظام آموزشی خود استفاده می‌کنند و مدیریت سازمان‌ها در استان خود را ملزم به استفاده از نظرات اندیشمندان عرصه تعلیم و تربیت و حوزه‌های علمی بدانند به این باور برسند که آموزش و پرورش علم است و سلیقه‌ای و شخصی نیست. دانش‌آموزان سرمایه و امانت ملی هستند که وظیفه اداری و اخلاقی مسئولان نظام آموزشی افزایش دانش و اخلاق انسانی در آن‌هاست.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.