آموزش جدی موسیقی با تمرکز و خلوت و مراقبه

گفت‌و‌گو با «سجاد تهذیبی» مدرس موسیقی و نوازنده سه تار همدانی

تهذیبی: وجود برخی اهرم‌های نظارتی مانند کارت صلاحیت تدریس به دلایل مختلف تا به امروز چندان کارآمد نبوده و این خانواده‌ها و هنرجویان هستند که باید معلم موسیقی خود را با دقت و آگاهانه انتخاب کنند.

0

*علی پاشا رجبلو

*مدرس موسیقی

سجاد تهذیبی، متولد ۶ مهر ۱۳۶۴ در همدان، فارغ التحصیل کارشناسی ارشد نوازندگی موسیقی ایرانی از دانشگاه تهران، مدرس و نوازنده سه تار و مدرس دانشگاه است. از ۱۵ سالگی فراگیری موسیقی را نزد استاد  «سیاوش دیهیمی» در همدان آغاز می‌کند و در ادامه نزد هنرمندان و استادانی چون «حمید سکوتی»، «علی بیانی» و «داریوش طلایی» دانش عملی و نظری خود را تکمیل می‌کند و مدتی نیز در کلاس‌های استاد «محمدرضا لطفی» شرکت کرده است. به گفته وی، داریوش طلایی در دوره کارشناسی ارشد توانست تأثیر مهمی در شیوه نوازندگی او داشته باشد و آشنایی با این استادان باعث شد که وی به شیوه نوازندگی قدیم موسیقی ایرانی  علاقمند شود. حضور در کنسرت‌های گروهی، اجرای تکنوازی‌ها، برگزاری کارگاه‌های آموزشی و تدریس موسیقی به صورت خصوصی و دانشگاهی، بخشی از کارنامه هنری، در طول فعالیت هنری سجاد تهذیبی است.

 

  • موسیقی را از چه زمانی آغاز کردید؟

شنیدن موسیقی ایرانی در خانواده ما همیشه مورد توجه بود و باعث علاقه من به این نوع موسیقی شد. بنابراین پیش از آن‌که برای خریدن ساز و یادگیری موسیقی اقدام کنم، گوش‌دادن به موسیقی به صورت جدی یکی از فعالیت‌های مستمر در زندگی‌ام بود. در همان سال‌های نوجوانی تقریبا همه آلبوم‌های منتشر شده استاد شجریان را شنیدم و حتی به بخش‌های ساز و آواز توجه و علاقه نشان می‌دادم. به تدریج به شنیدن موسیقی بی‌کلام مانند برخی آلبوم‌های تکنوازی تار و سه تار هم علاقمند شدم و البته در دوران نوجوانی ساز نی هم به شدت مورد توجه و علاقه‌ام بود. در نهایت یادگیری موسیقی را با ساز سه تار از ۱۵ سالگی در آموزشگاه انجمن موسیقی همدان که تحت نظر اداره فرهنگ و ارشاد بود نزد استاد سیاوش دیهیمی آغاز کردم.

  • کیفیت آموزش موسیقی را در شرایط کنونی چگونه ارزیابی می‌کنید؟

با توجه با این‌که بنده مدیر مسئول آموزشگاه موسیقی هستم، هم در برخی آموزشگاه‌های موسیقی و هم در برخی دانشگاه‌ها اشتغال به تدریس دارم و در این سال‌ها کیفیت و کمیت آموزشی مختلفی را مشاهده کرده‌ام که مربوط به یک شهر نمی‌شود. تقریبا در همه جای کشور در کنار برخی مدرسان قابل قبول، طیفی از مدرسین هم وجود دارند که اساسا صلاحیت تدریس موسیقی را ندارند و نظارتی هم بر عملکرد آن‌ها وجود ندارد. وجود بعضی اهرم‌های نظارتی مانند کارت صلاحیت تدریس به دلایل مختلف تا به امروز چندان کارآمد نبوده و این خانواده‌ها و هنرجویان هستند که باید معلم موسیقی خود را با دقت و آگاهانه انتخاب کنند. به عنوان مثال برخی کلیپ‌های اجرایی و یا آموزشی عامه پسند در فضای مجازی برای برخی به اشتباه تبدیل به معیاری برای انتخاب مدرس می‌شود. این انتخاب‌های اشتباه باعث می‌شود که هنرجو نه تنها در مسیر آموزش با محتوای اصیل و جدی موسیقی بیگانه باشد، بلکه لااقل مبانی و تکنیک‌های اولیه نوازندگی را هم به درستی نمی‌آموزد. به‌طور مثال در آموزش سازی مانند پیانو، برخی هنرآموزان بدون توجه به روش‌های آموزشی تائید شده این ساز، به هنرجویان و به خصوص کودکان، آهنگ و ترانه‌های ساده آموزش می‌دهند و در مورد سازهای ایرانی هم این اتفاق رخ داده است. البته در شهرهایی که رقابت بین آموزشگاه‌ها بیشتر است، کمی به کیفیت آموزش توجه بیشتری می‌شود. به طور کلی در آموزش موسیقی این‌که هنرآموز توانایی فنی قابل قبولی داشته و همچنین بر بخش عمده رپرتوار کلاسیک آن ساز مسلط باشد، ضروری است و این شروط در مورد تدریس سازهای ایرانی هم صدق می‌کند.

  • دیدگاه شما از دو شیوه آموزش موسیقی ، ۱- براساس نت و ۲- آموزش شفاهی، چگونه است؟

من معمولا در اوایل کار و بخشی از آموزش‌های اولیه موسیقی را با استفاده از نتاسیون آغاز می‌کنم، اما به تدریج مطالب آموزشی را بدون نت و به صورت شفاهی با هنرجویان ادامه می‌دهم. به طور مثال گوشه‌هایی از ردیف موسیقی ایرانی و برخی تصنیف‌ها و ضربی‌های قدیمی را به هنرجویان به صورت شفاهی آموزش می‌دهم. در دوره آموزش ردیف‌نوازی تأکید بیشتر، یادگیری  بر اساس شنیدن است، اما می‌توان از کتب‌های آوانگاری و نت شده، به عنوان یک مرجع کمک آموزشی استفاده کرد. همچنین اگر بخواهیم فرم گوشه و ساختار جمله‌بندی آن را بشناسیم و مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم، می‌توانیم از آوانگاری کتب موسیقی، کمک بگیریم، اما در بخش فراگیری ردیف تأکید زیادی به فراگیری آن با شیوه شفاهی و یا همان سینه به سینه است.

شاید دوست بدارید :
  • اهمیت فراگیری ردیف موسیقی ایرانی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

به گفته استاد محمدرضا لطفی، «ردیف موسیقی ایران» دستور زبان موسیقی ایرانی است. در یک روند آموزشی درست موسیقی ایرانی، دو نکته توجه به تکنیک و محتوا باید در کنار هم و با هم پیش برود. امروز یک سری روش‌های آموزشی در تار و سه‌تار داریم که تکنیک  را جلو می‌برند، اما از لحاظ محتوا، با مشکل روبرو هستیم. بهتر این است که ما از روشی استفاده کنیم که هم‌زمان یک هنرجو بتواند قطعات خوبی از رپرتوار موسیقی ایرانی را فراگیرد (مانند آثار درویش خان و علی اکبرخان شهنازی، یوسف فروتن و دیگر آثار استادان) و همچنین بتواند با تکنیک‌های نوازندگی هم آشنا شود، بنده این روش آموزشی را که یک هنرجو باید چند سال مثلا فقط کتب آموزشی هنرستان را فراگیرد، خیلی موافق نیستم که در این کتب آموزشی بیشتر به بخشی از تکنیک نوازندگی تأکید شده است. باید در کتب آموزشی  و به‌طور کلی در آموزش‌ها به محتوا که در گوشه‌های ردیف موسیقی ایران و آثار استادان قدیم وجود دارد توجه بیشتری شود.

  • یکی از فعالیت‌های آموزش موسیقی، برگزاری کارگاه‌های آموزشی بخش‌های مختلف هنر موسیقی برای هنرجویان است، با توجه به این که اغلب این کارگاه‌ها سطح دانش موسیقایی شرکت‌کنندگان مورد توجه قرار نمی‌دهند و هنرجویان با سطح دانش نظری و عملی متفاوت موسیقی در آن شرکت می‌کنند. آیا این کارگاه‌ها می‌توانند خروجی مناسب آموزشی داشته باشند؟

کارگاه‌های آموزشی که با عنوان «مستر کلاس» برگزار می‌شود، معمولا توسط استادان موسیقی برگزار می‌شود.  این کارگاه‌ها برای هنرجویان که دوره‌های آموزشی را گذرانده‌اند، مفید است. هنرجویان که در این کارگاه‌ها شرکت می‌کنند باید شناخت کلی از تکنیک‌های نوازندگی را در عرصه عملی  و از سویی در عرصه نظری نیز شناخت لازم را داشته باشد. لازم است برگزارکنندگان کارگاه به سطح شرکت‌کنندگان و موضوع کارگاه توجه کنند تا کارگاه برای هنرجو شرکت کننده مفید باشد. متأسفانه خیلی از کارگاه‌هایی که امروزه برگزار می‌شود، بیشتر بازار گرمی برای برگزار کنندگان این کارگاه‌ها است. البته تعدادی از هنرجویان هم دوست دارند در یک کارگاه آموزشی که استاد بنامی حضور دارد، شرکت کنند، عکس بگیرند و یا بعدها بگویند که من در فلان کارگاه آموزشی با حضور فلان استاد حضور داشته‌ام و آن را به عنوان رزومه هنری  خود ارائه دهند.

  • گاهی هم پیش می‌آید به صرف یک عکس یادگاری، هنرجویی، ادعای شاگردی یک استاد را می‌کند…

بله همین‌طور است. بنده در کلاس‌های استاد محمدرضا لطفی به مدت ۳ ترم شرکت کردم که این کلاس‌ها با حضور هنرجویان بسیاری با سطح آموزشی متفاوت، برگزار می‌شد که امروزه بخشی از آن شرکت‌کنندگان به علت حضور در آن کلاس‌ها، خود را شاگرد استاد لطفی معرفی می‌کنند، در صورتی که من و تعدادی دیگر از شرکت‌کنندگان،  هیچ‌وقت خود را شاگرد استاد نمی‌دانیم، چون به نظر من، برای چنین ادعایی، سال‌ها شاگردی و آموزش در کنار یک استاد لازم است. البته می‌توان به طور مثال گفت که من مدتی در محضر این استاد بودم و توانسته‌ام از این کلاس‌ها استفاده کنم.

  • درباره شرایط فعلی موسیقی و هنرمندان این عرصه در همدان، چه نگاهی دارید؟

واقعیت این است که بنده مدتی است در جریان کم و کیف موسیقی در همدان نیستم. سال‌ها قبل در آموزشگاه «پرنیان» همدان به مدیریت «علی اصغر بهرامی» و مدتی نیز در دانشگاه علمی کابردی تدریس کردم، ارتباط بیشتری با چگونگی موسیقی همدان و هنرمندان آن را داشتم، اما این ارتباطات کم شد و خیلی نمی‌توانم قضاوت دقیقی داشته باشم. ما در دهه ۷۰ و ۸۰ و حتی در قبل از آن، هنرمندان خوبی در همدان داشتیم و در کنسرت‌های ماهانه انجمن موسیقی، هنرمندان خوبی چون داریوش زرگری، جلال علی دوستی، مجاهدنیا، جلالیان، محمد علایی و بسیاری دیگر هر کدام نقش مثبت و موثری در ارائه یک موسیقی جدی و هنری داشتند که متأسفانه تعدادی از این هنرمندان یا امروز در میان ما نیستند و یا از همدان مهاجرت کرده‌اند. البته باید بگویم که در حال حاضر نیز هنرمندان موسیقی خوبی در همدان حضور دارند، اغلب این هنرمندان خوب یک جوری در حاشیه قرارگرفته اند که اگر بررسی لازم در این خصوص انجام شود و از این هنرمندان حمایت‌های لازم صورت گیرد، حتما بر کیفیت هنر موسیقی همدان افزوده خواهد شد .

  • و سخن پایانی؟

امروزه هنرجویانی که به صورت جدی پیگیر موسیقی می باشند کم شده‌اند. آن تمرکز لازم برای فراگیری موسیقی را به خاطر مشکلات زندگی امروزی  و حضور غیرمتعارف در  فضاهای مجازی و برخی مسائل دیگر  از دست داده‌اند. هنرجویان ما باید به دنبال تمرکز و خلوت و مراقبه  با ساز خود باشند تا بتوانند در فراگیری موسیقی جدی‌تر و در نهایت از آن لذت ببرند .

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.